الوقت_ چندي پيش يكي از فرماندهان ارشد جبهه النصره در سوريه كشته شد، آن هم زماني كه گفته مي شود اين گروه تروريستي در حال تجديدنظر در بيعتش با القاعده است. اين در حالي است كه گمانه زني ها اين تغيير موضع را تا حدي ابتكار قطر معرفي مي كنند .
خيليها معتقدند قطر روابط نسبتا نزديكي با جبهه النصره دارد – احتمالا غيرمستقيم و با واسطه. اما وزارت خارجه قطر اين ادعا را رد ميكند. طبيعي است كه مدركي كه اين ادعا را ثابت كند به اين سادگي پيدا نميشود .
با اين حال، اين روزها اتهام نزديكي قطر و جبهه النصره بيش از پيش شنيده ميشود، بهويژه به خاطر موفقيت چشمگير قطر در آزاد كردن گروگانها در سوريه . در يك سال و نيم گذشته ۱۳ راهبه ارتودكس يوناني، يك روزنامه نگار آمريكايي و ۴۵ نيروي حافظ صلح فيجي – ظاهرا – با كمك قطر و جبهه النصره آزاد شدهاند.
در حالي كه در تركيب گروههاي تروريستي فعال در سوريه و عراق همه نوع نيرويي يافت مي شود: از افراطي هاي داعش تا گروههاي معتدلتر. در اين ميان جبهه النصره، كه مستقيم با القاعده مرتبط است، به داعش نزديكتر است. رابطه اين گروه با قطر آنقدرها هم ساده نيست. مواردي بوده كه تلاش قطريها و خواستهشان از جبهه النصره به جايي نرسيده، كه ميتواند نشانه اختلاف دو طرف باشد. اما اخيرا گزارشهايي منتشر شده كه قطر ميخواهد اين رابطه را اصلاح كند . اما سؤال اينجاست كه اساسا قطر چرا اجازه ميدهد اسمش كنار گروهي مثل جبهه نصرت طرح شود؟ بسياري معتقدند جبهه نصرت كارآمدترين نيروي جنگي حاضر در سوريه است.
انتخاب بين 'بد و بدتر '
اول اينكه در سوريه 'گزينه خوب' وجود ندارد. به نظر ميرسد قطريها اينطور حساب كردهاند كه حمايت از جبهه النصره ، گزينهاي است كه از بين گزينههاي بد 'كمتر بد' است .
دوم اينكه جبهه النصره صرفا به دنبال سرنگوني دولت بشار اسد است، نه حمله به "دشمن دور" – يعني غربيها. در اين مورد قطريها با جبهه النصره اتفاق نظر كامل دارند. آنها هم دشمن آشتيناپذير دولت اسد هستند، و معتقدند اوضاع در سوريه بهتر نميشود مگر با بركناري اسد .
اين موضع را در تركيب جمعيتي جبهه النصره هم ميتواند ديد. سوريها در جبهه النصره به مراتب بيشترند تا داعش كه مملو است از تروريست هاي خارجي .
سوم، و شايد مهمتر از همه، اينكه از نگاه ناظران جبهه النصره يكي از كارآمدترين گروههاي فعال در سوريه است – در فضايي كه پر است از گروههاي ريز و درشت با توان بسيار محدود. صرف اين احتمال كه بشود از جبهه النصره نيروي كارآمد براي مبارزه با داعش (يا دولت سوريه) ساخت، براي قطريها بسيار جذاب است .
چهارم اينكه قطر كشوري است با وزارت خارجه نسبتا نوپا و كوچك – و بدون دستگاه اطلاعاتي برونمرزي. البته اين ويژگي فقط مختص قطر نيست، اما به هر روي عاملي است كه باعث ميشود اين كشور نتواند ديناميك درگيري و بازيگران مدام-در-حال-تغييرش را درست ارزيابي كند .
با توجه به اين نكته آخر به نظر ميرسد قطريها ترجيح ميدهند روي همان افراد و گروههايي كه ميشناسند حساب كنند، و از همانها كه ميشناسند حمايت كنند .
حمايت بالقوه
ميتوان اينطور فرض كرد كه هرچه اوضاع در سوريه آشفتهتر شد، و گروهها تندتر و افراطيتر شدند، قطريها كه نميتوانستند راحت تغيير موضع بدهند، و ضمنا ميخواستند جايگاه و نفوذشان از دست نرود، ارتباطشان را با همانها كه ميشناختند حفظ كردند. بعضي از اين افراد ظاهرا ارتباطي نزديك با جبهه النصره داشتند .
با اين همه، ارتباط در سطح پايين قطريها با اين گروه (به فرض اينكه چنين ارتباطي باشد) براي تغيير شرايط سوريه كافي نيست. ضمن اينكه شايعه چنين ارتباطاتي مثل هيزم است بر آتش رسانه هايي كه در سالهاي اخير گاه دامن قطر را گرفته است .
به همين خاطر است كه قطريها دوست دارند جبهه النصره را از حاشيه بيرون بياورند. اگر دولت قطر بتواند اين گروه را راضي كند از القاعده جدا شود و به جمع گروههاي به اصطلاح ميانهرو بپيوندد، آن وقت ميتواند رسما و علنا، با رضايت غرب، از يكي از مؤثرترين نيروهاي موجود در سوريه حمايت كند .
البته اين كار به اين سادگيها هم نيست. اما وعده حمايت رسمي قطر – كه ميتواند مثل سيلي بيپايان باشد – وسوسهاي است كه به راحتي نميتوان از آن چشم پوشيد .
سكوت دوحه در اين باره به گمانهزني كساني كه ميگويند قطر با اهداف گروههايي مثل جبهه النصره همدل است، دامن ميزند .
اما واقعيت آن است كه قطر از متحدان مهم غربيهاست. يكي از پايگاههاي نظامي مهم آمريكا در قطر واقع شده. نظام آموزشي قطر بر مبناي نظامهاي آمريكايي و بريتانيايي سامان گرفته و دانشگاههاي اين دو كشور در قطر حضوري پررنگ دارند. و برجستهترين و شايد قدرتمندترين زن خاورميانه، شيخه موزه بنت ناصر المسند، مادر امير قطر، از اين كشور برخاسته است .
مواردي از اين دست آشكارا به سياستهاي كشوري كه بخواهد با امثال القاعده و داعش همدل باشد، نميخورد. اساسا غيرممكن است قطر سرخود دستبهكار شود: ايالات متحده و بريتانيا هم قطعا نقش خواهند داشت – يا دستكم طرح قطريها را بررسي كردهاند .
در شرايطي كه غربيها از جانسختي داعش و بشار اسد جانبهلب شدهاند، عجيب نيست كه از ايجاد يك نيروي جنگي كارا و البته اصلاحشده در سوريه استقبال كنند. چندي پيش استفان دميستورا، فرستاده ويژه سازمان ملل در سوريه، گفته بود براي نجات جان مردم حاضر است با هركس، از جمله جبهه النصره، صحبت كند .
درگيري سيال
پيش از قطر هم برخي كشورها گفته بودند وقت آن رسيده با گروههاي تندرو اما تأثيرگذار مذاكره شود. قضاوت نهايي در مورد اين سياست جديد بستگي به اين دارد كه قطر چطور از اين پيچ بگذرد. و البته اينكه آن نيروي جديد چقدر در تغيير موازنه قوا مؤثر باشد .
ترور اخير فرمانده ارشد جبهه النصره در سوريه نشان ميدهد درگيري در اين كشور چقدر سيال است. مشخص نيست ترور او بهخاطر اختلافهاي داخلي برسر مذاكرات احتمالي و جدا شدن جبهه النصره از القاعده بوده يا نه، اما در هرصورت نشانگر تغييرات روزمره در سطح تاكتيكي است، كه مي تواند تبعات عميق استراتژيك داشته باشد .
در چنين فضاي عملياتي لرزان و چندپاره، قطريها نميتوانند بيدردسر جبهه النصره را از القاعده جدا كنند. از سوي ديگر، در بحراني كه بهترين گزينه ممكن 'بد' است در ميان 'بدتر'ها، شانس موفقيت طرح قطريها كمتر از طرحهاي ديگر نيست.