همراستای با انگیزه پاریس برای احیای جایگاه سنتی خود در منطقه غرب آسیا، ماکرون در پی ارائه آلترناتیو فرانسوی برای جایگزین کردن خلاء حضور آمریکا از طریق انعقاد قراردادهای نظامی، تجاری و امنیتی با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است
الوقت – امانوئل ماکرون رئیسجمهوری فرانسه در روزهای 3 و 4 دسامبر 2021 (12 و 13 آذر 1400) در سفر جدید خود به منطقه خلیج سفر از سه کشور امارات، قطر و عربستان دیدار کرد. رئیسجمهوری فرانسه در ابتدا در 3 دسامبر 2021 (12 آذر 1400) در راس هیاتی بلندپایه وارد ابوظبی، پایتخت کشور امارات شد. در ادامه سفر خود امانوئل مکرون در 4 دسامبر 2021 (13 آذر 1400) در ابتدا به کشور قطر و سپس به عربستان سعودی سفر کرد. در این سفر دو روزه رئیس کاخ الیزه با مقامات ارشد این سه کشور عربی حوزه خلیج فارس رایزنی و گفتگو داشت.
این سفر در شرایطی روی داد که طی دو سال گذشته تحرکات دیپلماتیک ماکرون نسبت به منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برای نمونه ورود فرانسه به مسائل بعد از انفجار بیروت که در 4 آگوست 2021 (14 مرداد 1399) به منظور ایفای نقش برادر بزرگتر و میانجی و نیز سفر رئیس کاخ الیزه به عراق و حضور او در نشست امنیتی بغداد با عنوان «بغداد برای همکاری و مشارکت» در 28 آگوست 2021 (6 شهریور 1400) که در پایتخت عراق برگزار شد، نمود بارز استراتژی جدید پاریس در منطقه خلیج فارس است. با این اوصاف، اکنون این مساله قابل طرح است که فرانسه از استراتژی جدید خود چه اهدافی را دنبال میکند؟
خروج آمریکا از منطقه و سودای پاریس برای احیای جایگاه سنتی در خاورمیانه عربی
بدون تردید، مهمترین مساله منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس در شرایط کنونی در ارتباط با خروج ایالات متحده آمریکا است. در چند سال گذشته استراتژی باراک اوباما و دونالد ترامپ هشدارهای اولیه برای کشورهای عرب منطقه که تمام تخممرغهای خود را در سبد حمایت آمریکا گذاشته بودند به صدا در آمده بود اما این مساله بعد از روی کار آمدن دولت بایدن که استراتژی نگاه به شرق را اولویت و اولیت سیاست خارجی واشنگتن قرار داد، بیش از هر زمان دیگری کشورهای عربی احتمال خروج آمریکا از منطقه را احساس میکنند.
اما در کنار دغدغه کشورهای عربی، کشور فرانسه نیز با پی بردن به خلاء به وجود آمده در منطقه و ضرورتهای احساس شده در منطقه غرب آسیا برای یافتن حامی جدید، راهبرد احیای نقش و جایگاه سنتی خود در غرب آسیا و شمال آفریقا را کلید زد. در واقع، فرانسه در سال های اخیر، به سرعت درگیر جنگ های نظامی در آفریقا - مانند لیبی، مالی و جمهوری آفریقای مرکزی بوده است - اما اخیرا به یک نیروی دیپلماتیک در خاورمیانه تبدیل شده است. اگرچه فرانسه در تامین منافع اقتصادی خود در غرب آسیا موفقیتهایی داشته است، اما در بعد سیاسی با برخی سیاستهای شتابزده به عنوان مثال در برابر سوریه و ایران، نتوانسته است کاملا اهداف خود را تامین کند. بنابراین پاریس در اواخر دوران فرانسوا اولاند و اوایل دوران امانوئل ماکرون سعی نمود در بخشهای مختلف آسیا به اقتضا موضوع، سیاستهای جدیدتری را در دستور کار خود قرار دهد.
در شرایط کنونی نیز محور اصلی سیاستهای ماکرون احیای شکوه و عظمتی است که قبلا شارل دوگل آنرا مدنظر داشت اما قطعا تفاوتهایی در تاکتیکها و بعضی راهبردهای ماکرون دیده میشود. ماکرون با بررسی برخی از سیاستهای ناکام دهه اخیر فرانسه تلاش میکند برای جبران آنها از یک سو چند جانبهگرایی را به عنوان سیاستی عام و موفقیت آمیز در قالب همسویی با آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد مناطق مختلف جهان و بخصوص غرب آسیا در پیش گیرد. در این میان، خروج آمریکا از اروپا و خاورمیانه و بی تفاوتی بین کشورهای اروپایی، یک خلأ ژئواستراتژیک ایجاد کرده است. در واقع پاریس به دنبال راه های جدیدی برای حفظ استقلال خود در سیاست دفاعی و پر کردن خلاء استراتژیک است که به دلیل کاهش علاقه آمریکا به اروپا و مناطق دیگر چون خاورمیانه ایجاد شده است. ماکرون پیشتر گفته بود که قدرت های منطقه می دانند چگونه این خلاء را به نفع خود تبدیل کنند. با این اوصاف، سفر جدید رئیس کاخ الیزه را میتوان در قالب اجرایی شدن همین راهبرد مورد خوانش قرار داد.
اهداف اقتصادی و یارگیری نظامی پاریس در جهان عرب
همراستای با انگیزه پاریس برای احیای جایگاه سنتی خود در منطقه غرب آسیا، ماکرون در پی ارائه آلترناتیو فرانسوی برای جایگزین کردن خلاء حضور آمریکا از طریق انعقاد قراردادهای نظامی، تجاری و امنیتی با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است. در همین زمینه شاهد هستیم که در جریان سفر امانوئل ماکرون به ابوظبی قراردادی تسلیحاتی میان دو طرف منعقد شده است که به موجب آن، ۸۰ جنگنده رافال فرانسوی و ۱۲ بالگرد از نوع «کاراکال» به امارات فروخته خواهد شد.
همچنین، در جریان دیدار ماکرون با تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر نیز دو طرف درباره روابط و همکاری مشترک میان دو کشور و راههای تقویت آن در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، سرمایهگذاری، دفاعی، امنیتی، آموزشی و توسعه گفتگو کردند. در جریان سفر به عربستان و پس از دیدار میان رئیسجمهور فرانسه با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان نیز دو طرف بر همکاری دوجانبه در زمینههای اقتصادی، نظامی و امنیتی تاکید کردهاند.
ماکرون با اگاهی از اشتیاق ویژه کشورهای عربی برای خرید تسلیحات نظامی، در پی آن است که به منبعی بزرگ برای شکوفا شدن اقتصاد فرانسه از طریق جذب دلارهای نفتی جهان عرب اقدام کند. رویکرد جدید پاریس به وضوح نشانگر این امر است که در استراتژی جدید پاریس موضوعات حقوقبشری هیچگونه جایگاهی نداشته و در اولویت چندم پاریس قرار دارند. در حقیقت، ماجراهایی همانند قتل جمال خاشقچی و فروش تسلیحات توسط فرانسه به امارات، نشانگر آن هستند که هر وقت منافع کاخ الیزه اقتضا کند، طرح موضوعات مربوط به حقوق بشر در تعلیق کامل قرار میگیرد.
آشتی اعراب با لبنان و نمایش از پیشباخته ماکرون
یکی دیگر از اهداف سفر ماکرون به کشورهای حوزه خلیج فارس، ایفای نقش برادر بزرگتر یا مدیریت پرونده اختلافات لبنان با کشورهای عربی است. از یک سو، پاریس قصد دارد که تحولات سیاسی لبنان را همراستای با سیاستهای خود مدیریت کند و از طرف دیگر، خود را به عنوان کاراکتر و کریدور اصلی در زمینه مسائل جهان عرب با لبنان معرفی نماید. در همین زمینه شاهد هستیم که ماکرون در جدیدترین کنش خود در حاشیه سفر به امارات، از استعفای جورج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی لبنان حمایت و از آن به عنوان دریچهای برای تنشزدایی در مناسبات ریاض با بیروت یاد کند.
همچنین، ماکرون در کنفرانس خبری بعد از پایان سفرش به عربستان، طرح ویژه خود برای مدیریت پرونده آشتی عربستان و لبنان را ارائه کرد. در حقیقت، نمایش سیاسی ماکرون تلاشی برای ارائه نقش یک قدرت فرامنطقهای از پاریس در میان کشورهای عربی است. او قصد دارد در میان کشورهای عربی، فرانسه را به وزنه قابل اتکا تبدیل و از این طریق سیاست اعراب را با منافع و سیاستگذاریهای کلان فرانسه همراه کند.
با این اوصاف، باید توجه داشت که نمایش ماکرون برای احیای وجهه و جایگاه سنتی فرانسه در سطح منطقهای و نیز معرفی خود به عنوان ناجی جهان عرب را میتوان نمایشی شکست خورده و فاقد نتایج میدانی مورد ارزیابی قرار داد. اکنون بر همگان پوشیده نیست که تلاشهای دو سال گذشته فرانسه برای مدیریت وضعیت در لبنان، نه تنها موجب برقراری ثبات در این کشور نشده، بلکه بحران را در این کشور به طور گسترده افزایش داده است. همچنین، حضور فرانسه در سوریه که تحت عنوان حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه که بخش عمده آن را کردها تشکیل میدهند، صورت میگیرد، در آینده نزدیک محکوم به شکست خواهد بود؛ زیرا خروج آمریکا از افغانستان نشان داد که غربیها برنامه بلندمدتی برای حضور در منطقه نداشته و این سناریو در ارتباط با سوریه نیز قابل تکرار است و به طور حتم در آینده نزدیک دمشق کنترل قانونی خود را بر مناطق شمالی کشور نیز اجرایی خواهد کرد.
در چنین وضعیتی، به طور حتم فرانسه توانایی اقدام مستقل و یکجانبه را نخواهد داشت و این به معنای شکستی بزرگتر برای پاریس خواهد بود. در مجموع میتوان اظهار داشت که تمامی واقعیات میدانی نشانگر آن است که دست و پا زدنهای فرانسه برای نفوذ در منطقه در قالب شعارهایی همانند مبارزه با تروریسم، حمایت از برقراری ثبات در کشورهای غرب آسیا و حمایت از کشتیرانی آزاد در آبهای خلیج فارس و... عملا فاقد پشتوانه بوده و پاریس به تنهایی توانایی اجرای هیچگونه اقدامی مستقلی را در منطقه نخواهد داشت.