الوقت- درحالی که با حملات پی در پی نیروهای انصارالله یمن به کشتیهای تجاری به مقصد رژیم صهیونیستی، عرصه بر اقتصاد اسرائیل به شدت تنگ شده است خبر ناخوشایند برای سران تل آویو آنکه برنامه آمریکایی تشکیل نیروی بین المللی محافظت دریایی از شبکه حمل و نقل رژیم در همان قدم های نخست به مشکل جدی برخورده و معادلات کاخ سفید را بر هم زده است.
پیشتر لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا برای مقابله با تهدیدات انصارالله روز سهشنبه (28 آذر) طرح تشکیل یک ائتلاف چند ملیتی برای حفاظت از کشتیرانی دریایی در دریای سرخ به نام «عملیات نگبان رفاه» را رسما اعلام کرد، ائتلاف نیم بندی که قرار است از کشتیها در دریای سرخ و خلیج عدن در برابر عملیات انصارالله محافظت کند.
به گفته وزارت دفاع آمریکا از 43 کشور برای ورود به این ائتلاف دریایی دعوت شده بود اما فقط 9 کشور بحرین، کانادا، فرانسه، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، سیشل و بریتانیا برای پیوستن به این ائتلاف اعلام آمادگی کرده بودند. اما هنوز یک هفته از تولد این نوزاد نارس نگذشته که کشورهای فرانسه، اسپانیا و ایتالیا با تائید خروج از این ائتلاف دریایی از تحویل کشتیهای جنگی خود به این ائتلاف خودداری کرده تا این ائتلاف هنوز پا نگرفته، با شکست مواجه شود.
در نگاه اول گمان میرود که مأموریت ائتلاف نگهبان رفاه تفاوت چندانی با ائتلاف بینالمللی «گروه ضربت مشترک 153» که در دریای عرب و اقیانوس هند برای مقابله با حملات دزدان دریایی سومالی تشکیل شده است ندارد. اما این بار وضعیت فرق میکند، موضوع به جنایاتهای رژیم صهیونیستی در غزه و محاصره این منطقه برمیگردد که خشم جامعه بینالمللی را برانگیخته است.
حضور تعداد انگشت شماری از کشورها در ائتلاف نمایشی آمریکا که با هیاهوی زیاد آنرا راه اندازی کرد، بلافاصله سؤالاتی در مورد اینکه چرا برخی از بزرگترین قدرتهای دریایی عربی و غربی در آن شرکت نکردند، مطرح شد.
دلایل خودداری اعراب از پیوستن به ائتلاف آمریکا
با محدود شدن مشارکت اعراب فقط به بحرین، این اتحاد مشروعیت منطقهای خود را از دست داده میبیند، به گونهای که توصیف آن به عنوان یک «ائتلاف غربی» به واقعیت نزدیکتر است تا واژه «ائتلاف بینالمللی».
مصر، عربستان سعودی و امارات، سه کشور عربی تاثیرگذار در منطقه در این ائتلاف غایب هستند. آمریکا روی این سه کشور عربی حساب ویژهای باز کرده بود تا با کمک آنها بتواند عملیات انصارالله را خنثی کند اما تیر واشینگتن در ائتلاف سازی علیه گروههای مقاومت بار دیگر به سنگ خورد.
دلایل متعددی وجود دارد که باعث شد عربستان سعودی، امارات و مصر از حضور در ائتلاف آمریکایی خودداری کند، هرچند در سال های اخیر از حامیان این پیشنهاد بودند.
عربستان سعودی و امارات در 9 سال گذشته از جنگ یمن دو بار ضرب شست انصارالله را در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و عمق ابوظبی چشیده بودند و با توجه به تهدیدات رهبران صنعا برای حمله به اعضای ائتلاف دریایی در دریای سرخ، سعودیها و اماراتیها نگرانند که با همکاری در قالب ائتلاف آمریکا، دوباره یمنیها نوک حملات موشکی و پهپادی خود را به سمت این کشورها برگردانند. زیرا میدانند که هشدارهای انصارالله توخالی نیست و به گفته خود عمل خواهد کرد و لذا از ورود به ائتلاف نمایشی آمریکا خودداری کردند تا از حملات احتمالی صنعا در امان بمانند.
همچنین، مشارکت عربستان در ائتلاف آمریکایی به معنای عزاداری برای توافق صلحی است که سعی دارد با یمنیها منعقد کند تا پس از سالها از باتلاق یمن که در آن گرفتار شده خارج شود، اما ورود این کشور به ائتلاف دریایی، به منزله اعلان جنگ مجدد به انصارالله است. بنابراین، ورود ریاض به بازی خطرناک آمریکا روند صلح را مختل کرده و عربستان را به جنگ فرسایشی جدیدی بازمیگرداند.
ورود امارات به این اتحاد هم به معنای پایان آتشبس موقت میان آن و یمنیها و در نتیجه بازگشت عملیات نظامی یمنیها است. این چیزی است که امارات نمیخواهد زیرا نمیتواند با این حملات که هزینه آن بسیار گران خواهد بود مقابله کند. این نگرانیهای عربستان و امارات را تحلیلگر شبکه کان صهیونیستی هم مورد تایید قرار داده و گفته که این کشورها از عملیات انصارالله به شدت واهمه دارند و به همین خاطر حاضر نیستند به ائتلاف واشینگتن ملحق شوند.
از سوی دیگر،عربستان سعودی نمیتواند فراموش کند که دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، انتقادات شدیدی از سعودیها و ائتلاف عربی در رابطه با جنگ یمن کرد و حمایت خود را از ریاض متوقف کرد، فروش تسلیحات به عربستان را به حالت تعلیق درآورد و انصارالله را لیست تروریستی حذف کرد، اما امروز به خاطر رژیم صهیونیستی از سعودیها میخواهد که در ائتلاف دریایی شرکت کنند.
سعودیها از زمان ورود بایدن به کاخ سفید مسیبر جدایی از آمریکا را در پیش گرفتهاند و از سیاستهای این کشور در قبال جنگ یمن به شدت عصبانی هستند. از اینرو، شاید حاکمان ریاض اکنون که آمریکا در منگنه قرار گرفته و به کمک متحدان عرب خود نیاز دارد، میخواهند از این کشور انتقام بگیرند.
نکته مهم دیگر این است که شیوخ عرب خلیج فارس از سوی افکارعمومی منطقه تحت فشار هستند که باید اقدامی فراگیر علیه رژیم صهیونیستی اتخاذ کنند. بنابراین، اگر اعراب به ائتلاف دریایی آمریکا بپیوندند یعنی به گروههای مقاومت فلسطین اعلان جنگ دادهاند. شرکت در چنین ائتلافی به وجهه و جایگاه عربی و اسلامی عربستان لطمه میزند، زیرا با بازیگری که منافع اسرائیل را در حمایت از فلسطین هدف قرار میدهند، مقابله میکند و در این صورت عربستان سعودی به وضوح در کنار دشمن صهیونیستی خواهد ایستاد و نمیتواند چنین موضعی را توجیه کند.
افکارعمومی انتظار دارند که حاکمان عرب اگر کمکی به مردم فلسطین نمیکنند حداقل مسیر جنبش حماس را که با اشغالگران مبارزه میکند هم نبندند و خودداری از ورود به ائتلاف دریایی آمریکا کوچکترین کاری است که شیوخ عرب خلیج فارس میتوانند در حق ملت فلسطین انجام دهند.
از طرفی، انصارالله بارها اعلام کرده که عملیات آنها علیه هیچ کشوری غیر از کشتیهای صهیونیستی نیست و مسیرهای دریای سرخ برای همه کشتیها امن است. لذا، سعودیها و اماراتیها اطمینان دارند که از سوی انصارالله مورد حمله قرار نخواهند گرفت و به همین منظور نمیخواهند به «سری که درد نمیکند دستمال ببندند» و با ورود به ائتلاف واشینگتن، برای خود دردسر بزرگی درست کنند.
مصرهم که از دید مقامات کاخ سفید قرار بود یکی از کشورهای محوری در این ائتلاف باشد، دست رد به سینه آمریکا زد. مصر مستقیماً با تأمین امنیت دریانوردی در تنگه بابالمندب به دلیل اتصال آن به کانال سوئز مرتبط است و سالانه بیش از 9 میلیارد دلار از این مسیر درآمد کسب میکند و به همین دلیل نمیخواهد با ورود به پازل آمریکا، امنیت شاهراه حیاتی آن به خطر بیفتد، زیرا مقامات قاهره به خوبی میدانند انصارالله توان این را دارد که در مواقع بحرانی، تنگه بابالمندب را مسدود کند که در این صورت دست مصریها از منابع مالی سوئز کوتاه خواهد شد. همچنین، افزایش فشار بر رژیم صهیونیستی برای رفع محاصره غزه و در نتیجه شکست پروژه جابجایی مردم غزه به صحرای سینا به نفع مصر بوده و عملیات انصارالله ناخواسته با سیاستهای قاهره همسو است.
غیبت متحدان غربی
علاوهبر اعراب، کشورهای غربی هم حاضر نشدند با طناب پوسیده آمریکا به چاه بروند. هر چند اروپاییها در ابتدای جنگ غزه، با همه توان از رژیم صهیونیستی حمایت کرده بودند اما با ثابت شدن خوی وحشیگری و جنایات این رژیم علیه غیرنظامیان فلسطینی، کم کم لحن خود را تغییر داده و دولت تندرو بنیامین نتانیاهو را به باد انتقاد گرفتند. اکنون فرانسه، اسپانیا و ایتالیا با خروج از ائتلاف مضحک آمریکا، نمیخواهند در جنایات اشغالگران شریک جرم باشند و در بین افکارعمومی داخلی منفورتر شوند.
اروپاییها و دیگر کشورها میدانند که اصرار واشنگتن بر تشکیل این ائتلاف برای محافظت از اسرائیل، نجات اقتصادی آن و در امان ماندن از خسارات سنگینی است که در نتیجه حملات نیروهای یمنی متحمل میشود. غربیها معتقدند که انصارالله بر علیه منافع آنها در دریای سرخ اقدامی نخواهد کرد و فقط عملیات این گروه متوجه کشتیهای اشغالگران است و از آنجا که رهبران صنعا هشدار دادهاند منافع هر کشور عضو ائتلاف جزء اهداف مشروع آنها خواهند بود، لذا این کشورها مایل نیستند با ورود به ماجراجویی آمریکا، دامنه خصومتها در منطقه را گسترش دهند و تلاش دارند عبور امن کشتیهای خود را که از دریای سرخ به سمت مناطق دیگر میروند حفظ کنند.
از طرفی، رهبران غربی هم به این واقعیت پی بردهاند که پیوستن به ائتلاف دریایی و مقابله با عملیات انصارالله دریای سرخ، صهیونیستها را به ادامه کشتارها در غزه جریتر میکند ولی اروپاییها این روزها از توقف درگیریها و آتشبس سخن میگویند و در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل هم به پایان خشونتها رای دادهاند. مسلم است که کاهش حمایتهای غرب، رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار خواهد داد تا دامنه جنایاتش در غزه را کاهش دهد و شاید دلیل اصلی که دولت نتانیاهو این روزها به فکر آتشبس و عقبنشینی نیروهای خود از غزه افتاده است، کاهش حمایتهای اروپا باشد، زیرا در نبود حمایتهای غرب تنها خواهد ماند.
آمریکا مدعی است که میخواهد امنیت دریانوردی بینالمللی را تضمین کند اما مادامی که جنایات رژیم صهیونیستی در غزه ادامه دارد، ثبات در منطقه دست رویای نیافتنی است. لذا اگر سردمداران کاخ سفید دنبال صلح و امنیت هستند باید اشغالگران را به توقف درگیریها در غزه وادار کرده و به محاصره غزه پایان دهند. در غیر این صورت، دست گروههای مقاومت به ویژه انصارالله همیشه روی ماشه است تا دشمنان را تنبیه کند. به گفته برخی ناظران، اگر ایالات متحده و کشورهای باقی مانده در ائتلافش تصمیم به انجام هرگونه اقدام نظامی علیه یمن بگیرند، متجاوزان در ائتلافی خواهد بود که مشروعیت بینالمللی یا دستور سازمان ملل ندارد و باعث وقوع جنگی خواهد شد که پیامدهای آن بر اقتصاد جهانی تأثیر منفی خواهد گذاشت.