الوقت- تغییر شرایط اوضاع خاورمیانه علاوه بر تاثیرات سیاسی و امنیتی بر کشورهای درگیر بحران، می تواند ثبات و امنیت اسرائیل را نیز به مخاطره بیاندازد، همچنانکه بسیاری از تحلیلگران اسرائيلی معتقدند که ظهور داعش اگرچه در کوتاه مدت منافع این رژیم را تامین خواهد کرد اما در بلندمدت علاوه بر پیامدهای خارجی، می تواند اوضاع داخلی اسرائیل را نیز متاثر نماید. در همین راستا نیز مقامات صهیونیستی مهمترین برنامهی اسرائيل در آینده را سرمایهگذاری در اين حوزه برای جلوگيري از رشد نفوذ گرایشهای تخریبکنندهی سلفي گري در ميان شهروندان عرب خود عنوان می کنند. در بعد خارجی نیز نفوذ محور مقاومت تا مرزهای جولان بهعنوان مهمترین بحران پيش روی اسرائيل فرض شده است. با همه این احوال آنها مسئله فلسطين را همچنان بهعنوان مهمترین كشمكش اسرائيل درسال های پیش رو تلقی می کنند. براین اساس مقامات اسرائیلی در طی نشست های و سخنرانی های خود همواره 4 راهبرد اصلی را برای مواجهه با بحران های پیش روی این رژیم مدنظر قرار داده اند که عبارتند از:
1- عرصهی داخلی اسرائيل: بالاترين اولويت در اين عرصه میبایست تلاش در جهت كاهش اختلافات ميان اعراب اسرائيل و يهوديان باشد. ترويج همزیستی بر پایهی منافع نزدیک مشترك میتواند متضمن افزايش انعطافپذیری ملي جامعهی اسرائيل و متعادل كردن دوگانگي موجود ميان بخشهای مختلف آن باشد. از آنجایی که وضعيت كنوني اعراب در اسرائيل به سمت تأثیرات و اقدامات منفي- همچون آنچه در مورد داعش قابلمشاهده است- گرایش دارد؛ لذا تنها اتخاذ سیاستهای اقتصادی يكسان و فراهم آوردن امكانات موردنیاز بهصورت يكسان میتواند به افزايش مقاومت اسرائيل در مقابل تهديدها بيانجامد.
2- مسئلهی فلسطين: تغيير وضعيت در عرصهی كشمكش ميان اسرائيل و فلسطين، بهعنوان تغییردهندهی بازي براي اسرائيل محسوب میشود. چنانكه موج حملات تروريستي در پائيز ٢٠١٥ نشاندهندهی اهميت و لزوم اتخاذ روشي براي تغيير واقعيات در عمل است. اما بايد گفت كه تا کنون هیچگونه راهحل سياسي اساسی پيشنهاد نشده است؛ حا آنکه كه نيل به يك گفتگوی مثبت و سازنده با فلسطينيان، روابط استراتژيك با اردن و مصر را تقويت خواهد كرد.
3- نهايی كردن همكاری ميان اسرائيل و كشورهاي عرب: در پرتو منافع مشترك با كشورهاي سني منطقه بویژه تضعيف ايران، اسرائيل میتواند برنامههای اقتصادي در عرصههای فنّاوری، آب، كشاورزی و انرژی را به انجام برساند. و درازای آن، كشورهای مذكور میتوانند به ساختن حكومت فلسطيني در کنار اسرائیل كمك كنند. گذشته از آن اسرائيل میتواند همپیمانانش [همپیمانان موقت] را در عرصهی محلي و در ميان ساير بازيگران به رسميت بشناسد و اين شامل گروههای فاقد حكومت در اطراف مرزهاي خودش و نيز در عمق كشورهاي عربي- آنهایی كه توانايي تبديل شدن به يك قدرت مهم در مقابل سایرین را ندارند- است.
4- در سطح كشورهای قدرتمند جهان: مهمترین اولويت کنونی، بازسازي روابط ویژه میان اسرائيل و امريكا است. علیرغم رابطهی بسيار نزديك بین دو طرف، اختلاف نظرات سياسي به ايجاد وضعيت وخيمي براي اسرائيل در منطقه تبدیل شده است. بنابراين اين مهم بسيار ضروري به نظر میرسد كه تلاشهای لازم براي ايجاد اعتماد مشترك و در پيش گرفتن همكاری كامل با ایالاتمتحده در دستور كار قرار گيرد. در ضمن ورود روسيه به منطقه از طریق مداخله در سوريه، می تواند فرصتهای جديدي را براي اسرائيل به ارمغان آورد. درعینحال نبايد از چين و گسترش فعالیتهای آن – بهویژه در عرصهی اقتصادی- در منطقه غافل شد، چراكه چين میتواند اسرائيل را در پيشرفت اقتصادي و انجام پروژههای مختلف كمك كند. و در نهایت ايجاد روابط متعادل با قدرتها – علی الخصوص امريكا- مي تواند متضمن منافع ارزشمند استراتژيك براي اسرائيل باشد.
در این میان نبایستی از این نکته نیز غافل شد که مقامات صهیونیستی همچنان حزبالله را بهعنوان یکی از مهمترین بحران پيش روی اسرائيل میدانند همچنانکه از تجدیدقوای اخير اين گروه و مجهز شدن آن به موشکهای پيشرفته، راکتها و ادوات نظامى بدون سرنشين باقابلیت كنترل از راه دور بسیار نگران هستند، بویژه آنکه حزبالله تجربهی جنگی بسيارى را از بحران سوريه به دست آورده است.