الوقت- تکثر برداشت در مورد جنگ و یا صلح با گروه طالبان، افغانستان را دچار چنددستگی کرده است. در صورتی که افغانها مدیریت جنگ را در مبارزه با تروریسم را در دست گیرند، میتوانند از کمکهای احتمالی دولتهای درگیر بهره ببرند. اما در صورتی که افغانستان توانمندی مدیریت جنگ را از دست بدهد و آمریکا طرح مبارزه با تروریسم را در دست بگیرد، احتمالا زمینه مداخله دیگر کشورها از جمله روسیه را نیز به همراه خواهد داشت و افغانستان به سوریهای دیگر تبدیل خواهد شد.
مسلما روسیه حضور تروریسم طالبان، داعش و… را در کنار مرز کشورهای آسیای مرکزی به عنوان حیاط خلوت و حوزۀ نفوذ و منافع خود تحمل نخواهد کرد. تداوم حضور نیروهای طالبان و گروههای تروریستی دیگر چون داعش در شمال افغانستان بنا به هر عامل و دلیلی، از سوی مسکو و دولتهای در واقع تحت نفوذ و یا متحد آن در منطقه، به عنوان تهدیدی بسیار جدی و خطرناک ارزیابی و شناخته میشود. روسها خطر این تهدید را که پای گروههای افراطی، تکفیری اسلامی را به درون جوامع مسلمان آسیای مرکزی و جامعۀ مسلمانان فدراتیو روسیه کشانده شود را نمیپذیرند و مسلما نظارهگر باقی نخواهند ماند.
دخالت و مشارکت روسیه در چنین فضای تقابل و خصومت عمیق و گسترده با آمریکا و غرب، در واقع ائتلاف ۴+۱ مسکو ( تهران- دمشق – بغداد- حزبالله لبنان) را از معرکۀ سوریه تا میدانهای جنگ در شمال افغانستان گسترش میدهد و ائتلاف مذکور در این میدان احتمالا به ۵ + ۱(هندوستان ) و شاید هم به ۶+ ۱(چین) گسترش یابد. البته احتمال دارد، خصومت و تقابل ائتلاف های مذکور در برابر ناتو و اعراب سنی مذهب منجر به درگیری نظامی گردد.
البته با لحاظ تنگناهای مالی روسیه و معاملات آتی روسیه با غرب، بعید بنظر می رسد روسیه بتواند در ابعاد گسترده و به مدت طولانی در افغانستان حضور داشته باشد. هم چنین تبعات و پیامد دخالت احتمالی روسها در جنگ افغانستان در فضای تعارض و دشمنی شدید با آمریکا، ناتو، متحدین عرب اش در منطقه، برای افغانستان و کشور های همسایه و منطقه بسیار پیچیده و پر هزینه خواهد بود. شکلگیری این فضای خصومت از تقابل دو طرف بر سر سوریه آغاز گردید. ولی اینک میزان رویارویی غرب با روسها در میدان سوریه نامشخص است، هم چنین واکنش روسها نیز در برابر اقدام و عمل غربیها نیز روشن و مشخص نیست. مسلما ضعف حکومت وحدت ملی در عدم استفاده از فرصت مناسب همکاری نظامی با ناتو و آمریکا، قابل تسری به همکاری نظامی با روسیه نیز می گردد، زیرا بهانه کمبود تجهیزات، ناشی از ضعف دولت و مدیران ارشد امنیتی افغانستان است و ربطی به قراردادهای نظامی با کشورهای مختلف ندارد و تا مدتی که این ضعف وجود داشته باشد، هیچیک از قدرت های سیطره جو، حاضر به عمل کردن به تعهدات خود نخواهند بود.
بنابراین افغانستان یکی از میدانهای این جنگ خونین و ویرانگر در مخاصمت و تقابل این دو ائتلاف تبدیل خواهد شد که تبعات هزینه های هنگفت، مرگ بار، و غمانگیز آن جامعه افغانستان را میان دو طرف این ائتلاف متخاصم، تقسیم و در جنگ و تقابل خونین میان هم قرار خواهد داد. از اینرو اتحاد و همبستگی در میان نیروهای سیاسی و امنیتی افغانستان، ضمن آن که توان مدیریت همکاری را افزایش خواهد داد، مداخله کشورهای خارجی را نیز کاهش خواهد داد .
اتخاذ هرگونه سیاست مخدوش، غیرشفاف در مبارزه و جنگ با گروه تروریستی طالبان، دولت وحدت ملی افغانستان را به سوی سرنوشت تاریک و مصیبت بار خواهدکشاند. وظیفه خطیر و آنی دولت وحدت ملی به رهبری رئیس جمهور، جلوگیری از سقوط افغانستان در پرتگاه مرگبارِ تقابل قدرتهای منطقه ای و جهانی است. مسلما در سایه تلاش های صادقانه مسئولین، وحدت جامعه و همراهی مردم، جمهوری اسلامی افغانستان در راستای:
1. توانمندسازی حفظ ماهیت متغیر و مستقل در تعامل با بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای
2. تقویت اراده و همت ملی جهت سرکوبی طالبان
3. همکاری با کشور های همسایه جهت جلوگیری از اشاعه تروریزم در منطقه
4. ممانعت از ورود نیروهای نظامی خارجی به جنگ افغانستان
می تواند مانع از تبدیل شدن این کشور به صحنه تقابل احتمالی ائتلاف های منطقه ای و بین المللی شود.
مسلما تا زمانی که ج.ا.افغانستان، به تدوین یک استراتژی کلان و راهبردی در خصوص نحوه همکاری با کشورهای همسایه، منطقه و قدرت های بین المللی نپردازد و از سیاست نگاه به امروز به جای راهبرد آیندهنگری استفاده کند، هیچگاه از دامی که سلطه گران منطقه ای و بین المللی پهن کرده اند، رهایی نخواهد یافت.
احمد مرجانی نژاد