الوقت- دکتر عبدا... عبدالله، رئیس اجرائی دولت وحدت ملی افغانستان، روز پنجشنبه 21 مرداد 1395، در نشستی با جوانان افغان در محوطه قصر سپیدار، انتقادات تندی نسبت به اشرف غنی، رئیس جمهور این کشور بر زبان راند که از وجود اختلاف نظرهای جدی بین دو طرف حکایت دارد. دکتر عبدا... خطاب به اشرف غنی اظهار کرده است: «خودت وقت نداری که با رئیس اجرائیه ات در ظرف سه ماه حداقل یک ساعت تنها ببینی؛ پس وقت شما بزرگوار در چی سپری میشود؟.... به وزرا اصلاً فرصت صحبت داده نمی شود... حکومت فلج است... وزیر، اجازه تعیین سرپرست را هم ندارد... باید به موافقتنامه حکومت وحدت ملی عمل شود؛ هرکسی عمل نکرده باید جوابش را بدهد.... کسی که حوصله بحث و شنیدن را نداشته باشد لیاقت ریاست را هم ندارد.... متاسفانه ما هرچه صبر و بردباری و حکمت و تدبیر بکار بردیم، نتیجه مطلوب را نگرفتیم.... از جوانان تا بزرگان سیاست افغانستان همه از من گله دارند که چرا در فلان جاها پافشاری نکردید؟....» این جملات فقط بخشی از شکوه های کسی است که در عرصه سیاسی افغانستان به نرمش و انعطاف پذیری مشهور است. اکنون سؤال این است که چرا دکتر عبدا... زبان به شکایت گشوده است؟ و ریشه های این تنش سیاسی چیست؟
نخستین انتقال مسالمتآمیز قدرت در تاریخ سیاسی افغانستان در 7 شهریور 1393 صورت گرفت. انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با مشارکت وسیع مردم برگزار شد، اما بعد از اعلام نتایج، طرفداران کاندیداها با برپایی تظاهرات، به علت تقلب صورت گرفته، با نتایج اعلام شده مخالفت کردند و در حالی که بحران سیاسی به سمت یک نزاع داخلی کشیده میشد، با طرح «دولت وحدت ملی» از سوی امریکا و امضای توافقنامه ی سیاسی بین اشرف غنی و دکتر عبدا... در 30 شهریور 93، ظاهراً این بحران به پایان رسید. قاعده بازی در افغانستان اقتضا میکرد، به رغم این که شواهد حاکی از پیروزی دکتر عبدا... بود، وی برای حفظ دستاوردهای سیاسی جناح خود که با خطر حذف یا مقابله از سوی انحصارگرایی پشتونی- امریکایی مواجه بود، به طرح سیاسی مذکور تن دهد و از همان روز نخست نیز چالش و رقابت بین طرفین آغاز شد که در ادامه به برخی از ریشه ها، ابعاد و پیامدهای آن اشاره میشود.
1. «نظریه ی قدرت» و منازعه سیاسی
به تعبیر ساده، «قدرت» عبارتست از «توانایی عملی کردن خواستها و اراده خودی به رغم مخالفت و مقاومت دیگران، به منظور ایجاد نتایج مطلوب و دلخواه». طبق «نظریه ی قدرت»، خاستگاه، منشأ و انگیزه ی بازیگران سیاسی در عرصههای داخلی و بین المللی مبارزه برای «کسب»، «حفظ»، «گسترش» یا «نمایش» قدرت است. «اعمال قدرت» نیز اغلب متضمن نوعی کشمکش، رقابت و منازعه است. زیرا با تلفیق قدرت و منافع، از یکسو، هر یک از بازیگران سیاسی تلاش میکنند «بیشترین سود» را کسب و «کمترین زیان» را ببینند. در حالی که منابع و مصادر قدرت سیاسی نیز محدود است. بر این اساس، «منطق قدرت» حکم میکند حتی در شرایطی که بین بازیگران سیاسی برای دستیابی به قدرت، بیشترین همکاری صورت گرفته، باز هم سطحی از کشمکش پنهان و آشکار در شالوده ی این نوع تعامل وجود دارد. در پدیده های سیاسی مانند دولتهای «ائتلافی» یا «اتحاد ملی» نیز گرچه احزاب و گروهها می پذیرند برای حصول به نتایج مطلوب، همکاری کنند، اما این همگرایی به سبب ماهیت متفاوت و متعارض اهداف و منافع، ذاتاً «حداقلی» است که حتی در صورت تداوم، بدون چالش و منازعه نیست.
2. ریشه های نزاع سیاسی در دولت وحدت ملی
با استناد به «نظریه قدرت» و واقعیات بافت اجتماعی و تاریخی سیاست در افغانستان، در رابطه با تنشهای کنونی ایجاد شده در دولت وحدت ملی نیز میتوان به علل ذیل اشاره کرد:
2-1. اتکا به «روابط مبتنی بر قدرت»
به نظر میرسد، نزاع سیاسی در درون دولت وحدت ملی، به نوعی بازتاب و امتداد رقابتها و منازعات قومی- مذهبی جامعه، در درون ساختار قدرت است. در این وضعیت، شرکای اتحادهای سیاسی با تکیه بر قدرت و عقبه ی اجتماعی- تاریخی خویش برای رسیدن به حداکثر منافع و اهداف و حداقل ضرر و زیان تا حد امکان به چانه زنی میپردازند. در این شرایط، افزایش یا کاهش قدرت و وزن یکی از اعضا، باعث آغاز اختلاف در ائتلاف میشود. در دو سال اخیر اشرف غنی به پشتوانه حمایتهای امریکا، عربستان و قوم گرایان پشتون از یکسو و انعطاف پذیری دکتر عبدا... از سوی دیگر، توازن قدرت در دولت وحدت ملی را کاملاً به نفع خود تغییر داده و تیم دکتر عبدا... را به حاشیه رانده است.
2-2. ارجحیت معاملات و توافقات پنهان
تجربه سیاسی افغانستان نشان داده چون ماهیت بازی سیاست در این کشور غالباً بر «معاملات و توافقات پنهان» استوار است، معمولاً رویدادها با گذشت زمان دچار تغییرات بنیادین میشوند. لذا نمای بیرونی سیاست در این کشور همواره با لایههای خاکستری، متغیر و البته غیرقابل پیشبینی همراه است و تحولات، آینده ی غافلگیر کننده دارند. توافقات پنهان اشرف غنی برای مصالحه با حزب اسلامی حکمتیار، تصرف معنادار برخی شهرها در هلمند، بغلان و قندوز توسط طالبان و معامله احتمالی غنی با امریکا برای از صحنه خارج کردن تیم دکتر عبدا...، از این جمله است.
2-3. فرصت طلبی تیم اشرف غنی
از آنجا که دولت وحدت ملی برای عبور از انسداد سیاسی زمان انتخابات ریاست جمهوری طرح ریزی شده بود، در طول حیات خود با این خطر مواجه است که هر زمان یکی از شرکا و اعضای دولت، به هر دلیلی، شرایط را مناسب تشخیص دهد بازی را به هم زده و قدرت خود را کامل و یکدست نماید. عدم تعهد اشرف غنی به اجرای مفاد توافقنامه سیاسی و بیاعتنایی به نقش رئیس اجرایی (دکتر عبدا...) در اداره امور و... از جمله نشانه های فرصت طلبی سیاسی غنی برای بیاثر کردن نقش عبدا... در دولت افغانستان است.
2-4. بی اعتنایی به قواعد بازی سیاست
پشتونها به عنوان مدعیان قدرت در افغانستان که خود را وارث تاریخی و بلامنازع قدرت در این کشور تصور میکنند، حاضرند برای واگذار نکردن بازی به رقیب، به روشهای مختلف اعم از تقلب، تخلف، مداخله خارجی، جنگ داخلی و... متوسل شوند. چنین بازیگرانی فضای جدید ناشی از دولت وحدت ملی که قاعدتاً باید مبتنی بر تعامل و همکاری باشد را برای انحصارگرایی سیاسی خود مناسب نمی دانند. لذا به تدریج از توافق انجام شده، فاصله گرفته اند.
3. آثار و پیامدها
تنشها و نارضایتیها بین رهبران دولت وحدت ملی علاوه بر این که نوعی شکنندگی سیاسی را به بار خواهد آورد، احتمالاً آثار و تبعات ذیل را بر جای خواهد گذاشت.
3-1. تشدید بی اعتمادی نسبت به «دولت وحدت ملی»
تنش کنونی علاوه بر بروز بی اعتمادی درونی در دولت وحدت ملی، به بی اعتمادی بین جامعه و دولت نیز دامن میزند. هرچند به دلیل عدم برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای فرمانداریها، عدم اصلاح نظام انتخاباتی و...، هماکنون بدبینی نسبت به دولت وجود دارد، اما تنشهای داخلی بین رئیس جمهور و ریاست اجرائیه، سبب بیاعتمادی کامل مردم نسبت به «کارآمدی» این دولت میشود.
3-2. بروز بحران امنیتی و نظامی
درگیر شدن دولت وحدت ملی در رقابتها و نزاع سیاسی و رویکرد اشرف غنی به موضوع افراط گرایی در افغانستان به عنوان یک اهرم فشار بر رقبای سیاسی، احتمالاً سبب خواهد شد ناامنی در مرکز و شمال افغانستان نیز تشدید شود. در چنین وضعیتی، حوزه نفوذ و حضور دولت مرکزی در نقاط مختلف کشور کاهش خواهد یافت.
3-3. امتداد تنش سیاسی به عقبه قومی
در صورت گسترش تنشهای سیاسی بین رهبران دولت وحدت ملی، نزاع قومی و زبانی در افغانستان دوباره احیا شده و تقویت میشود؛ زیرا تجمع جریانهای قومی و زبانی در اطراف دو رهبر کنونی دولت به صورت واضح دیده میشود و هرگاه تنش بین این دو رهبر بالا بگیرد، لایه های قومی در سطح جامعه نیز درگیر نوعی نزاع آشکار و پنهان خواهند شد.
3-4. انسداد سیاسی
چنانچه گسل سیاسی ایجاد شده در دولت وحدت ملی عمیق تر شود و لرزه های آن ابعاد و وسعت بیشتری پیدا کند، احتمالاً سایر احزاب و نیروهای سیاسی را به این باور خواهد رساند که ادامه حیات این دولت با وضعیت کنونی ممکن نیست و برای عبور از بحران سیاسی باید دولت کنونی کنار گذاشته شود و یک «دولت موقت» امور مربوط به انتخابات آتی را پیگیری نماید.
در مجموع شواهد نشان میدهد، در کنار علل ذاتی و ساختاری بحران ساز در دولت وحدت ملی افغانستان، زیاده خواهی اشرف غنی در انحصارطلبی سیاسی و زیادهروی دکتر عبدا... در مصلحت اندیشی سیاسی، تنش کنونی را تسریع کرده است که در صورت تداوم، آن را عمیق تر و جدیتر نیز خواهد کرد. به نظر میرسد، اشرفغنی در مدت دو سال حاکمیت دولت وحدت ملی، تلاش کرده است از یکسو با اجرایی نکردن مفاد توافقنامه سیاسی آن را شامل مرور زمان ساخته و به فراموشی بسپارد و از سوی دیگر با این روش، اطرافیان دکتر عبدا... را نیز از او ناامید و جدا سازد که در مورد دوم تا حدودی موفق بوده است. در وضعیت کنونی، تشدید فشار بر اشرف غنی برای تحقق مفاد توافقنامه سیاسی، بازتعریف موقعیت، صلاحیت و مسؤولیت ریاست اجرایی و خودداری از انحصارطلبی در عزل و نصبت ها توسط رئیس جمهور، میتواند تا حدودی از تنشها بکاهد.