الوقت- اوباما در روز جهانی آزادی مطبوعات در سال 2015 اعلام کرد که آزادی مطبوعات در بسیاری از نقاط جهان تحت فشار حکومت قرار دارد تا مانع دسترسی شهروندان به حقایق تصمیمات آنها شوند. او سه کشور ویتنام، اتیوپی و روسیه را مورد انتقاد قرار داد که به شدت آزادی مطبوعات را محدود کرده اند. اما هیچ صحبتی از اردوغان که حکومت او در میان کشورهایی است که بیشترین تعداد ژورنالیست های زندانی در دنیا را دارد، سخنی به میان نیاورد.
در واقع حکومت اردوغان آنهایی را که نمی خواهند حقیقت را انکار کنند، تحت پیگرد قرار می دهد. بر اساس گزارش خبرنگاران بدون مرز، دو روزنامه نگار در نوامبر گذشته به دلیل انتشار اخباری مبنی بر ارسال سلاح سرویس اطلاعاتی ترکیه امآیتی به اسلام گرایان افراطی در سوریه، دستگیر شدند. اما گویا آمریکا به صرف رقابت با روسیه مجوز هرکاری را به اردوغان داده است. به نحوی که جان مک کین در یکی از برنامه های تلویزیونی اعلام کرده بود اردوغان به یک دیکتاتور واقعی تبدیل شده و رسانه های ترکی به شدت تحت فشار هستند.
از سویی هرچند رفتارهای عجیب اردوغان در عرصه بین المللی همچنان موجب نگرانی برخی ازمتحدان ناتو است اما جالب اینجاست که کم ترین رویکردی در برابر اهداف شخصی اردوغان یعنی تلاش هایش برای پیش بردن نظام ترکیه به سمت سیستم ریاستی وجود ندارد و این شاید اصلی ترین دلیل بیپروایی و غوغای او باشد. او هم چنان به تقابل با روسیه، آزار و اذیت کردها، زندانی کردن ژورنالیست ها، پیگرد سیاسیونی که از وی انتقاد کنند ادامه می دهد و تعجب آور نیست که او در 20 فوریه اعلام کرد که تنها چیزی که ما از متحد خود آمریکا می خواهیم، حمایت بی قید و شرط است. چنین حمایتی به اردوغان کمک خواهد کرد تا یک سیستم ریاستی ایجاد کند که قادر به انجام هرکاری در کشور است.
از طرفی هم بسیاری از اعضای حزب عدالت و توسعه از اردوغان حمایت می کنند تا به رهبری عالی برای ترکیه تبدیل شود. از همین رو آنها یقینا قانون اساسی را به این سمت تغییر می دهند تا رئیس دولت قدرت صدور احکام اجرایی و قانونگذاری داشته باشد، به این معنی که قدرت اجرایی و قانون گذاری در دستان ریاست جمهوری باشد..
گزارش اخیر بنیاد برتلزمان، در ارزیابی خود از کیفیت دموکراسی، اقتصاد آزاد و حکومت در 129 کشور در حال توسعه از سال 2006 براین یافته ها تاکید می کند که ترکیه به دلیل سبک حکومت اقتدارگرایانه خود یعنی اعمال فشار اردوغان و حزب عدالت و توسعه بر بخش های خاصی از جامعه، در این لیست تنزل یافته است. به طور مثال در حالی که ترکیه یک روند مصالحه را با کردهای خود آغاز کرده بود، اما تنش ها با کردها از تابستان 2015 افزایش یافت. از سال 1994 تا کنون حدود 40 هزار افراد وابسته به گروه های کردی کشته شده اند. در حالیکه در سال 2005 اردوغان به دلیل تصدیق اینکه به خواسته های کردی بها داده است، مورد تقدیر قرار گرفت و در فوریه سال گذشته نیز حکومت و رهبر حزب دموکراتیک خلق یک طرح ده ساله را برای خاتمه مخاصمه امضا کردند، اما بعد از اینکه این حزب 13 درصد آرا انتخابات ماه ژوئن را به دست آورد و طرح اردوغان برای نظام اجرایی ریاستی را تهدید کرد، اردوغان این توافق را منکر شد و اوضاع به تدریج از دست دولت خارج شد.
در واقع مدیریت تحول ترکیه با توجه به دولتمداری اردوغان و حزب عدالت و توسعه رو به وخامت رفته است. او در دو دوره از سال 2002 تا 2014، اصلاحات قابل توجهی در حوزه های اقتصادی و سیاسی انجام داده است. اما بعد از انتخاب او در آگوست سال 2014 به تدریج به یک تصمیم گیرنده خود رای و یک پدر سالار تبدیل شد.
از زمانی که حزب عدالت و توسعه که در سال 2002 به قدرت رسید، موفقیت های زیادی به دست آورده است همچون تسریع روند الحاق به اتحادیه اروپا، تحول روابط بهتر با بشار اسد برای برداشتن گام های بیشتری به سمت دموکراسی و اعطای آزادی های اساسی به مردم ، پیوستن به گفت و گو های مشترک ایران_برزیل_ ترکیه و یک پروتکل میان ترکیه و آمریکا. اما روابط ترکیه با همسایگانش در آغاز دهه جدید رو به سردی گرایید به ویژه با شروع بهار عربی و وخیم تر شدن روابط با اسرائیل آن هم به دلیل کشتن تعدادی از فعالان حقوق بشر ترک که خواهان نزدیک شدن به نوار در محاصره غزه بودند.
البته بعد از حمایت های مداوم از اخوان المسلمین و و نقش او در بحران سوریه، روابط این کشور با اتحادیه اروپا هم به سردی گرایید. در این جا این سوال مطرح می شود که کشوری که با چالش های داخلی و بین المللی مواجه است، در چه جهتی توسعه خواهد یافت؟
در واقع احمد داوود اوغلو گفتمان قبلی را کنار گذاشت و دکترین "پایین ترین حد مشکل با همسایگان" و یک چشم انداز پرآب و تاب از نقش ترکیه در جهان را جایگزین آن کرد. اما در عمل می بینیم که ترکیه اکنون در بیش ترین حد تنش با همسایگان خود طی سالیان اخیر قرار دارد.اردوغان در حوزه داخل نیز به دلیل پیگیری قدرت نا محدود خود، یک جنگ داخلی را تحریک می کند که گفتمان صلح در داخل و خارج را از میان برده است.
باید توجه داشت که بازندگان اصلی در این میان مردم ترکیه هستند چرا که اردوغان هرشکلی از ناهمخوانی، ابراز انتقاد و مخالفان سیاسی را تروریست و یا خائن می خواند. حزب عدالت و توسعه اکنون 317کرسی از 550 کرسی مجلس را در اختیار دارد و با انتخابات دیگری به 330 کرسی نیاز دارد تا یک رفراندوم را برای تغییر قانون اساسی به اجرا گذارد و نتیجتا قدرت تامی را به اردوغان دهد که مدت هاست آرزوی آن را دارد.
درواقع می توان گفت که عدالت و توسعه و در راس آن اردوغان گام هایی را در سالهای اخیر به سمت توسعه سیاسی و اقتصادی برداشته اما بعد از بهار عربی و حوادث سال 2011 گام های بزرگتری را در جهت اقتدارگرایی برداشت.
فاطمه جلیلیان