الوقت – در بحبوحه اوجگیری احتمال فروپاشی کابینه دولت رژیم صهیونیستی، اخیرا تمیر باردو، رئیس اسبق موساد نسبت به فروپاشی از درون این رژیم هشدار داده است. او در اظهارات خود تاکید میکند که اسرائیل ثروتمند و در آسایش است اما از هم فروپاشیده است. ماجراجوییها به پایان نمیرسد. اسرائیل بعد از چهار جنگ انتخاباتی در دو سال دولت ائتلافی را تشکیل داد که اکثریت را در کنست به دست آورد و تا به این لحظه با ۵۸ نماینده تغییر نکرده است این دولت اسرائیل است. از نگاه این مقام ارشد سابق امنیتی، سخن گفتن در مورد نابودی اسرائیل به تهدیدات دشمنان خارجی همانند ایران و حزب الله برنمیگردد بلکه اسرائیل خودش فروپاشی را انتخاب کرده است.
ظاهرا اشارات این مقام صهیونیستی به وضعیت سیاست و حکمرانی در رژیم صهیونیستی طی چند سال گذشته است که همواره با مناقشه و معارضه حداکثری میان احزاب سیاسی و دومینوی انتخابات زودهنگام کلید خورده است. در حالی که کمتر از یک سال از عمر دولت ائتلافی نفتالی بنت و یائیر لاپید، که در ژوئن سال گذشته تشکیل شده بود، میگذرد اخیرا استعفای یدا ریناوی زعبی، نماینده حزب «میرتس» از فراکسیون ائتلاف حاکم در پارلمان، دولت ائتلافی را در آستانه فروپاشی قرار داد.
وعده نابودی رژیم صهیونیستی شعاری است که شهرکنشینان اراضی اشغالی فلسطین و افکار عمومی جهان اسلام بیشتر از دهان رهبران جبهه مقاومت در مورد سرنوشت محتوم آزادی ملت فلسطین شنیدهاند اما افزایش پیشبینی آینده رو به تباهی برای موجودیت رژیم صهیونیستی از زبان مقامات و رهبران و اندیشمندان یهودی موضوعی است که بار معنایی متفاوتی به ماجرا میدهد و این پرسش را مطرح میسازد که چرا اعتراف به نابودی اسرائیل در میان اظهارات سران صهیونیستی رو به فزونی گرفته است.
شکلگیری دولت - ملتی بر مبنای پایههای جعلی و تحمیلی
محققان و کارشناسان سیاسی در بررسی پایههای یک دولت – ملت چهار مولفه اساسی جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت را مطرح و از آنها به عنوان پایههای تاسیس و تداوم یک دولت در نظام بینالملل یاد میکند. حال با نظر به این چهار مولفه به وضوح میتوان نشان داد که تا چه اندازه ظهور دولت - ملتی تحت عنوان اسرائیل، جعلی و فاقد بنیانهای اساسی تشکیل دولت- ملتهای مردن است.
سرزمین اولین و ابتداییترین مبنای تشکیل هر دولتی ملتی بوده و هست. به عبارت شفافتر برای تشکیل یک دولت - ملت باید محدوده جغرافیایی مشخصی وجود داشته باشد. برخلاف اکثریت قاطع دولت- ملتهای جهان که از دیرباز یک محدوده سرزمینی داشتهاند، رژیم اسرائیل بر مبنای خواست و اراده تحمیلی کشورهای فاتح جنگ جهانی دوم در محدوده جغرافیاییای متعلق به مسلمانان در فلسطین تشکیل شده است. رژیم اسرائیل، بر سرزمینی بنیان نهاده شده که تنها با یک تاریخ جعلی صهیونیستها آن را متعلق به یهودیان میدانند که اگر چنین روایتی مورد پذیرش باشد، اکنون بسیاری از کشورهای جهان اساسا نباید متولد میشدند؛ زیرا در دوران باستان این سرزمین بخشی از امپراتوریهای بزرگ، ایران، روم یا ... بودهاند. بنابراین میتوان با صراحت تاکید کرد که رژیم صهیونیستی اسرائیل در سرزمینی اشغالی و به واسطه قوه قهریه ایجاد شده و فاقد اولین مبنای تشکیل دولت – ملت میباشد. این وضعیت موجب شده تا ثبات امنیتی مورد نیاز برای تداوم حیات یک دولت- ملت، هم در بعد داخلی و در ارتباط با جمعیت تحت حکمرانی و هم در بعد خارجی و در ارتباط با سایر کشورها، هیچگاه برای رژیم صهیونیستی به یک امر تثبیت شده مبدل نشود و این رژیم همواره در بحران امنیتی و نگرانی بقاء به سر ببرد.
دومین لازمه یک دولت – ملت، وجود جمعیت در سرزمین یا محدوده جغرافیایی مشخص است. در این بُعد نیز دولت – ملت اسرائیل که در 14 می 1948 در دوره نخستوزیری دیوید بن گوریان ایجاد و بلافاصله توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به رسمیت شناخته شد، بر تاریخی از خونریزی، کشتار و کوچاندن جمعیت اصلی ساکن سرزمینهای اشغالی بنیان نهاده شده است. این رژیم در همان سال 1948 با به راهانداختن جنگ علیه ساکنان اصلی فلسطین، بیش از 700 هزار نفر از جمعیت بومی را وادار به مهاجرت کرد و طی دهههای متمادی به انتحا مختلف یهودیان از اقصی نقاط جهان به سرزمینهای اشغالی کوچ داده است. لذا در سرزمینهای اشغالی، جمعیتی با تاریخ زیسته مشترکی وجود ندارد بلکه اکثریت قاطع ساکنان یهودی در این منطقه مهاجران هستند و این امر به معنای عدم دارا بودن دومین پایه Nation-State در این رژیم است. این واقعیت خود را همواره به صورت بحران مهاجرت معکوس و متداول بودن درک هویت ملی غیراسرائیلی از خود در میان شهروندان نشان میدهد.
حاکمیت نیز به عنوان دیگر پایه یک دولت – ملت در نظام بینالملل به معنای اراده حکومتی است که در یک مجموع سرزمینی با جمعیت مشخص حکمرانی میکند و ارادهای بالاتر از اراده آن وجود ندارد. حاکمیت علاوه بر بُعد داخلی، در بُعد بینالمللی نیز میبایست به رسمیت شناخته شود. در این بُعد دولت – ملت اسرائیل، از سوی بخشی بزرگ از جمعیت داخلی شامل مسلمانان به رسمیت شناخته نمیشود. در بُعد بینالمللی نیز جمع کثیری از کشورها این رژیم را فاقد مشروعیت میدانند و موجودیت این کشور را به رسمیت نشناختهاند. لذا میتوان گفت که چهارمین پایه دولت – ملت اسرائیل نیز فاقد ثبات و استوار بودن لازم میباشد.
بار سنگین یک سرنوشت تاریخی
روایت یهودیان از سرنوشت تاریخی چند هزار ساله این قوم در عجین شدن آن با آوارگی و پراکندگی تا ظهور منجی بزرگ یهودیت و بازگرداندن آنها به سرزمین موعود، اگرچه دستاویزی سیاسی برای پروژه صهیونیسم غربی در تشکیل یک موجودیت آشوبگر برای تسهیل سلطه بر منطقه حساس خاورمیانه با شعار پایان دادن به رنج تاریخی یهودیان در سایه چنین دولتی بوده است، اما آشنایی و بازتکرار مداوم این روایت تاریخی از سرنوشت قوم یهود به طور غیرقابل انکاری به صورت یک هراس تاریخی بر ناخودآگاه جمعی نخبگان و شهروندان رژیم سنگینی میکند.
شاید ملموسترین دلیل برای وجود این وضعیت را بتوان در هشدارهای رهبران رژیم صهیونیستی از یک افسانه تاریخی تحت عنوان روایت «نحسی دهه هشتن (دهه 80)» مشاهده کرد. عدد 80 برای صهیوینستها یک عدد نحس محسوب میشود. اساسا روایت آنها این است که در طول تاریخ یهود، یهودیان بیش از هشتاد سال حاکمیت نداشتند، مگر در دو دوره داود و دوره حشمونیان. در هر دو دوره نیز آغاز فروپاشی آنها در دهه هشتم بوده است. حال یا توجه به حال روز بحرانهای داخلی رژیم بسیاری از مقامات سابق و کنونی اسرائیل همانند «ایهود باراک» نخستوزیر سابق و تمیر باردو، رئیس اسبق موساد از این بیم دارند که نفرین دهه هشتم مانند قبل بر سر آنها نازل شود و آنها نتوانند سال 2028 یعنی هشتادمین سال تاسیس دولت – ملت جعلی خود را ببینند.
زمانی این موضوع جدیتر به نظر میرسد که اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی تا آنجا دچار بحران شده که حتی اکنون مقامات رسمی تلآویو اعتراف میکنند که ادامه شهرک سازیها برای به تاخیرانداختن سقوط است. حتی روسای مختلف کابینه رژیم صهیونیستی از جنگ افروزی و شهرکسازی به عنوان ابزاری برای عدم سقوط کابینه خود بهره میگیرند.
همچنین، طی سالهای 2020 و 2021 چهار دور انتخابات در مرزهای اشغالی برگزار شده که آخرین آنها در مارس 2021 بود. در طول این چهار انتخابات عدم اجماع جریانهای سیاسی برای ائتلاف با یکدیگر به عاملی برای شکست در تشکیل حکومت و برگزاری انتخابات زودهنگام منجر شده بود. در وضعیت جدید نیز ائتلاف لاپید و بنت در ژوئن 2021 برای تشکیل دولت جدید، در آستانه فروپاشی و شکست قرار داد.
گزارشهای میدانی نیز از این امر حکایت دارند که علی رغم گذشت هفتاد و چهار سال از تاسیس اسرائیل دولت های متوالی در تلآویو تنها موفق به جذب 41 درصد از مجموع یهودیان جهان شدهاند. حتی رئیس آژانش یهود هشدار میدهد که آمار مهاجرت از 70 هزار یهودی در سال 2000 به 43 هزار نفر در سال 2001 و سپس 30 هزار نفر در سال 2002 و 19 هزار نفر در دوره زمانی 2013-2003 کاهش یافته و اکنون ایم مقدار به حدود 10 هزار نفر رسیده است. این در شرایطی است که طبق یک نظرسنجی داخلی که توسط صهیونیستها انجام گرفته، چهل درصد از یهودیان به مهاجرت به خارج در صورت وجود فرصت مناسب به علت فقدان امنیت و وخامت اوضاع امنیتی و نگرانی از تنش نظامی فکر میکردند.
مجموع این روند بیش از هر زمان دیگر این گفته تمیر باردو، رئیس اسبق موساد را تایید میکند که اسرائیل به دلایلی خودبخود ازهم فرومیپاشد. این میتواند همانند نحسی دهه 80 باشد که گریبانگیر صهیونیستها شده است.