الوقت_ رويكردهاي روسيه در بحران اوكراين، كشورهاي منطقه بالتيك و لهستان را كه از گذشته با مسكو مشكل داشتهاند، بيش از پيش نگران كرده است. در شمال اروپا نيز وضعيت مشابهي برقرار است و رفع اين نگرانيها به مولفههاي متعددي وابسته است .
انتخابات پارلماني اخير استوني، از كشورهاي حوزه بالتيك، بيش از همه تحت تاثير بحران اوكراين برگزار شد. هر سه كشور استوني، لتوني و ليتواني كه در پي جنگ جهاني اول به استقلال رسيدند، در جريان جنگ جهاني دوم به اشغال شوروي درآمدند و بالاخره در سال ۱۹۹۱، با فروپاشي شوروي استقلال خود را بازيافتند .
هم تجارب و خاطرات دوران اشغال شوروي و هم حضور اقليت نسبتا قوي روستبارها در كشورهاي يادشده در تلفيق با فضاي رواني ناشي از تحركات نظامي روسيه در كريمه و شرق اوكراين نگرانيها نسبت به رفتار و سياستهاي احتمالي همسايه بزرگ شرقي را در سه كشور افزايش داده است. تشديد پروازهاي هواپيماهاي روسي در فضاي مرزي كشورهاي يادشده نيز مولفهاي از تهديد جديد مسكو عليه اين كشورها به حساب ميآيد .
احزاب غربگرا در كشورهاي سهگانه بالتيك اين نگراني را مطرح ميكنند كه روسيه وراي مسائل تاريخي و نيز خشم همچنان فرونخفته ناشي از پيوستن اين كشورها به ناتو، تحت عنوان دفاع از حقوق اقليتهاي روستبار در اين ممالك همچون كريمه و شرق اوكراين وارد اقدام نظامي شده و استقلال و تماميت ارضي آنها را دوباره در معرض خطر قرار خواهد داد .
اقليت روستبار در استوني و لتوني تقريبا يك چهارم جمعيت اين كشورها را تشكيل ميدهند. در ليتواني اين رقم ۵ درصد است ولي همسايگي اين كشور با كاليننگراد منشا خطر و تهديد تلقي ميشود .
نزديكي ليتواني به كالينينگراد باعث شده تا مقامهاي اين كشور نگران دخالت احتمالي روسيه باشند. كالينيگراد بخشي جدا از خاك اصلي روسيه است كه در ميان لهستان و ليتواني در ساحل درياي بالتيك قرار دارد و دسترسي زميني روسيه به آن ("دفاع از آن") عمدتا از خاك ليتواني ميسر است. اين نيز هست كه روسيه پيوسته اين منطقه را به عنوان امكاني براي استقرار سلاحهايي در مقابله با قدرت نظامي غرب نگريسته است .
بخشي از شهروندان روستبار كشورهاي بالتيك همچنان تمايلي به قبول تابعيت اين كشورها ندارند، هر چند كه شهروند آنها محسوب ميشوند و در كنار سفر آسان به اروپا براي رفتن به روسيه نيز مشكلي ندارند. اين اقليتها بيش از همه زير تاثير رسانههاي روسيزبان هستند كه از مسكو برنامه پخش ميكنند .
با اين همه، شواهدي در دست است كه اين اقليتها به دليل وضعيت بهتري زندگي خود تعلق خاطر بيشتري به محل سكونتشان دارند تا به روسيه. مسكو نيز پيوسته ترس كشورهاي بالتيك از خود را "بيمورد" و بخشي از سياست كشورهاي غربي براي "گسترش حضور نظامي در مرزهاي روسيه" توصيف كرده است، استدلالي كه با توجه به مسائل تاريخي و تحولات اخير اوكراين براي اكثريت ساكنان كشورهاي يادشده مقبوليت چنداني پيدا نميكند .
مقامهاي بريتانيايي حتي اخيرا اعلام كردند كه بعيد نميدانند كه روسيه با حمله احتمالي به كشورهاي بالتيك بخواهد توان و سرعت واكنش ناتو را بيازمايد. اين اظهارات با خشم و انتقاد شديد مسكو روبرو شد .
تدابير چندگانه در بالتيك
انتخابات پاييز گذشته در لتوني در چنين فضايي برگزار شد. به رغم آن كه حزب سوسيالدمكرات "هارموني" متمايل به مسكو در اين انتخابات در سكوي اول ايستاد، ولي سه حزب ليبرال و محافظهكار هوادار غرب با ائتلاف توانستند دولت تشكيل دهند و مانع زمامداري هارموني شوند. متاثر از بحران اوكراين، موضوع اصلي انتخابات لتوني نيز بيش از همه جهتگيري خارجي كشور و تداوم يا عدم تدوام حضور در ناتو و اتحاديه اروپا بود .
روندي مشابه نيز در انتخابات اخير استوني پيش رفت. حزب ليبرال حاكم كه دوباره برنده انتخابات شد قول داده است كه با ساير احزاب ائتلافي در دولت، حزب قوي مورد حمايت روستبارها را كه در سكوي دوم ايستاده است، همچنان از قدرت دور نگهدارد و امكانات و زيرساختهاي نظامي كشور براي حضور فعالتر ناتو در اين كشور را توسعه دهد .
ناتو البته با فشار كشورهاي اروپاي غربي، براي بهانهندادن به دست مسكو و عدم تشديد مناقشه با روسيه همچنان از ايجاد پايگاه دايمي در سه كشور بالتيك خودداري ميكند .
بحران اوكراين باعث نگرانيهاي زيادي شده است
ولي نيروي واكنش سريعي كه ايجاد آن اخيرا تصويب شد ناتو را قادر ميكند كه تنها ظرف چند روز هزاران نيروي نظامي خود را در لهستان و كشورهاي بالتيك مستقر كند. همكاريهاي دو جانبه هم بيش از پيش تشديد شده است كه مانور كمسابقه اخير نيروهاي ناتو و استوني در مرزهاي روسيه از نمونههاي آن هستند. يك روز پس از اين مانور، روسيه به نمايش قدرت پرداخت و رزمايش بزرگي را در مرزهاي استوني و لتوني آغار كرد. استوني همچنين قصد دارد رسانههايي براي اقليت روستبار اين كشور ايجاد كند، شايد كه نفوذ رسانههاي روسيه بر آنها كاهش يابد .
تدابير مشابه استوني نيز در لتوني و ليتواني انجام شده يا در دست انجام است. ليتواني خدمت نظام وظيفه را دوباره احيا كرده است. هر سه كشور در حال جنگلزدايي در مرزهاي مشترك با روسيه و استقرار سيستمهاي مراقبتي و هشداردهنده هستند. ليتواني همچنين آموزش سربازان خود را از ژانويه امسال به ارتش آمريكا سپرده است .
در مجموع، آمريكا در چارچوب استراتژي سرسختانهتر خود نسبت به روسيه در قياس با كشورهاي عمده اروپا، و نيز در راستاي يارگيريهاي سياسي و نظامي خود در منطقه، براي نگراني كشورهاي بالتيك از مسكو و تقويت قوا و امكانات نظامياشان تفاهم و همكاري بيشتري نشان ميدهد .
شمال اروپا از چه ميترسد؟
كشور ديگري كه پيوسته مناسبات تنشآلودي با روسيه داشته و به دليل پيوستگيهاي تاريخي با اوكراين اينك از جانب مسكو احساس خطر بيشتري ميكند لهستان است. گرچه اخيرا سوسيالدموكراتها كه خود باني عضويت لهستان در ناتو بودند ترس از مسكو را اغراقشده توصيف ميكنند، ولي اين اين احساس در ميان محافل مليگرا و ليبرال و بخش بزرگي از جامعه حي و حاضر است كه انتقادهاي تند عليه مسكو و تلاش براي آمادهسازيهاي نظامي از پيامدهاي آن است .
افزايش بودجه نظامي، فراخواني نيروهاي ذخيره و نيز آموزش نظامي شهروندان عادي از جمله اين آمادهسازيها هستند .
لهستان در عين حال بيش از هر كشور ديگري مدافع حضور گستردهتر ناتو در مرزهاي غربي روسيه و نيز پذيرش سريعتر اوكراين در اين پيمان نظامي است، امري كه همچنان براي روسيه خط قرمز به حساب ميآيد و يكي از انگيزههايش در دفاع از جداييخواهان اوكراين ممانعت از اين عضويت است .
كشورهاي اروپاي شمالي نيز خود را براي تهديد روسيه آماده ميكنند
تحولات سال ۲۰۱۴ در اوكراين و تحركات نظامي بيشتر روسيه در شمال اروپا (اسكانديناوي) كشورهاي اين منطقه همجوار با روسيه را به برخي تجديدنظرهاي دفاعي و امنيتي هدايت كرده است. در فنلاند و سوئد گرچه همچنان اكثريت جامعه با پيوستن به ناتو مخالفند، ولي هر دو كشور همكاريهاي نظامي خود را از طريق عقد يك قرارداد جديد گسترش دادهاند و سوئد بر ميزان رزمايشهاي مشترك با ناتو افزوده است .
سوئد گرچه از ماه سپتامبر ۲۰۱۴ و جايگزيني دولت راستگراي اين كشور با ائتلافي از چپ و ميانه لحن كمتر تندتري نسبت به مسكو دارد، ولي در عرصه عملي پروژه تقويت توان دفاعي "اتحاد دفاعي شمال " متشكل از خود اين كشور و فنلاند، نروژ، ايسلند، دانمارك، لتوني، استوني و ليتواني را دنبال ميكند .
اين اتحاد كه زير مجموعه اتحاديه اروپاست به لحاظ فرماندهي استراتژيك با ارتش بريتانيا همكاري دارد. از تدابير دفاعي جديد اين اتحاد تقويت سيستمهاي هشداردهندگي براي رديابي تحركات نظامي احتمالي دريايي و هوايي روسيه است .
كشورهاي شمال اروپا وراي فضاي ايجاد شده از تحركات روسيه در اوكراين تقويت بنيه نظامي اين كشور در چارچوب طرح دهسالهاش براي نوسازي امكانات تهاجمي و دفاعي خويش، آزمودن قدرت واكنش ناتو مثلا در قلمرو نروژ و نيز بازداشتن سوئد و فنلاند از پيوستن به ناتو را از جمله زمينهها و انگيزههاي گسترش فعاليتهاي نيروي دريايي و هوايي روسيه در اين منطقه ميدانند .
اين نيز هست كه رقابت بر سر دستيابي به منابع عظيم نفتي و معدني شمالگان قطب شمال نيز بخشي از انگيزه تحركات نظامي بيشتر روسيه و كشورهاي ديگر در اين منطقه تلقي ميشود. اين منطقه با يخشدن آبهايش بيش از پيش به لحاظ منابع خود براي كشورهاي همجوار جذاب شده و تصاحب سهم هر چه بزرگتري از آن موضوع رقابت اين كشورهاست .
راهحلهايي وراي بازي سياسي و نمايش قدرت
اينها همه در حالي است كه روسيه نگراني و ترس از خود در بالتيك و شمال اروپا را كاذب و توجيهي براي تدوام گسترش ناتو به سوي مرزهاي خود و نيز در خدمت تحكيم و گسترش نفوذ و هژموني آمريكا در منطقه توصيف ميكند .
مسكو از يك سو با اتكا به برخي از كشورهاي كوچك اروپايي كه مناسبات كمتر تنشآلودي با روسيه دارند (مجارستان، قبرس، اسلواكي، يونان) كوشيده است شكاف در درون اتحاديه اروپا را به ضرر سياست واحد در اين اتحاديه و نيز به ضرر ديدگاههاي آمريكا افزايش دهد و از سويي هم كوشيده است با ابزارهاي مختلف بر اختلاف منافع كشورهاي بزرگ اروپا (فرانسه و آلمان) با آمريكا در مناسبات با روسيه و نيز بر نوع نگاه بعضا متفاوت آنها به امنيت اروپا سوار شود .
اما اين تدابير دستكم به نظر نميرسد كه كشورهاي بالتيك، شمال اروپا و لهستان را از ترس از روسيه و مسيري كه در قبال آن در پيش گرفتهاند بازدارد .
تنها شايد برقراري صلح و آرامش در اوكراين، حصول تفاهم ميان غرب و روسيه بر سر آينده اين كشور كه ضامن منافع ملي آن باشد و نيز حل بحرانهاي قومي و ملي در گرجستان و مولداوي با كمك مشترك روسيه و غرب بتواند فضا را به سود كاهش نگراني و ترس از روسيه و تلطيف مناسبات فيمابين تغيير دهد .
اين كه غرب و روسيه مشتركا به اين درك برسند كه امنيت در اروپا تنها به صورت مشترك و ايجاد ساختارهاي امنيتي جمعي و مبتني بر اقتصادهاي درهم آميخته و نيز با جاريسازي استانداردهاي دموكراسي و حقوق بشري و احترام متقابل به دست ميآيد هم، در درازمدت نقش كمي در اين ماجرا ندارد.