الوقت- در سال 1391 بیشتر خاک سوریه به صحنه ظهور و پیشروی شبه نظامیان مسلح و گروههای تروریستی تا بن دندان مسلح تبدیل شده بود. مناطق وسیعی از غوطه شرقی و غوطه غربی از کنترل دولت خارج شده و مناطق مرکزی نیز هر لحظه به تشنج نزدیک می شدند.
تروریست هایی که خود را به عنوان انقلابیون معرفی می کردند برای سقوط پایتخت لحظه شماری می کردند و حتی خبرهایی از تشکیل دولت موقت توسط آنان منتشر میشد.
تروریستها که با دلارهای نفتی رژیمهای عربی و سلاحهای اسرائیلی و حمایتهای اطلاعاتی و لجستیکی ترکیه حمایت میشدند، توانسته بودند تا بیخ گوش کاخ ریاست جمهوری پیشروی کنند. وضعیت به گونهای بود که حتی خوشبینانه ترین ناظران هم فکر نمیکردند حکومت بشار اسد بار دیگر بتواند قد علم کند. حکومت که هیچ آنها برای نابود کردن حرمهای متبرکه مذهبی شیعیان نیز خوابها دیده بودند و حتی میخواستند ریشه شیعیان را در سوریه بخشکانند.
در چنین فضا و شرایطی پا نهادن به جولانگاه نبرد با تروریستهایی که هیچ بویی از انسانیت نبردهاند دل شیر میخواهد. اما کم نبودند شیرمردانی که بیصبرانه برای دفاع از حرم اهل بیت پیامبر(ص) حاضر به فدا کردن جانشان بودند و تنها انتظار اشارهای از فرمانده را میکشیدند.
بدون تردید سرنوشت جنگ سوریه با نام سردار شهید حسین همدانی گره خورده است. پهلوانی از دیار ایران زمین که سوریها او را با نام «ابووهب» میشناختند. نابغهای در جنگهای نامتوازن و پارتیزانی که توانست با تلاش و جهاد فراوان مردم سوریه را در کنار نیروهای مقاومت برای رویارویی با بزرگترین توطئه تروریستی تاریخ علیه ملتهای منطقه بسیج و سازماندهی کند؛ نیروهایی که قوات الدفاع الوطنی نام گرفت. با حضور او دیگر خیال حاج قاسم از صحنه نبرد در سوریه آسودهتر بود.
شهید همدانی نحوه حضور خود در جبهه سوریه را اینطور بیان میکند: «سردار جعفری (فرمانده پیشین سپاه) بنده را احضار نمودند. خدمت ایشان رسیدم و بعد از ارائه گزارشی از وضعیت سپاه تهران، به ایشان فرمودند: فلانی به سوریه میروید؟
خب، خیلیها دوست داشتند که بروند سوریه، بنده یک مکثی کردم و گفتم: برای چه بروم؟ به چه عنوانی بروم؟ فرمود: ارتش و نظام سوریه درخواست کمک کردهاند به عنوان فرمانده بروی و کمک کنی! سردار قاسم سلیمانی هم گفته که شما برای این کارم مناسب هستید.
از آنجایی که خودم هم انگیزه بالایی برای حضور در سوریه و دفاع از حرمهای عمه سادات و حضرت رقیه (س) داشتم، بلافاصله جواب مثبت دادم. اصلاً نگفتم فکر میکنم بعد جواب میدهم همان جا جواب مثبت دادم ایشان هم با سردار سلیمانی تماس گرفتند و گفتند که فلانی موافق است.»
همانطور که گفته شد در زمان اعلام مأموریت سوریه به سردار همدانی وضعیت جنگ به هیچ وجه برای دولت بشار اسد مساعد نبود. کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط قرار داشت و شایعات رسانههای عربی از مرگ بشار اسد و حتی فرار او خبر میدادند تا روحیه مدافعان شهر را تضعیف کنند.
در این شرایط سردار همدانی با ابتکار بزرگ خود موفق شد ورق معادلات را دگرگون کند. شهید همدانی نحوه ارائه این پیشنهاد به بشار اسد را اینگونه تعریف میکند: «اسفند 1391 تروریستها کاملا به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند آنها با حمایت همه جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ تر و به کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق نزدیکتر شوند طوری که عنقریب کاخ را به اشغال خود درآوردند. آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود البته خانوادهها را فرستاده بودیم به جاهای امن، بشار اسد هم کار را تمام شده میدانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود.
آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد، گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط میباشد شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفتم: در اسلحه خانهها را باز کنیم و مردم را با اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند.»
حاج حسین همچنین نقش مهمی در جلوگیری از تعرض تروریستها به حرمهای مطهر حضرت زینب و حضرت رقیه (سلام الله علیهما) داشتند. «سیدمحمد میری» یکی از خادمان ایرانی حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) در این باره به خبرگزاری فارس این گونه میگوید: سمت حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)، میدانی به نام میدان حجیره بود. آنجا داعشیها با سرهای بریده، فوتبال بازی میکردند تا رعب و وحشت ایجاد کنند. شب تاسوعا، در حرم برنامه داشتیم. آن شب حاج حسین همدانی گفت: میخواهیم امشب جای خوبی برویم. گفتم: هرجایی برویم خوب است و من با شما میآیم. به سمت حرم حضرت زینب سلامالله علیها و میدان حجیره رفتیم. در مسیر، باران آتش و گلوله بود و خمپارهزنها هم در نقاط مختلف منطقه زینبیه حضور داشتند. بعد از دقایقی متوجه شدم که عملیاتی قرار است انجام شود و میدان حجیره را پاکسازی کنند. سختتر از همه هم پیکرهایی بود که داعش سربریده بود و با سرهای آنها در حال بازی بودند. به حرم حضرت زینب سلام الله علیها که رسیدیم و روضهخوانی تمام شد، عملیات را اعلام کردند. عملیات ساعت یک بامداد آغاز شد و آنقدر این عملیات به خوبی فرماندهی و اجرایی شد که تا اذان صبح، منطقه از داعشیها پاکسازی شد.
حاج حسین همدانی سرانجام روز ۱۶ مهر ۱۳۹۴ پس از مجاهدت فراوان و به جا گذاشتن یک میراث بزرگ برای سوریها در جنگ با تروریسم، در مسیر استان حماء در جنوب شرقی حلب در حین انجام عملیات مستشاری به شهادت رسید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آن برهه در بخشی از پیام خود به مناسبت شهادت سردار همدانی اینچنین فرمودند: «این رزمندهی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهههای شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهرهی نورانی خود را در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد و در همین جبههی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.»