الوقت- بعد از آغاز انقلابهای مردمی در کشورهای خاورمیانه در سالهای بعد از 2010 جمهوری اسلامی ایران در نقش بازیگر موثر منطقهای در قبال بحران در کشورهای مختلف مواضع مشخصی را اتخاذ نمود. رویکرد غالب دستگاه دیپلماسی ایران نسبت به انقلابهای در حال وقوع منطقه، در قالب حمایت از سرنگونی حکومتهای حاکم و حمایت از معترضان بازنمود یافت.
در واقع، ایران با حمایت از نیروهای انقلابی در کشورهای مختلف تا حدود زیادی به آینده روابط با حکومتهای جدید که بدون تردید انقلابیون در آن بیشترین نقش را داشتند، نگاهی استراتژیک داشت. با این وجود، با گذشت زمان و سپری شدن دوران هیجان انقلابی، تهران رویکردهای جدیدی را نسبت به اوضاع بعد از انقلاب در کشورهای خاورمیانه اتخاذ نموده است. در همین راستا، در نوشتار حاضر برآنیم تا رویکرد سیاست خارجی ایران را نسبت به تحولات انقلابی کشورهای مصر و تونس و جنگ داخلی یمن مورد تحلیل قرار دهیم.
مصر
یکی از مهمترین مناطق خاورمیانه که بهار عربی به آن جا سرایت کرد مصر بود که میتوان دیدگاه و موضع ایران درقبال این انقلاب را اینگونه ذکر نمود: مصر به عنوان کشوری با اهمیت ژئواستراتژیک، جمعیت زیاد، برخورداری از فرهنگ، تاریخ و هویت قوی، جامعۀ پویا و در نتیجه یک بازیگر مهم در جهان عرب و جهان اسلام محسوب می شود و از همین رو نیز ایران خواهان تقویت روابط با حکومت آینده مصر، اعم از حکومت ملی یا اسلامگرا بود.
درواقع، مهمترین مسئله برای ایران، خروج مصر از رهبری ائتلاف ضد ایرانی در جهان عرب، همانند رژیم مبارک که تحت استراتژی آمریکا و اسرائیل بود، است. بدون تردید توسعۀ روابط ایران با یک مصر قدرتمند، تأثیرات زیادی بر معادلات سیاسی – امنیتی منطقهای به نفع ایران خواهد داشت. هر چند تقویت روابط دو جانبه ایران با مصر، به نوع نگاه حکومت آینده آن کشور و به نقش منطقهای ایران ارتباط عمیقی داشت. همچنین، برای حکومت جدید مصر برقراری روابط متعادل و نزدیک با ایران، یعنی یکی از قدرتمندترین کشورهای غیرعرب منطقه و مهمترین بازیگر حوزۀ خلیج فارس، از لحاظ توازن قدرت منطقهای و معادلات جهانی حائز اهمیت زیادی بوده است. در این چهارچوب، برخلاف تصور غالب در غرب، تقویت نقش اسلامگراها و اخوانالمسلمین، که مدل متفاوت ایدئولوژیکی از اسلام در مقایسه با مدل ایران که مبتنی بر «وحدت اسلامی» است را ارائه میدهند، الزاماً به معنای تقویت روابط ایران و مصر نبوده است. تهران در ابتدا از حکومت اسلامگرایان و ریاست جمهوری محمد مرسی مصر حمایت نمود، و در پی ایجاد گسترش ارتباط با کشور مصر بود. اما کودتای عبدالفتاح سیاسی در 3 ژوئیه 2013 منجر به بازگشت نظامیان به صدر حکومت در مصر شد. در ابتدا دستگاه وزارت خارجه ایران کودتا را محکوم نمود و از معترضان وابسته به اخوان المسلمین حمایت نمود؛ این رویکرد ایران تا حدود زیادی منجر به سردی روابط ایران با مصر در دو سال اخیر منجر شده است. هر چند مقامات سیاسی ایرانی هیچگاه اهمیت استراتژیک گسترش روابط با مصر را بهعنوان یکی از مهمترین کشورهای جهان اسلام فراموش نکردهاند، اما در شرایط کنونی موجی از سردی روابط بر مناسبات تهران با قاهره حاکم شده است.
لیبی
در مورد لیبی، نگاه ایران متفاوت است. ایران و لیبی در گذشته روابط محتاط و واقعگرایانهای را تنظیم کرده بودند. قذافی به ایران در جنگ با عراق کمک کرد. اما موضوع ناپدید شدن امام موسی صدر، به عنوان یکی از رهبران برجسته شیعی در ١٩٧٨، همچنان از لحاظ ارزشی برای ایران مهم است. برهمین اساس سیاست کلی ایران حمایت از جنبشهای مردمی در لیبی بود. البته یک چالش مهم برای ایران، دخالت نیروهای ناتو و غربی در بحران لیبی بود. از نظر ایران، اتصال امنیت منطقه به امنیت بینالمللی و توجیه حمله پیشگیرانه برای حفظ ارزشهای دموکراتیک همچون دموکراسی یا مبارزه با تروریسم و غیره، دست قدرتهای غربی را برای تفسیر گسترده در استفاده از زور و در بعضی موارد جهت تأمین منافع خود در بدبینانهترین حالت و حفظ ارزشهای غربی در خوشبینانهترین حالت، باز میگذارد. در این راستا، حمله به افغانستان و تداوم حضور خارجیها با توجیه اتصال امنیت افغانستان به امنیت جهانی، از طریق تهدید القاعده و تروریسم و یا حمله به عراق برای دفع خطرات سلاحهای کشتار جمعی (WMD ) و سپس گسترش دموکراسی به عنوان یک ارزش جهانی انجام شد. این امر خود منجر به گسترش افراط گرایی و بیثباتی بیشتر در منطقه خاورمیانه شده است. به طور کلی، ایران در وقایع قبل و بعد از انقلاب مردمی لیبی سعی کرده است تا با احتیاط، یک راهحل بینابینی را در چهارچوب حفظ روابط متقابل، برقراری ثبات منطقهای و حمایت از جنبشهای مردمی در لیبی پیاده نماید.
بحرین
از لحاظ ارزشی مسئله بحرین برای ایران حائز اهمیت میباشد. بیشتر جمعیت بحرین ضمن اینکه شیعی هستند، ریشه ایرانی دارند و به زبان فارسی صحبت میکنند. ایران هم یک کشور شیعی است که به طور طبیعی همانند هر کشور دیگری به حق و حقوق هم نوعان و هم مذهبان خود در منطقه حساس است. این حساسیت حتی در زمان رژیم محمد رضا شاه که یک حکومت غیر مذهبی بود در مورد جنبشهای شیعی در لبنان و عراق وجود داشت. از آغاز بحران در کشور بحرین، گروههای مختلف داخلی، اعم از حوزههای علمیه و روحانیون، بازار، دانشگاهیان، روشنفکران، فیلمسازان، نویسندگان و به طور کلی مردم عادی نیز نوعی حس همبستگی ارزشی و حمایت از همنوعان را نسبت به وقایع اسفبار سرکوب مردم بیگناه در بحرین داشتهاند. در اینجا شدیدترین مواضع نه از سوی دولت بلکه از سوی مجلس شورای اسلامی اتخاذ شد که حضور نیروهای خارجی در بحرین، را «بازی با آتش» خطاب نمود. این امر نشان میدهد که مسئله بحرین، در سطح افکار عمومی ایران موضوعی بسیار حساس است. از این لحاظ ایران مسائل جهان اسلام را در چهارچوب وحدت اسلامی مینگرد. در درجه دوم، ایران بسیار محتاط است که حضور ارزشی در تحولات منطقه بهانه لازم را به دست رژیمهای منطقه ندهد که جنبشهای مردمی را به تلاش برای براندازی حکومت با حمایت ایران نسبت دهند. بهطور کلی با توجه به روند اخیر تحولات، میتوان عنوان نمود ایران به دنبال ایجاد یک حکومت شیعی در بحرین نیست، همچنانکه تقاضاهای مردم شیعی عربستان را هم در چهارچوب اصلاحات در درون حکومت فعلی در نظرمیگیرد.
آرام حسن زاد