سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

طوفان الاقصی

طوفان الاقصی

تندروهای صهیونیست‌ باد کاشتند پس طوفان درو می‌کنند!
فراز و فرود مناسبات ترکیه و عربستان

فراز و فرود مناسبات ترکیه و عربستان

undefined
گاه‌شمار جنگ غزه

گاه‌شمار جنگ غزه

undefined
توافق صلح ایران و عربستان

توافق صلح ایران و عربستان

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
New node

New node

تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

New node

New node

سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
alwaght.net
گزارش

گردش مالی عظيم هالیوود و تاثیر آن بر اقتصاد آمریکا

چهارشنبه 16 دی 1394
گردش مالی عظيم هالیوود و تاثیر آن بر اقتصاد آمریکا

الوقت- وقتی صحبت از هنر به میان می‌آید، بسیاری از بررسی رابطه آن با اقتصاد اجتناب می‌کنند؛ حال آن‌که گذشته از جنبه‌های معنوی این مهم‌ترین ابزار بشر برای انتقال مفاهیم و الهام‌محور بودن خلق هنر حقیقی و غیره، فرآیند خلق هنر از ابتدا تا انتها که به عرضه آن ختم می‌شود، رابطه‌ای تنگاتنگ با اقتصاد دارد.

در میان انواع هنر امروز سینما نقش شایان توجهی در عرصه اقتصاد کشورها ایفا می‌کند و گذشته از ابعاد فرهنگی و سیاسی که طبیعتا مدنظر سازندگان آثار سینمایی قرار دارد، بعد اقتصادی آن نیز از جایگاهی تعیین‌کننده در روند تهیه این آثار برخوردار است که نه تنها دست‌اندرکاران سینما، بلکه دولت‌ها نیز به آن توجه ویژه‌ای دارند.

در برخی کشورها به‌ویژه اقتصادهای بزرگ دنیا، تولیدات سینمایی سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد. صنعت فیلمسازی هند (چهارمین اقتصاد جهان)، بالیوود، بزرگ‌ترین صنعت سینمای دنیاست. هر سال در هند بیش از ۹۰۰ فیلم ساخته می‌شود که این تعداد حتی بسیار بیشتر از رقم تولیدات سینمایی آمریکا (اولین اقتصاد بزرگ دنیا) است. محصولات بالیوود یا مرکز ساخت فیلم‌های تجاری هند، در این کشور و بسیاری از کشورهای دیگر به‌ویژه کشورهای منطقه محبوبیت فراوانی دارد. همچنین این کشور در قوانین خود تدابیر ویژه‌ای را برای جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی در این صنعت اندیشیده است.

شایان ذکر است، بالیوود، نام غیررسمی صنعت سینمای هندوستان است که از دو کلمه بمبئی، مرکز سینمای هند و هالیوود برگرفته شده است. در سال ۱۹۷۰ بالیوود به عنوان بزرگ‌ترین تولید‌کننده فیلم‌های سینمایی با هزینه کم و فروش بالا در کشور خود و کشورهای همسایه، از هالیوود جلو زده و مقام اول را در تولید فیلم در جهان به خود اختصاص داد.

درآمد اصلی سینمای هند توسط خیل عظیمی از سینمادوستان تامین می‌شود که علاقه شدیدی به فیلم‌های سینمایی کشور خودشان دارند و می‌توان گفت که سینما بزرگ‌ترین سرگرمی بعد از کریکت به حساب می‌آید. بالیوود در سال ۲۰۰۹ بیش از ۲۹۶۱ فیلم به بازار عرضه کرده که در نوع خود بی‌نظیر است و همچنان نیز در سال ۲۰۱۳ مقام اول را در تولید فیلم به خود اختصاص داده است.

اما به جرات می‌توان فراگیرترین و تاثیرگذارترین سینمای جهان را هالیوود دانست. سینمای آمریکا، از نظر تولیدات سالانه پس از بالیوود، با سالانه ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ فیلم، دومین صنعت بزرگ سینمایی جهان است.

محل تولد سینما را تا حد زیادی می‌توان به آمریکا نسبت داد. اولین پویانمایی سینمایی توسط ادوارد مای‌بریج ساخته شد که تصویر یک اسب در حال دویدن بود. توماس آلوا ادیسون هم یکی از نخستین تولیدکنندگان سینما بود که دستگاه جنبش‌نما را اختراع کرد. اولین موفقیت آمریکا در سینما، فیلم سرقت بزرگ قطار به کارگردانی ادوین س. پورتر بود.

هالیوود منطقه‌ای در شمال‌غربی لس‌آنجلس است؛ منطقه‌ای که قلب صنعت سینمای آمریکاست و به همین دلیل هالیوود معمولا مترادف با سینمای آمریکا شمرده می‌شود. هالیوود به عنوان یک مفهوم دامنه گسترده‌ای از معانی را دربرمی‌گیرد. شکل خاصی از فیلمسازی، شکل خاصی از تولید صنعتی فیلم، کارتلی بزرگ از شرکت‌‎‎های بزرگ رسانه‌ای یا رویکردی آمریکایی (و به شکلی فزاینده جهانی) برای دیدن چیزها. هالیوود یک پدیده پیچیده اجتماعی، فرهنگی و صنعتی است و مسلما بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین مرکز تولید فرهنگی جهان در یک قرن گذشته بوده است. اما پیش از هرچیز هالیوود شکلی از تولید صنعتی محصولات فرهنگی است. به قول ادوارد جی. اپستاین نویسنده کتاب «اقتصاددان هالیوودی: واقعیت مالی پنهان در فیلم‌ها»، هالیوود یک ماشین پول‌سازی است؛ اما این ماشین پول‌سازی چگونه کار می‌کند. اپستاین می‌گوید که تا سال ۱۹۴۸ میلادی استودیو‌های هالیوودی تنها یک منبع درآمد داشتند و این منبع درآمد گیشه سینما بود.

 

تولیدات سالانه و میانگین قیمت بلیت

آمار رسمی نشان می‌دهد حجم فروش سینماهای آمریکای‌شمالی که آمریکا، کانادا و مکزیک را شامل می‌شود، در سال ۲۰۱۲ با اکران ۶۵۵ فیلم، ۱۰‌میلیارد و ۸۰۷‌میلیون دلار بوده که ۶/۵‌درصد نسبت به سال ۲۰۱۱ رشد داشته است.

این درآمد با متوسط قیمت بلیت هفت دلار و ۹۴ سنت که فقط یک سنت نسبت به سال ۲۰۱۱ افزایش یافته، به دست آمده است و با یک محاسبه ساده می‌توان پی برد در حدود یک‌میلیارد و ۳۶۰‌میلیون بلیت سینما در آمریکای‌شمالی در ۱۲ماه ۲۰۱۲ فروخته شده است. به نظر می‌رسد مکزیک نسبت به آمریکا و کانادا سهم اندکی از این بلیت‌فروشی را داشته است.

شایان ذکر است، قیمت بلیت سینماها در بیش از ۳۰ سال در آمریکا تنها حدود دو برابر شده است.

براساس آمار موجود، هر یک از ۵۵۰‌میلیون شهروند آمریکای‌شمالی به طور متوسط ۲/۵ فیلم را در سینماها به تماشا نشسته است. آمار قابل توجه رشد درآمد هالیوود، رغبت سرمایه‌گذاری در این حوزه را افزایش داده است و همین امر سبب شده تا در بحران اقتصادی آمریکا، همچنان این صنعت با نمودار رو به رشدی به فعالیت خود ادامه دهد و نه صرفا به عنوان یک هنر، بلکه به عنوان هنر-صنعت مسیر توسعه‌یابی‌اش متوقف ناشدنی تلقی شود.

 

استودیوهای بزرگ هالیوودی

استودیو‌های بزرگ هالیوودی شرکت‌‎‎های تولید و توزیع فیلم هستند که سالانه تعداد زیادی فیلم را ساخته و اکران می‌کنند و سهم بزرگی از بازار سینما را در اختیار دارند. هم‌اکنون شش غول بزرگ هالیوودی، بیش از ۸۰‌درصد بازار آمریکا و کانادا را در اختیار دارند. این شش استودیو بزرگ و زیرمجموعه‌هایشان در مقابل شرکت‌‎‎های کوچک‌تر که به مستقل‌ها معروف هستند، قـــرار می‌گیرند. در واقع در بسیاری از موارد سرمایه‌گذاری و توزیع فیلم‌های استودیو‌های مستقل نیز توسط استودیو‌های بزرگ انجام می‌شود. فعـالـیت‌هـای استودیو‌های بزرگ در حـــوزه‌هایـی ماننـد توسـعه، سرمایه‌گذاری، بازاریابی و تبلیغ و فروش محصولات متمرکز است.

شش استودیو بزرگ هالیوود، هر یک خود زیرمجموعه یکی از شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای هستند و شامل این استودیو‌ها می‌شوند: برادران وارنر (متعلق به شرکت تایم وارنر)، پارامونت پیکچرز (متعلق به شرکت وایاکام)، فاکس قرن بیستم (متعلق به شرکت نیوز کورپریشن)، والت‌دیزنی پیکچرز/ تاچ استون پیکچرز (متعلق به شرکت والت دیزنی)، کلمبیا پیکچرز (متعلق به شرکت سونی‌آمریکا) و یونیورسال پیکچرز (متعلق به شرکت کام کست/ جنرال الکتریک).

 

میزان مشارکت سالانه کمپانی‌های بزرگ هالیوود در گیشه

میزان مشارکت کمپانی «برادران وارنر» با فیلم‌هایی چون «هری‌پاتر، خماری و شرلوک هلمز» ۲۰‌درصد، «پارامونت» با فیلم «ترانسفورمرز» ۱۴‌درصد، «سونی/کلمبیا» با فیلم‌های «۲۰۱۲ و فرشتگان و شیاطین» ۱۴‌درصد، «یونیورسال» ۸‌درصد، «بیونا ویستا» ۱۱/۵‌درصد، «فوکس قرن بیستم» با فیلم‌های «عصر یخی و آواتار» ۱۳‌درصد و دیگر کمپانی‌ها نیز ۱۹/۵درصد بوده است.

 

میزان فروش فیــلم‌هــای هالیــوودی در اقصا‌نقاط جهان

فروش داخلی و خارجی فیلم‌های هالیوودی در سال ۲۰۱۲، معادل ۳۴‌میلیــــارد و ۷۰۰‌میلیون دلار بوده است.

 

مصارف درآمد بلیت در صنعت سینمای هالیوود

سال ۲۰۰۹ میانگین قیمت بلیت در هالیوود هفت دلار و ۵۰ سنت بوده که ۴۵‌درصد از این هزینه صرف مخارج مربوط به سینما شده و ۵۵‌درصد بقیه به کمپانی سازنده فیلم می‌رسد.

از ۵۵‌درصد پول رسیده به کمپانی سازنده، ۲۱‌درصد صرف هزینه استودیوها، ۱۷‌درصد صرف هزینه تولید، ۱۱‌درصد صرف هزینه پخش و شش‌درصد به بازیگر می‌رسد.

 

پردرآمدترین‌های سینمای هالیوود

«مایکل بای» کارگردان فیلم «ترانسفورمرز ۲» ۱۲۵‌میلیون دلار، «استیون اسپیلبرگ»، مشاور و یکی از سهامداران یونیورسال با ۸۵‌میلیون دلار، «رونالد ایمریچ»، کارگردان فیلم سینمایی ۲۰۱۲ با ۷۰‌میلیون دلار، «تاد فلیپز»، کارگردان فیلم «خماری» با ۴۴‌میلیون دلار، «دانیل رادکلیف» بازیگر فیلم «هری‌پاتر» با ۴۱‌میلیون دلار، «بن استیلر» بازیگر فیلم «شب در موزه ۲» با ۴۰‌میلیون دلار و «تام هنکس» بازیگر فیلم «فرشتگان و شیاطین» با ۳۶‌میلیون دلار به ترتیب در فهرست پردرآمدترین‌های هالیوود در این سال، به ترتیب جایگاه اول تا هشتم را به خود اختصاص داده‌اند.

 

گران‌قیــــمت‌ترین و ارزان ‌قیمت‌ترین پروژه‌های هالیوود با تفاوت صد‌ها‌میلیون دلار

تا این سال گران‌قیمت‌ترین پروژه تاریخ سینمای هالیوود، فیلم «مرد عنکبوتی ۳» با ۲۵۸‌میلیون دلار و ارزان‌ترین پروژه، فیلم ترسناک «کولین» با تنها ۷۰ دلار هزینه ساخت بوده است. این فیلم توسط یک دوربین هندی‌کم کوچک و ابتدایی فیلمبرداری شده، در خانه با یک کامپیوتر خانگی ادیت شده و بازیگرانش نیز از طریق فیس‌بوک انتخاب شده‌اند. فیلم «کولین» در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد. هزینه فیلم «آواتار» که یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های تاریخ سینماست، ۲۳۷‌میلیون دلار است.

 

میزان اشتغال‌زایی سینمای هالیوود

هالیوود در مجموع عامل ایجاد دو‌میلیون و ۱۰۰‌هزار موقعیت شغلی است که از این میزان ۱۱۵‌هزار شغل در بخش صنعت است.

مجموع دستمزد این تعداد شغل در سال ۲۰۱۰، ۱۴۳ ميليارد دلار بوده است.

چنین صنعت عظیمی برای ادامه حیات خود فقط متکی به فروش گیشه نیست. فروشی که در دهه‌های گذشته و به مرور زمان کاهش یافته است. از دهه ۴۰ میلادی شمار آمریکایی‌ها که به سینما می‌روند به شدت کاهش یافته است. با توجه به این‌‌که یک استودیو بزرگ تا ۵۰‌میلیون دلار صرف تبلیغات می‌کند و از طرفی با هزینه‌های اکران و توزیع فیلم‌ها دست آخر چیز زیادی برای استودیو‌ها نمی‌ماند. اپستاین می‌گوید: «در دهه ۴۰ میلادی ۶۷‌درصد آمریکایی‌ها هر هفته به تماشای فیلم‌های سینمایی می‌رفتند. در آن زمان آن‌ها فقط فیلم نمی‌دیدند، بلکه فیلم‌های کوتاه خبری، کارتون، فیلم‌های کوتاه و چیز‌هایی از این دست را هم می‌دیدند و با این کار وقت‌گذرانی می‌کردند. اما امروزه به طور متوسط کمتر از ۱۰‌درصد مردم به شکل هفتگی به سینما می‌روند.» این روندی است که در سال ۲۰۱۰ نیز ادامه داشته است.

در آمریکا در سال ۲۰۱۰ در حالی که متوسط قیمت بلیت نسبت به سال ۲۰۰۹، ۳۹ سنت افزایش پیدا کرد، مجموع فروش ناخالص گیشه‌ای سینمای این کشور ۳۰‌میلیون دلار نسبت به سال گذشته کاهش داشت؛ اما مجموع فروش فیلم‌ها در بازار جهانی در سال ۲۰۱۰ رقمی معادل ۲۸/۲‌میلیارد دلار بود.

بیشترین سود را در این میان استودیو برادران وارنر برد. این استودیو در بازار داخلی (آمریکا) نیز پیشتاز بود. در این‌جاست که تغییرات الگو‌های تجاری اهمیت خود را نشان می‌دهند و شرکت‌های رسانه‌ای بزرگ هدف‌های جدیدی را برای خود مشخص می‌کنند.

 

منبع واقعی درآمد هالیوود

با فراگیری تلویزیون، استودیو‌های هالیوودی مجبور شدند راه‌های جدیدی را برای درآمدزایی پیدا کنند. روش جدید آن‌ها تمرکز بر بازار سرگرمی‌های خانگی بود. تا سال ۲۰۰۳ درآمد‌های استودیو‌های هالیوودی از بازار سرگرمی خانگی، تلویزیون، ویدیو، بازی‌های رایانه‌ای و دی‌وی‌دی، پنج برابر بیشتر از فروش فیلم‌ها در گیشه بود.

در اقتصاد جدید صنعت سرگرمی، نه تنها فروش گیشه‌ای فیلم‌ها سهم کم‌تری در درآمد‌ها دارد، بلکه با توجه به رشد فزاینده هزینه‌های بازاریابی فیلم‌ها برای اکران سینمایی، سود ناشی از فروش فیلم‌ها به شدت کاهش یافته است و حتی در برخی موارد به صفر رسیده است. هم‌اکنون تقریبا تمام درآمد استودیو‌های هالیوودی از فروش محصولات خانگی (مانند دی‌وی‌دی فیلم‌ها) و پخش تلویزیونی تولیداتشان است.

در واقع استودیو‌ها توانسته‌اند راه‌هایی پیدا کنند که محصولاتشان را حتی به آدم‌هایی که اهل سینما رفتن نیستند، بفروشند. این روشی است که موفقیت آن تا حد زیادی تضمین شده است. استودیو‌ها آن را «کتابخانه» می‌خوانند. آنچه استودیو‌ها کتابخانه می‌خوانند، در واقع حقوق مادی و معنوی فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی است که تولید کرده‌اند. با فروش این حقوق از طریق رسانه‌های مختلف استودیو‌ها حتی از فیلم‌هایی که چندین دهه پیش تولید شده‌اند هم درآمدزایی دارند.

مثلا کتابخانه شرکت تایم وارنر (شرکت مادر استودیو فیلمسازی برادران وارنر) را در نظر بگیرید. این شرکت بیش از ۴۵‌هزار ساعت فیلم، کارتون و برنامه تلویزیونی تولید کرده است. این برنامه‌ها به بیش از ۴۰ زبان دنیا دوبله یا با زیرنویس فروخته شده‌اند و در بیش از ۱۷۵ کشور جهان از طریق شبکه‌های تلویزیونی، ماهواره‌ای، کابلی و... پخش می‌شوند. براساس اعلام شرکت برادران وارنر در سال ۲۰۰۹ فقط برنامه‌های تلویزیونی که به این شکل فروخته شده‌اند، بیش از دو‌میلیارد دلار سود برای این شرکت دربر داشته‌اند. چنین درآمدی، حتی با کسر هزینه‌های جانبی و حقوق کارکنان به‌راحتی می‌تواند هزینه فیلم‌های جدید یک شرکت را تامین کند.

البته کتابخانه‌ها درآمد هنگفتی را از طریق فروش و کرایه دی‌وی‌دی‌ها نصیب شرکت‌ها می‌کنند. اگرچه فروش دی‌وی‌دی و مجموعه‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر، اندکی کاهش یافته‌اند اما یک روش جدید برای درآمدزایی در حال ظهور است: حقوق دیجیتالی برای پخش اینترنتی. با این‌که در شرایط فعلی این روش درآمد اندکی را نصیب استودیو‌ها می‌کند، اما با افزایش استفاده از تلفن‌های همراه هوشمند، نت‌بوک‌ها، تبلت‌ها، کنسول‌های بازی و دیگر ابزار‌های دیجیتالی مشابه، در بلندمدت پیش‌بینی می‌شود که درآمد‌های پخش اینترنتی به شکلی نجومی افزایش یابد. اپستاین می‌گوید نبوغ هالیوود در این‌جاست که این مسئله را که مخاطبان فیلم‌ها خیالی را به واقعی ترجیح می‌دهند، به‌خوبی درک کرده و همین موضوع است که ذات تجارت فیلم و محصولات تلویزیونی را شکل می‌دهد.

 

ارزش صادرات هاليوودي براي آمريكا

حجم صادرات محصولات هاليوودي در سال ۲۰۱۰ برابر با ۵/۱۳ ميليارد دلار بوده است. اين صنعت در سال ۲۰۱۰ مازاد تجاري ۱۱/۹ ميليارد دلاري براي اقتصاد آمريكا به ارمغان آورد؛ يعني معادل ۷ درصد از مازاد تجاري بخش خصوصي اين كشور. مازاد تجاري صنعت سينماي آمريكا، از بخش‌هايي مانند مخابرات، مديريت مشاوره ، وكالت، بهداشت، كامپيوتر و بيمه بيشتر است.

راه هالیوودی برای مقابله با رکود اقتصادی

باوجود کاهش رشد اقتصادی آمریکا و افزایش نرخ بیکاری در این کشور تابستان ۲۰۱۱ برای هالیوود تابستان سودآوری بوده است. فروش تابستانی تا اواسط آگوست ۳/۸‌میلیارد دلار بود و تعداد تماشاگران سینما نسبت به سال گذشته ۲/۸‌درصد افزایش داشته است. البته این افزایش در مقایسه با سال ۲۰۱۰ است که سینمای آمریکا کمترین میزان تماشاگران را در ۱۳ سال گذشته تجربه کرد. البته تحولی دیگر نیز در بازار رخ داده و آن هم عرضه فیلم‌های سه‌بعدی است. هم‌اکنون چهار فیلم از پنج فیلم پرفروش تابستان ۲۰۱۱ در آمریکا سه بعدی هستند. با این حال تولید فیلم‌های سه‌بعدی معمولا هزینه‌های بیشتری برای استودیو‌ها دارد و البته استفاده از فناوری سه‌بعدی همیشه نیز موفقیت‌آمیز نبوده است و برخی از این فیلم‌ها در گیشه به سختی شکست خورده‌اند. کارشناسان اقتصادی معتقدند که صنعت سرگرمی ضدرکود است. در دوران رکود (یا غیر از آن) مردم دوست دارند سرگرم شوند و چه‌بسا این میل در شرایط سخت تشدید می‌شود. شاید یکی از دلایل این امر واقعیت‌گریزی باشد. مجموع فروش فیلم‌ها در آمریکا در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ و پس از رکود بزرگ سال ۲۰۰۸به ترتیب ۶/۰ و ۵/۰‌درصد افزایش داشته است. البته این افزایش فروش مقطعی را باید در بستر کاهش کلی فروش و کاهش شمار تماشاگران سینمای آمریکا در دهه‌های گذشته تحلیل کرد. آنچه اهمیت دارد این است که هالیوود تا حد زیادی در برابر رکود اقتصادی مقاومت کرده است و کمتر از روندهای جاری در اقتصاد آمریکا تبعیت کرده است.

 

تگ ها :

هالیوود اقتصاد آمریکا

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

صف غذا در غزه

صف غذا در غزه