الوقت_ در طول قرن بيستم تا زمانيكه «شوروي سازي» حاكم نبود، اسلام به عنوان يك فرهنگ پايا و بادوام همچنان نفوذ خود را در قزاقستان حفظ كرده بود. در حقيقت اسلام در اين منطقه در ارتباط با هنر، مذهب، تعليم و تربيت، سنتهاي فرهنگي مردم و... گره خورده بود. اما حكومت شوروي كمونيستي بعد از تسلط بر آسياي مركزي، با هدف «شورويايي كردن» مردم اين منطقه، در برهه هاي مختلف دوران حكومت خود به رويارويي با باورها و نمادهاي اسلامي در منطقه اقدام كرد، به گونه اي كه حتي امروزه هم شاهد هستيم كه تعارض ميان اسلام و كمونيسم هرگز از ميان نرفته است. بعد از فروپاشي شوروي و تشكيل جمهوري قزاقستان رئيس جمهور قزاقستان نور سلطان نظربايف ابتدا از حمايت اسلام خودداري كرد، اما مدتي نگذشت كه موضع آشكاري در طرفداري از اسلام اتخاذ نمود كه نمونه آن فرمان وي براي ساخت مسجد جديدي در آلماتي بود. وي در مصاحبه اي اعلام داشت ما مسلمان سني مذهبيم و بايستي از آن پيروي كنيم.همچنين نظربايف در مصاحبه اي ديگر اين جمله را بيان نمود كه: «ما نبايد فراموش كنيم كه ما مردم مسلمان هستيم و من معتقدم كه روابط ما با دولتهاي عرب به زودي رشد كرده و بهبود خواهد يافت و از ثبات برخوردار خواهد بود و ديگر زمان جدايي طولاني ما از دنياي اسلام به پايان رسيده است. اما در پشت اين بيانات، واقعيات ديگري نهفته بود، واقعياتي كه با گذر زمان نشان داد كه آنچه براي سياستمداران قزاق مهم و در اولويت بوده منافع ملي و شكل¬گيري هويت ملي آنان است نه هويت و ايدئولوژي اسلامي .
برهمين اساس نيز امروزه بسياري از روشنفكران محلي معتقدند كه رابطه قزاقها با اسلام متناقض و نامتناجس است و اسلام تا كنون در گوشت و خون قزاقها نفوذ نكرده است. آنان در خصوص شخص رئيس جمهور بر اين باورند كه، نظربايف استاد مصالحه پراگماتيسم است. او همواره از واقعيت سياسي با خونسردي استقبال كرده و در اين باره مي¬گويد: «من مي كوشم از دشمنان دوستان نزديك بسازم».نظربايف نسبت به ساير روساي جمهوري آسياي مركزي در مقابله با تهديدات اسلام گرايي كمتر ابراز نگراني مي كند. فضاي سياسي اين كشور را رئيس جمهور به تنهايي اداره مي كند و قدرت انحصاري او همواره روبه افزايش مي باشد. در سالهاي بعد از استقلال، خيلي از تحليل گران بر اساس مشاهدات سطحي خود در تعامل قزاقستان با دنياي اسلام، بر اين باور بودند كه اسلام در قزاقستان بعد از دوران شوروي نقش اساسي و هويت دهنده دارد. اما واقعيت اين است كه تمامي اقدامات رئيس جمهور نظربايف، در راستاي «منافع ملي» كشورش صورت گرفت. امروزه در قزاقستان بهدليل نارسايي آگاهيبخشي لازم مذهبي، مردم اسلام را از طريق جريانهاي مختلف انحرافي مذهبي، از جمله سلفي ها فرا ميگيرند، چون قبل از آن تقريبا هيچ نوع اطلاعي در مورد اسلام و مذهب خود نداشتند و تحت نفوذ و باورهاي اين جريانها قرار ميگيرند. كميته امنيت ملي قزاقستان در سال 2003، مركزي به نام "مركز مبارزه با تروريسم" را ايجاد كرد كه هدف آن مبارزه با اسلام گرايي افراطي(سلفيگري افراطي) بود. در اواخر 2004 اين مركز گزارشي تكان دهنده از فعال بودن شاخه احزاب تروريستي همچون گروه اتحاد جهاد اسلامي، حركت اسلامي ازبكستان، حزب التحرير و حزب اسلامي تركستان در اين كشور خبر داد. تمامي اين گروهها با گروه القاعده روابط نزديكي داشتند. اين مركز در سال 2006، 30 نفر اعضاي حزب التحرير را بازداشت كرد. در آوريل سال 2007، 16 نفر از سلفي هاي افراطي را كه در حال برنامه ريزي براي حمله به نيروهاي نظامي و امنيتي بودند، دستگير شدند. در فوريه 2008، 5 نفر از سلفي جهادي را كه رهبر آنها در سوريه دوره هاي لازم را ديده بود، دستگير شدند. درسپتامبر 2009، محاكم قضايي دولت قزاقستان، 6 نفر از تروريستهاي افراطي سلفي را به زندانهاي بين 12-17 سال محكوم كرد. جرم آنها برنامه ريزي براي انجام اقدامات تروريستي عليه شركتهاي نفتي و اتباع خارجي فعال در قزاقستان بود. دولت قزاقستان در اواخر سال 2009 گزارشي ارائه داد كه در آنها آمده بود: دستگاههاي امنيتي اين كشور از 4 حمله تروريستي در سال 2004 و سه حمله تروريستي در سال 2009، كه توسط گروههاي تندرو اسلامي برنامه ريزي شده بود، ممانعت به عمل آورده اند.
در اواسط سال 2011، رسانههاي قزاقستان خبر دادند كه در استان «جامبول» اين كشور 360 نفر دانشآموز، پيرو جريان سلفي ميباشند. اين نتيجه هنگامي مشخص شد كه در يك نظرسنجي، نوجوانان قزاقستان تعلق خود در زمينه اعتقادات مذهبي خويش را اعلام كردند و حتي معلوم شد كه تعدادي از معلمان مدارس نيز از پيروان سلفي ها بوده و دانشآموزان را به تبعيت از باورهاي اين جريان تشويق ميكردند. طبق اعلام دادستاني «آلماتي» در سالهاي اخير، سلفيها در اين استان اقدام به تشديد فعاليت كردهاند. در قزاقستان تعداد پيروان سلفيت به چندين هزار نفر ميرسد، نگراني نهادهاي انتظامي و امنيتي قزاقستان بيشتر از ناحيه آن عده از پيروان جريان سلفي ميباشد كه به اقدامات تروريستي دست ميزنند از سال 2013 سلفي هاي جهادي قرقيزي و قزاقي، تجار و بازرگانان را با تهديد بهپرداخت «ماليات براي جهاد عليه سوريه» وادار ميكنند. در اين دو كشور، گروههاي جنايياي فعال شدهاند كه در صورت عدم پرداخت باج براي «جهاد»، اعضاي خانوادههاي تجار و پولداران را گروگان ميگيرند. به هر صورت در بيشتر موارد، اين افراد به خاطر حفظ سلامت خود و اعضاي خانودهشان شرايط مورد نظر اين گروهها را برآورده كرده و از شكايت به نهادهاي امنيتي و انتظامي منصرف ميشوند.آنچه كه اسلام و گروههاي اسلامي را در قزاقستان زنده و پويا نگه داشت، متوسل شدن و حمايت شعارهاي آنها از قشر پايين و ستمديده اين جامعه بود و اين امر باعث شد كه اكثر طرفداران گروههاي اسلامي از قشر و طبقات پايين جامعه باشند .