الوقت- فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه دولت ائتلافی دیوید کامرون در جریان سفر به بحرین بهمنظور شرکت در دهمین نشست «گفتگو منامه» در آذر ،1393 توافقنامهای را جهت ایجاد پایگاه نظامی دریایی انگلستان در بندر «مینا السلمان» امضا نمود. عملیات ساخت این پایگاه دریایی همزمان با حضور مجدد وزیر خارجه این کشور در آذر 1394 و یک روز پیش از برگزاری یازدهمین کنفرانس «گفتگو منامه» آغاز شد. همچون سال گذشته، فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه انگلیس، در ابتدای سخنرانی خود در نشست منامه، امنیت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را امنیت انگلستان دانست و اعلام کرد که بهزودی، سند راهبرد سیاستهای این کشور درقبال منطقه خلیج فارس را منتشر خواهد کرد.
افزون بر این، سند امنیت ملی انگلستان که در 3 آذر 1394 (23 نوامبر 2015) منتشر شده، تأکیدی دوباره بر حضور دائم نظامی انگلستان در شرق سوئز داشت و علت گسترش و تعمیق روابط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را حفظ ثبات منطقه، تضمین امنیت انرژی و حفاظت از انگلستان در برابر تهدیدات مستقیم برخاسته از تروریسم، افراطیگری و جرائم سازمانیافته اعلام کرده است. بهطور کلی، در یک سال اخیر، در کنار تحلیلهای اقتصادی، انرژیمحور و حقوق بشری، این دیدگاه کلان در سطح محافل سیاسی داخلی و خارجی شکل گرفته که انگلستان پس از حدود 45 سال درحال بازگشت به خلیج فارس و بهطور کلی درحال بازگشت به خاورمیانه و احیای قدرت خود در منطقه است. در این اثنا، پرسش کلیدی این است که آیا اساساً انگلستان پیش از این در خاورمیانه حضور نداشته و درحالحاضر بهدنبال قدرتنمایی و تأثیرگذاری بر تحولات منطقه است؟
تردیدی نیست که انگلستان پس از خروج نظامی از منطقه در سال 1967 میلادی، بهشکلی دیگر در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حضور داشته است. بهعبارتدیگر، انگلستان هیچگاه منطقه و بهخصوص خلیج فارس را ترک نکرده است. همکاریهای بلندمدت امنیتی ـ اطلاعاتی این کشور با اعضای شورای همکاری خلیج فارس واقعیتی انکارناپذیر است. مصاحبه 14 مهر 1394 (6 اکتبر 2015) نخستوزیر انگلستان با بخش خبری شبکه چهار انگلیس مؤید این موضوع است. خبرنگار انگلیسی پس از سه مرتبه پرسش از نخستوزیر انگلستان درباره چرایی رأی این کشور به عضویت عربستان سعودی در شورای حقوق بشر سازمان ملل اذعان کرد که انگلستان اطلاعات امنیتی از دولت سعودی دریافت میکند.
فراتر از همکاری انگلیس با کشورهای حاشیه خلیج فارس در حوزههای اطلاعاتی ـ امنیتی، اخبار موثقی وجود دارد که این کشور اروپایی حتی مدیریت دستگاه اطلاعاتی عمان و دستگاههای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی کشور بحرین را برعهده دارد. درواقع، اکثر حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس وابستگی مطلقی به انگلیس دارند و بهعنوانمثال، هنگامیکه رئیسجمهور آمریکا منتظر حضور سران کشورهای عضو حاشیه خلیج فارس در 23 اردیبهشت 1394 (13 مه 2015) در کمپ دیوید برای گفتگویی امنیتی پیرامون توافق موقت هستهای ایران بود، پادشاه بحرین در زمان برگزاری نشست کمپ دیوید ترجیح داد که بههمراه ملکه انگلستان از نمایشگاه اسب لندن دیدن کرده و پیگیر روابط دوجانبه با انگلستان باشد.
اگرچه این اقدام پادشاه بحرین اعتراضی به سیاستهای خاورمیانهای آمریکا بود، اما حضور وی در انگلستان میتواند پیامهایی از جنس تشدید گرایش و وابستگیهای امنیتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به این کشور اروپایی داشته باشد. لذا بازگشت نظامی انگلستان به خلیج فارس (که البته درطول پنج دهه گذشته در ابعاد کوچکتر و وسیعتر وجود داشته) بیشتر از آنکه بهعنوان سیاست جدید انگلستان تعبیر شود، بیانگر نیاز امنیتی جدی دولتهای عربی بهخصوص بحرین به حضور مجدد نظامی این کشور اروپایی در منطقه است و حتی پادشاهی بحرین اعلام کرده که تمامی هزینههای ساخت تأسیسات نظامی جدید انگلیس در بندر مینا السلمان را متقبل میشود.
علاوهبر خلیج فارس، انگلستان همچنین حضور فعال غیرنظامی در دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا داشته است؛ بهعنوان مثال، انگلستان در بازه زمانی 2012 تا 2015 بیش از 1/1 میلیارد پوند برای کمک به آوارگان و جنگزدگان سوری تخصیص داده و بالغ بر هزار نفر از نیروهای دولتی و غیردولتی وابسته به وزارت توسعه بینالمللی انگلستان در این کشور و دیگر کشورهای همجوار سوریه حضور دارند. انگلستان همچنین حضور غیرنظامی چشمگیری در افغانستان داشته و دارد و ازطریق وزارتخانه توسعه بینالمللی خود بهدنبال ایجاد ثبات، امنیت و توسعه افغانستان بوده است. براساس آمار جدید دولت انگلستان، این کشور از سال 2014 و همزمان با خروج عمده نیروهای نظامی از این کشور، بودجه سالانهای حدود 180 میلیون پوند برای اجرای طرحهای خود در این کشور اختصاص داده، و بهعنوان مثال، برای بیش از هفتاد هزار نیروی کار افغانی شغل ایجاد کرده و در کمک به تحصیل 5/5 میلیون دانشآموز افغانی در مقطع دبستان مشارکت مالی داشته است. بهطور کلی، برآیند مجموع اقدامات انگلیس در خاورمیانه گویای آن است که ماهیت قدرت این کشور در منطقه از سخت به نرم تغییر یافته است؛ موضوعی که نخستوزیر انگلستان در مقدمه سند استراتژی امنیت ملی 2015 این کشور بر آن تأکید داشته است. وی بیان میکند علاوهبر قدرت نظامی، ابزارهای رسیدن به اولویتهای بینالمللی انگلیس در سالهای پیشِ رو سرویسهای امنیتی ـ اطلاعاتی، سرویس دیپلماتیک (دستگاه وزارت خارجه و نهادهای تابعه) و آژانسهای کمکرسان و بشردوستانه انگلستان بهمنظور تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای و جهانی است. ازاینروست که انگلستان ازطریق بهرهگیری از قدرت نرم و ظرفیتهای غیرنظامی بهدنبال گسترش غیرحساسیتبرانگیز حوزه نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه بهخصوص کشورهای عضو شورای همکاری خلیح فارس است تا از این رهگذر منافع اقتصادی آن تأمین و امنیت انرژی انگلیس تضمین گردد.
لذا، انگلستانی که امنیت ملی خود را مترادف با امنیت اقتصادی تعریف و سیاست خارجی را در راستای اجرای سیاست تجاری استوار کرده، چندان تمایلی (و حتی ظرفیتی) برای قرار گرفتن بهجای آمریکا در خاورمیانه و حضور نظامی همهجانبه در خلیج فارس ندارد؛ با این حال، همانطور که اشاره شد، تأثیرگذاری این کشور در عرصههای امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی بسیاری از رژیمهای منطقه پیش از این وجود داشته و دارد. در یک نگاه راهبردی، آینده این کشور در آبهای خلیج فارس قرار نداشته، بلکه همچون آمریکا که تمایل به خروج از باتلاق خاورمیانه و چرخش بهسمت شرق آسیا دارد، انگلیس نیز در چشمانداز خود، نگاه به (شرق) آسیا را دنبال میکند. صحت این مدعا را میتوان بهعنوان مثال در عضویت انگلیس در «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی» و همچنین دستاوردهای این کشور از دیدار اخیر رئیسجمهور چین و نخستوزیر هند از انگلستان مشاهده کرد.
خلاصه کلام آنکه انگلستان همواره در عالیترین و حساسترین سطوح در منطقه حضور داشته و دارد و آنچه باعث شده که هماکنون انگلستان به سمت خاورمیانه بهخصوص خلیج فارس متمایل شود، این تصور باطل کشورهای عربی است که نخست آمریکا درحال خروج نظامی از خاورمیانه بوده و باید بهدنبال جایگزینی برای آن بود و انگلیس در شرایط کنونی بهترین گزینه موجود است، و دوم و مهمتر آنکه امنیت مقولهای برونزا بوده و همواره از خارج از منطقه باید وارد شود.
محمود جوادی
افزون بر این، سند امنیت ملی انگلستان که در 3 آذر 1394 (23 نوامبر 2015) منتشر شده، تأکیدی دوباره بر حضور دائم نظامی انگلستان در شرق سوئز داشت و علت گسترش و تعمیق روابط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را حفظ ثبات منطقه، تضمین امنیت انرژی و حفاظت از انگلستان در برابر تهدیدات مستقیم برخاسته از تروریسم، افراطیگری و جرائم سازمانیافته اعلام کرده است. بهطور کلی، در یک سال اخیر، در کنار تحلیلهای اقتصادی، انرژیمحور و حقوق بشری، این دیدگاه کلان در سطح محافل سیاسی داخلی و خارجی شکل گرفته که انگلستان پس از حدود 45 سال درحال بازگشت به خلیج فارس و بهطور کلی درحال بازگشت به خاورمیانه و احیای قدرت خود در منطقه است. در این اثنا، پرسش کلیدی این است که آیا اساساً انگلستان پیش از این در خاورمیانه حضور نداشته و درحالحاضر بهدنبال قدرتنمایی و تأثیرگذاری بر تحولات منطقه است؟
تردیدی نیست که انگلستان پس از خروج نظامی از منطقه در سال 1967 میلادی، بهشکلی دیگر در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حضور داشته است. بهعبارتدیگر، انگلستان هیچگاه منطقه و بهخصوص خلیج فارس را ترک نکرده است. همکاریهای بلندمدت امنیتی ـ اطلاعاتی این کشور با اعضای شورای همکاری خلیج فارس واقعیتی انکارناپذیر است. مصاحبه 14 مهر 1394 (6 اکتبر 2015) نخستوزیر انگلستان با بخش خبری شبکه چهار انگلیس مؤید این موضوع است. خبرنگار انگلیسی پس از سه مرتبه پرسش از نخستوزیر انگلستان درباره چرایی رأی این کشور به عضویت عربستان سعودی در شورای حقوق بشر سازمان ملل اذعان کرد که انگلستان اطلاعات امنیتی از دولت سعودی دریافت میکند.
فراتر از همکاری انگلیس با کشورهای حاشیه خلیج فارس در حوزههای اطلاعاتی ـ امنیتی، اخبار موثقی وجود دارد که این کشور اروپایی حتی مدیریت دستگاه اطلاعاتی عمان و دستگاههای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی کشور بحرین را برعهده دارد. درواقع، اکثر حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس وابستگی مطلقی به انگلیس دارند و بهعنوانمثال، هنگامیکه رئیسجمهور آمریکا منتظر حضور سران کشورهای عضو حاشیه خلیج فارس در 23 اردیبهشت 1394 (13 مه 2015) در کمپ دیوید برای گفتگویی امنیتی پیرامون توافق موقت هستهای ایران بود، پادشاه بحرین در زمان برگزاری نشست کمپ دیوید ترجیح داد که بههمراه ملکه انگلستان از نمایشگاه اسب لندن دیدن کرده و پیگیر روابط دوجانبه با انگلستان باشد.
اگرچه این اقدام پادشاه بحرین اعتراضی به سیاستهای خاورمیانهای آمریکا بود، اما حضور وی در انگلستان میتواند پیامهایی از جنس تشدید گرایش و وابستگیهای امنیتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به این کشور اروپایی داشته باشد. لذا بازگشت نظامی انگلستان به خلیج فارس (که البته درطول پنج دهه گذشته در ابعاد کوچکتر و وسیعتر وجود داشته) بیشتر از آنکه بهعنوان سیاست جدید انگلستان تعبیر شود، بیانگر نیاز امنیتی جدی دولتهای عربی بهخصوص بحرین به حضور مجدد نظامی این کشور اروپایی در منطقه است و حتی پادشاهی بحرین اعلام کرده که تمامی هزینههای ساخت تأسیسات نظامی جدید انگلیس در بندر مینا السلمان را متقبل میشود.
علاوهبر خلیج فارس، انگلستان همچنین حضور فعال غیرنظامی در دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا داشته است؛ بهعنوان مثال، انگلستان در بازه زمانی 2012 تا 2015 بیش از 1/1 میلیارد پوند برای کمک به آوارگان و جنگزدگان سوری تخصیص داده و بالغ بر هزار نفر از نیروهای دولتی و غیردولتی وابسته به وزارت توسعه بینالمللی انگلستان در این کشور و دیگر کشورهای همجوار سوریه حضور دارند. انگلستان همچنین حضور غیرنظامی چشمگیری در افغانستان داشته و دارد و ازطریق وزارتخانه توسعه بینالمللی خود بهدنبال ایجاد ثبات، امنیت و توسعه افغانستان بوده است. براساس آمار جدید دولت انگلستان، این کشور از سال 2014 و همزمان با خروج عمده نیروهای نظامی از این کشور، بودجه سالانهای حدود 180 میلیون پوند برای اجرای طرحهای خود در این کشور اختصاص داده، و بهعنوان مثال، برای بیش از هفتاد هزار نیروی کار افغانی شغل ایجاد کرده و در کمک به تحصیل 5/5 میلیون دانشآموز افغانی در مقطع دبستان مشارکت مالی داشته است. بهطور کلی، برآیند مجموع اقدامات انگلیس در خاورمیانه گویای آن است که ماهیت قدرت این کشور در منطقه از سخت به نرم تغییر یافته است؛ موضوعی که نخستوزیر انگلستان در مقدمه سند استراتژی امنیت ملی 2015 این کشور بر آن تأکید داشته است. وی بیان میکند علاوهبر قدرت نظامی، ابزارهای رسیدن به اولویتهای بینالمللی انگلیس در سالهای پیشِ رو سرویسهای امنیتی ـ اطلاعاتی، سرویس دیپلماتیک (دستگاه وزارت خارجه و نهادهای تابعه) و آژانسهای کمکرسان و بشردوستانه انگلستان بهمنظور تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای و جهانی است. ازاینروست که انگلستان ازطریق بهرهگیری از قدرت نرم و ظرفیتهای غیرنظامی بهدنبال گسترش غیرحساسیتبرانگیز حوزه نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه بهخصوص کشورهای عضو شورای همکاری خلیح فارس است تا از این رهگذر منافع اقتصادی آن تأمین و امنیت انرژی انگلیس تضمین گردد.
لذا، انگلستانی که امنیت ملی خود را مترادف با امنیت اقتصادی تعریف و سیاست خارجی را در راستای اجرای سیاست تجاری استوار کرده، چندان تمایلی (و حتی ظرفیتی) برای قرار گرفتن بهجای آمریکا در خاورمیانه و حضور نظامی همهجانبه در خلیج فارس ندارد؛ با این حال، همانطور که اشاره شد، تأثیرگذاری این کشور در عرصههای امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی بسیاری از رژیمهای منطقه پیش از این وجود داشته و دارد. در یک نگاه راهبردی، آینده این کشور در آبهای خلیج فارس قرار نداشته، بلکه همچون آمریکا که تمایل به خروج از باتلاق خاورمیانه و چرخش بهسمت شرق آسیا دارد، انگلیس نیز در چشمانداز خود، نگاه به (شرق) آسیا را دنبال میکند. صحت این مدعا را میتوان بهعنوان مثال در عضویت انگلیس در «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی» و همچنین دستاوردهای این کشور از دیدار اخیر رئیسجمهور چین و نخستوزیر هند از انگلستان مشاهده کرد.
خلاصه کلام آنکه انگلستان همواره در عالیترین و حساسترین سطوح در منطقه حضور داشته و دارد و آنچه باعث شده که هماکنون انگلستان به سمت خاورمیانه بهخصوص خلیج فارس متمایل شود، این تصور باطل کشورهای عربی است که نخست آمریکا درحال خروج نظامی از خاورمیانه بوده و باید بهدنبال جایگزینی برای آن بود و انگلیس در شرایط کنونی بهترین گزینه موجود است، و دوم و مهمتر آنکه امنیت مقولهای برونزا بوده و همواره از خارج از منطقه باید وارد شود.
محمود جوادی