الوقت- اگرچه تا یک سال پیش شواهد ظهور و گسترش پدیده پوپولیسم در اروپا و آمریکا بسیار ناچیز بود، اما برخی کشورهای متوسط اروپا، همچون مجارستان و لهستان، به دولت های راست گرا رای داده بودند، فرانسه، هلند، سوئد و تعدادی از کشورهای اروپایی دیگر دارای احزابی بودند که برای احزاب حاکم رقبای انتخاباتی بشمار می رفتند و در انگلیس نیز مخالفان عضویت در اتحادیه اروپا پا گرفته بودند؛ اما با این حال کمتر کسی فکر می کرد که اکثریت مردم انگلستان به خروج این کشور از اتحادیه اروپا رای مثبت دهند. همچنانکه در همان زمان، حضور ترامپ در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان تنها به عنوان یک سرگرمی فرعی برای بینندگان تلویزیونی آمریکا محسوب می شد. با این حال، پیروزی وی از بسیاری جهات یک شگفتی به شمار می آمد؛ و همتایان ترامپ در اروپا که برای مدت مدیدی در سیاست به حاشیه رانده شده بودند، با تحسین به تماشای ترامپ پرداختند که تا بیستم ژانویه زمام امور را بدست گرفته و به یکی از قدرتمندترین شخصیت های جهان تبدیل می شد.
اما به راستی، چه چیزی باعث رشد پوپولیسم گرایی در اروپا و آمریکا شده است؛ آن هم در زمانی که هیچ تحول سیاسی واحدی، دنیا را به لرزه درنیاورده و از بسیاری لحاظ، مردم بطور کلی در مقایسه با همه دوران های گذشته، ثروتمندتر، سالم تر، و تعلیم یافته تر بوده و در جامعه ای با خشونت های کمتر زندگی می کنند.
اگرچه می توان این ها را نشانه هایی از بهبود وضعیت جهانی تصور کرد، اما نباید فراموش کرد که امروز شکاف بین غنی و فقیر در جهان بسیار بیشتر از ربع قرن پیش است؛ همچنانکه به نوشته مجله فوربس، 10 نفر از ثروتمندترین افراد کره زمین، مجموعا 505 میلیارد دلار، یعنی بیش از تولید یکساله بعضی از کشورها، ثروت دارند. در عین حال، ابرثروتمندان های دنیا، بیش از هر زمان دیگری قادر به خرید نفوذ سیاسی هستند. ازدیاد مهاجرت نیز نشان داد که بسیاری از غربی ها به بیگانگان به چشم خصم می نگرند، و این در حالی است که سردمداران جهانی شدن تصور می کردند که این نوع خصومت ها از بین رفته است. رسانه های اجتماعی و فن آوری اطلاعات نیز، در حالیکه توانایی ها را برای تشکیل گروه های نزدیک و همفکر تسریع کرده اند، اما باعث شده اند که افراد جوامع بدون هیچ دلیل روشنی از یکدیگر رنجیده خاطر شوند.
وجود چنین زمینه هایی که خشم مردمان زیادی را در اروپا و امریکا به دنبال داشته است سبب شده تا به موازات آمریکا، در سراسر اروپای غربی نیز پوپولیست های جناح راست برای نبرد با سیاستمداران میانه رو آماده شوند. همچنانکه آنها در اتریش، هلند، فرانسه و آلمان و همچنین لهستان و مجارستان شانس زیادی برای رسیدن به قدرت دارند.
اگر احزاب پوپولیست در انتخابات ملی در اروپای غربی پیروز شوند، ممکن است در برخی موضوعات مشترک با یکدیگر توافق کنند. این احزاب شاید همگی طرفدار عقب نشینی از اتحادیه اروپا نباشند، اما اغلب آنها مخالف مداخله اروپا در حوزه هایی مانند مهاجرت و سیاست پناهندگی هستند. البته این نگاه شاید خوش بینانه باشد، اگر نخواهیم بگوییم که بسیاری از رهبران آنها فکر برگزاری همه پرسی و خروج از اتحادیه اروپا را در سر می پرورانند.
در چنین شرایطی تداوم گسترش راست افراطی به سمت غرب، نوسان اروپای متحد زیر وزنه رکود اقتصادی و بحران فزاینده پناه جویان، می تواند سقوط اتحادیه را نشانه رفته باشد. با این حال کورسوی امید رهبران لیبرال اروپا برای تغییر اوضاع همچنان روشن است. اما حتی اگر اوضاع به نفع پوپولیست ها هم نچرخد، آنها همچنان به عنوان آتش زیر خاکستری برای روزهای سخت اروپا باقی خواهند ماند.