الوقت- امروزه ابزارهای متعددی برای جنگ افروزی در جوامع مورد استفاده قرار میگیرد که موجب تغییر معنای سنتی جنگ نزد ما شده است، به عبارت دیگر، در دوران ما، جنگ صرفا به معنای صف کشی تانکها و ادوات نظامی سنگین نیست، بلکه این پدیده در قالبها و اشکال گوناگونی از جمله جنگ روانی، جنگ فرهنگی، جنگ نرم و... ظهور و بروز یافته و یکی از اساسیترین انواع آن نیز جنگ رسانهای است.
تاثیر و نقش رسانه در سطح جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست و بدون شک این تاثیر، در زمان وقوع جنگ دوچندان میشود، چرا که با به کارگیری ابزاری که این پدیده (رسانه) در اختیار دارد، امکان ایجاد جنگهای روحی و روانی گستردهای برای صاحبان رسانهها فراهم میشود، جنگهایی که از طریق مدیریت روشمند آن میتوان تاثیرات مثبت و یا منفی بر اراده هر دو طرف حاضر در درگیریها به وجود آورد.
میزان استفاده و یا آسیبپذیری طرفینِ نزاع، نسبت به جنگهای روانی، کاملا به رویکرد مدیریتی موجود در فرماندهی و اتاق فکرهای هر دو طرف جنگ بستگی دارد.
از سوی دیگر و با توجه به تغییرات پرسرعت در حوزه ارتباطات، امروزه مسئله جنگهای رسانهای صرفا محدود به شبکههای تلویزیونی، مطبوعات و یا رادیو نمیشود، چرا که رسانههای نامبرده، دیگر تحت عنوان رسانههای کلاسیک و یا سنتی نزد ما شناخته میشوند، رسانههایی که چندان مورد اقبال و توجه نسل جوان نیستند.
نسل جدید به رسانههایی با سرعت بسیار بالاتر در پوشش اخبار و حوادث نیاز دارد که این امر در ابزارهای ارتباطی جدید و یا به اصطلاح شکبههای اجتماعی (Social media) محقق شده است.
شبکههای اجتماعی، در مقایسه با آنچه طی دهههای گذشته، به عنوان مدیای اصلی شناخته میشد، تاثیر به مراتب قویتری در میان مردم از خود بر جا میگذارند، به طوریکه امروزه رسانههای کلاسیک و سنتی، برای انتقال سریع اخبار و همچنین به عنوان منبع ذکر خبر، از این شبکهها استفاده میکنند.
بنابراین، نقش و قدرتی که این رسانههای جدید، امروزه و در سطح جهانی در اختیار دارند، بر هیچ کس پوشیده نیست، این قدرت از یک سو، ناظر به امکانات فوقالعاده در تسهیل و تسریع فرآیند پوشش اخبار است و از سوی دیگر نمایانگر تاثیری است که از این طریق بر مخاطبان خود میگذارد، و اینجا دقیقا محلی است که مفهوم جنگ رسانهای به معنای نوین آن تحقق مییابد.
ابزارهای جدید رسانهای، در حاشیه جنگ و با حرکت در سایه، از طریق انتشار مکرر ادعاها و شایعات دروغین، بر روحیه و اراده مجاهدان و مردمی که از آنان حمایت میکنند، تاثیر مورد نظر خود را بر جا میگذارند.
این درحالی است که فرآیند جعل اخبار دروغ و انتشار گسترده آن، با مدیریت اتاق فکرهای مخفی صورت میگیرد که امروزه در پشت پرده بسیاری از شبکههای خبری و خبرگزاریهای شناخته شده عربی وجود دارند.
سرمایهگذاری و مدیریت این شبکهها از سوی محور آمریکایی- صهیونیستی انجام میگیرد و کار در مرحله اجرا، به مدیران سعودی-قطری- ترکی واگذار میشود.
اما هدف نهائی از تمامی این برنامه ریزیها و سرمایهگذاریهای گسترده، چیزی نیست جز اینکه مخاطبان خود را با آنچه در صحنه عملیاتی در رسیدن به آن ناکام ماندهاند، در صفحه تلویزیونهای خود مواجه سازند و به این ترتیب با القای دروغین پیروزی خود، روحیه و اراده طرف مقابل را دچار ضعف و در نهایت شکست کنند.
برای روشن شدن این مطلب، بد نیست مثالی را از آنچه طی روزهای گذشته در حلب رخ داده است، مطرح کنیم.
از حدود یک ماه گذشته و نیم گذشته، جریان تکفیری موج رسانهای پر سر و صدایی را با این مضمون آغاز کرده که حلب قبرستان مجاهدین حزبالله خواهد بود! و در این راستا، به طور بی وقفه، اقدام به انتشار اخبار کذب، مبنی بر تعداد بسیار زیاد شهدای حزبالله در حلب از طریق رسانههای خود کرده است.
این موج دروغین رسانهای با قدرت به فعالیت خود ادامه داد، تا زمانی که با سدی محکم به نام سخنرانی سید حسن نصرالله روبرو شد.
دبیر کل حزب الله طی سخنرانی خود، ادعاهای دروغین آنان را تکذیب کرد و به این ترتیب، روحیات مردمی که به صاحب این سخنرانی اعتماد تام و تمام دارند، مجددا در موضع قدرت و پویایی قرار گرفت.
اکنون، و در پاسخ به این پرسش که در برابر این واقعیت غیرقابل انکار، چه وظایفی از ناحیه فردی، دینی و اجتماعی متوجه ماست میتوان به طور کلی به موارد زیر اشاره کرد:
اول: باید دشمن خود را به خوبی بشناسیم تا با سلاح رسانهای که در نبردها به کار میگیرد آشنا شویم و از این طریق بتوانیم در تمامی حوزهها مانع کاربردی شدن آن شویم.
دوم: از افتادن به دام دشمن و حرکت در مسیری که او برای ما تعیین کرده خودداری کنیم، مسئلهای که بسیاری از صاحبان پایگاههای مجازی، وبلاگ نویسها، فعالان در توییتر و فیس بوک ناخواسته به آن دچار میشوند، به گونهای که به طور ناخواسته ادعا را با ادعا، و سخن بی منطق را با مشابه آن پاسخ میدهند؛ این حرکت بدون شک خطاست چرا که اتخاذ موضع انفعالی در چنین صحنهای موجب از دست دادن توازن و منطق در طرف خودی خواهد شد.
سوم: تحریم تمامی شبکههای ماهوارهای که به ترویج دروغ و اخبار جعلی میپردازند؛ باید محیط خانههای خود را از نفوذ چنین شبکههایی مصون بداریم تا نسل جدید در معرض جوسازیها و دروغهای آنان قرار نگیرد. کلام مشهوری هست که میگوید "آنقدر دروغ بگو تا تو را باورکنند"، ما باید با محافظت از محیط فکری خود و خانواده خود نسبت به تهدیدات این شبکهها، از معرض آنچه در این کلام نهفته است در امان باشیم.
چهارم: برنامه ریزی رسانهای دقیق و مطابق با شرایط و نیازهای روز در ساحتهای فردی و جمعی، برای آن دسته از اطلاعاتی که باید به آگاهی مردم برسد. بدون شک این حرکت، نیازمند تلاشها و مجاهدتهای مقدماتی و فرعی بیشماری است که تمامی آنها باید به بهترین وجه ممکن اجرایی شود تا آمادگی لازم برای مقابله با هرگونه چالشی در دستگاه رسانهای ما وجود داشته باشد.
پنجم: خودداری از کمک ناخواسته به دستگاه رسانهای دشمن و انتشار مطالب کذب و جعلی آن، چرا که در این حالت، ما به طور رایگان اقدام به پیشبرد اهداف اتاق فکرهای طرف مقابل با استفاده از ظرفیتهای رسانهای خود کردهایم.
ششم: مراقب گفتمان خود باشیم و از بیان آنچه به نحوی میتواند مورد استفاده دشمنان ما قرار بگیرد پرهیز کنیم. به عبارت دیگر، گفتمان ما به هیچ عنوان نباید وسیلهای برای رشد و تقویت فتنه انگیزیهای مذهبی یا قومی باشد که هدف اصلی دشمنان ماست، در این صورت و با پرهیز از گرفتار شدن در این مسئله، تمرکز ما به طور کامل بر اهداف اصلی که از ابتدا مد نظرمان بوده قرار خواهد گرفت.
بنابراین دولتهایی که امکان نظارت بر شبکههای ماهوارهای را در اختیار دارند، باید از فعالیت شبکههایی که حاضر به پذیرش نظارت هیچ نهادی نیستند ممانعت به عمل آورند، که این امر به طور قطع مستلزم همیاری و همانگی میان طرفهای فعال و موثر برای پیشبرد اهداف مشترک به صورت جدی است.
از سوی دیگر، باید تمرکز ما متوجه راه اندازی شبکههای ماهوارهای با کیفیت، به زبانهای متعدد شود، و نباید فراموش کنیم که در این حوزه، بدون شک کیفیت شبکهها از تعداد آنها به مراتب مهمتر است.
در شرایطی که جنگ رسانهای گستردهای برای سیاهنمایی چهره مقاومت در جریان است، باید چنین شبکههایی به تمام زبانهای رایج، فعالیت موثر خود را تقویت کنند تا میزان آگاهی در جوامع متفاوت به حد نصاب مطلوب برسد.
اما تا آن زمان، بر هر فردی واجب است که به قدر امکان و استطاعت، به آگاه سازی محیط پیرامونی خود بپردازد تا به این ترتیب، برای مردمی که تحت تاثیر فضاسازیهای رسانهای هستند، حقایق همانگونه که وجود دارند نمایان شوند.
بدون شک ما نمیتوانیم در برابر مرداب دروغ و وارونهسازیهای رسانهای که علیه ما بر پا کردهاند، دست روی دست گذاشته و هیچ واکنشی از خود نشان ندهیم، چرا که ما صاحب مبانی و ارزشهای اسلام ناب محمدی هستیم.
زینب عواضه/ خبرنگار لبنانی و مجری شبکه المنار