الوقت- در شرایطی که 11 سال از شروع اعتراضات بیداری اسلامی در بحرین میگذرد اما شکافها در این کشور بین رژیم آل خلیفه و معترضان شیعه نه تنها کاهش نیافته بلکه بر عمق این شکافها افزوده شده است. اگرچه آل خلیفه تلاش میکند با برگزاری انتخابات تشریفاتی هر چند سال یکبار وجود ظواهری از دموکراسی در بحرین را به نمایش بگذارد اما این حربهها نتوانسته مردم معترض را برای حضور گسترده در پای صندوقهای رای مجاب کند.
در همین راستا، جنبش جریان 14 فوریه اخیرا در بیانیهای ضمن تاکید بر عدم مشارکت مخالفان سیاسی در انتخابات آتی این کشور اعلام کرد که مقاومت با استبداد آل خلیفه و هر گونه عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر اسرائیل ادامه دارد. به گفته این جنبش، دیکتاتوری مطلقه آل خلیفه در دهههای متمادی ثابت کرده که این رژیم یک قبیله متجاوز اشغالگر است که به دموکراسی، چرخه قدرت و مشارکت واقعی مردم در حکومت و قدرت اعتقادی ندارد. این جنبش با بیان اینکه دستگاه حکومتی به هیچ وجه مشارکت موثر مردمی در قدرت را نخواهد پذیرفت و متحدان منطقهای و بینالمللی این رژیم نیز اجازه چنین تحولاتی را نمیدهند بنابراین مشارکت در عرصه انتخابات را بیاثر میدانند.
بحرین هم مثل سایر شیخ نشینهای عربی حاشیه خلیج فارس دهههاست که تحت سلطه یک خاندان اداره میشود و استبداد مطلق آل خلیفه اجازه چرخش نخبگان را در این کشور نمیدهد و همین مسئله به بروز بحرانهای اجتماعی و اعتراضات سراسری در سالهای اخیر تبدیل شده است.
اگرچه رژیم استبدادی آل خلیفه تلاش کرده تا با سرکوب گسترده مخالفان، صدای اعتراضات را خاموش کند اما عدم مشارکت مخالفان در امور سیاسی و اجتماعی، از بحرین به عنوان کشوری مستبد تحت لوای قبلیه آل خلیفه در جهان به تصویر کشیده است که هیچ پایگاه مردمی ندارد. اینکه جریان 14 فوریه آل خلیفه را به استبداد تک قبلیهای محکوم میکند به گونهای است که این خاندان قبلیه غیربومی در بحرین به حساب میآیند. به همین منظور از دیدگاه بحرینیها آل خلیفه علاوه بر اینکه یک قبیله تحمیلی است بلکه ریشه تاریخی نیز در این کشور ندارد.
اصل و نسب خاندان آل خلیفه خاندانی به نام «العتوب» باز میگردد که در سال 1700 میلادی از جنوب نجد در عربستان سعودی به سواحل جنوبی خلیج فارس مهاجرت کردند و در ابتدا در قطر سکنی گزیدند و سپس به کویت رفتند و با تقویت قدرت اقتصادی خود پس از مدتی به سمت بحرین رفتند و به مرور توانستند با کمک قدرتهای خارجی، قدرت در بحرین را قبضه کردند. این قبایل توانستند از ضعف حاکم بحرین که در آن زمان تحت فرمان ایران بود، استفاده کرده و قدرت را در این کشور به دست بگیرند و 1783 میلادی سرآغاز حکومت آل خلیفه بر بحرین بود.
نخستین حاکم آل خلیفه در بحرین، «شیخ احمد بن خلیفه» بود که با کمک انگلیسیها توانست برای چند صباحی در این کشور حکومت کند و پس از آن نیز حکومت بحرین در بین فرزندان آن دست به دست شد تا اینکه به دست حکام کنونی این کشور رسید. ظلم و ستم آل خلیفه از همان روزهای ابتدایی حکومت در بحرین شروع شد و بسیاری از مردم بومی از ترس سرکوبهای این رژیم به خارج از این کشور پناه بردند و با گذشت حدود سه قرن از آن زمان، این جنایتهای همچنان ادامه دارد و بازماندگان خاندان آل خلیفه هم همچون اسلاف خو د، با مردم بحرین برخورد میکنند و بحرینیها در خفقان سیاسی زندگی میکنند.
آل خلیفه که به عنوان قبلیه وارداتی در بحرین روی کار آمده بود برای ادامه حیات خود همیشه روی قدرتهای خارجی مسلط در منطقه حساب باز میکرد و در دو قرن گذشته هم انگلیسیها حمایتهای گستردهای از این رژیم در منطقه انجام دادند تا جایی به کمک انگلیس، بحرین را از کنترل ایران خارج کرده و استقلال خود را اعلام کردند.
این رژیم که هیچ تعلق خاطری به بحرینیها ندارد به همین خاطر تمام قدرت سیاسی را در اختیار خود گرفته و تاکنون از ورود افراد دیگر به غیر از وابستگان به آل خلیفه در دایره قدرت جلوگیری کرده است و اینکه بحرینیها آل خلیفه را مستبد و تک خاندانی خطاب میکنند ناشی از همین مسئله است.
با وجود اینکه حدود 70 درصد جمعیت بحرین را شیعیان تسکیل میدهند و جزء بومیهای این کشور به شمار میروند اما با این حال شیعیان از هیچ نقش جدی و تأثیرگذاری در سیستم حکمرانی قبیلهای سنی بحرین برخوردار نیستند و همواره مورد تبعیض و سرکوب آل خلیفه قرار گرفتهاند.
در یک دهه گذشته میزان نارضایتی عمومی در بحرین نسبت به حکومت افزایش یافته است و رژیم برای مقابله با جریانهای معارض اقداماتی را در دستور کار قرار داده است تا دموگرافی این کشور را تغییر دهد.
دو عامل اقلیت و غیربومی بودن آل خلیفه سبب شد که این خاندان در پی هویت سازی جدید در بحرین باشد و این هویت سازی جدید در قالب «شیعه ستیزی» پیگیری میشود. بر اساس گزارشها، بیش از 150 هزار نفر از کشورهای دیگر در طی دهههای اخیر با تضمین مسکن و کار به بحرین آورده شدهاند تا ترکیب جمعیتی سنیها را افزایش داده و جمعیت شیعیان را کاهش دهند. درحالی که خود بحرینیها از وضعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند اما افرادی که تابعیت کشورهای دیگر را دارند به لطف آل خلیفه زندگی نسبتا خوبی برای خود دست و پا کردهاند. گزارشها نشان میدهد در سال 2000، جمعیت شیعیان 85 درصد بحرین را تشکیل میداد اما در سالهای اخیر این رقم به زیر 70 درصد رسیده است.
اتباع خارجی که تحت فرمان آل خلیفه هستند و مذهب متفاوتی نسبت به شیعیان بحرین دارند، هیچ تعلق خاطری به بحرینیها ندارند و از اینرو در سرکوب معترضان بیشتر از اینگونه افراد استفاده میشود. این خاندان با انحصار مناصب مهم سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی مانع از بهرهمندی عادلانه شیعیان بحرین از حقوق خود شده و این نوع رفتار آل خلیفه موجب گردیده است تا بسیاری از محققان جمعیت شیعه بحرین را اکثریتی فراموششده و یا شهروندان درجهدو میدانند.
رژیم غیربومی آل خلیفه در جرگه اهل سنت بحرین قرار دارد و با وجود تلاشهای گسترده برای هویت زدایی از شیعیان این کشور، اما همچنان جمعیت شیعه اکثریت این کشور را تشکیل میدهد و سازش با اشغالگران فلسطین هم که پای صهیونیستها را به بحرین باز کرده است نمیتواند در دموگرافی شیعیان تغییراتی ایجاد کند.