ضرورتهای نظم جدید منطقهای در غرب آسیا که کانون اصلی آن بر محوریت خروج واشنگتن از منطقه است، محمد بن زاید، ولیعهد امارات را به این باور رسانده که میبایست راهبرد تنشزدایی را مورد توجه قرار دهد
الوقت – در رویدادی حائز اهمیت رسانههای اماراتی از دیدار «محمد بن زاید» ولیعهد امارات متحده عربی، در قصر الشاطئ (در ابوظبی) با «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر امور خارجه قطر خبر دادند. این نخستین دیدار ولیعهد و حاکم دوفاکتوی امارات با یک مقام بلندپایه قطری پس از شروع بحران در شورای همکاری در سال 2017 (خرداد 1396) میباشد که طی آن چهار کشور عربی عربستان، امارات، مصر و بحرین، به رهبری ریاض مناسبات سیاسی و دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند. اهمیت این دیدار از آن رو است که با وجود پایان نمادین بحران شورای همکاری در نشست العلا در دی ماه 1399، اما همچنان روابط ابوظبی- دوحه به صورت کاملاً آشکاری مخاصمه آمیز دنبال میشد.
این دیدار در شرایطی است که پیشتر دیدارهایی میان مقامات دو کشور صورت گرفته بود که نمود بارز آن را میتوان دیدار طحنون بن زاید آل نهیان مشاور امنیت ملی امارات با «تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر در 26 آگوست 2021 (4 شهریور 1400) مشاهده کرد. همچنین، در اواسط ماه سپتامبر نیز دیدار سهجانبه میان محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان، «تمیم بن حمد» امیر قطر و «طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات در دریای سرخ اتفاق افتاد که انتشار عکسهای آن از سوی دفتر بن سلمان، توجه رسانهها و ناظران سیاسی را به همراه داشت. از این رو باید دیدار ولیعهد امارات و وزیر خارجه قطر را حسن ختام پیگیری پرونده تنش زدایی میان دو کشور در پشت پرده و علنی کردن آن نتایج آن دانست.
با این اوصاف، اکنون این پرسش قابل است که محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی از دیدار با یک مقام بلندپایه قطری پس از گذشت 4 سال از محاصره دوحه، چه اهدافی را دنبال میکند و چشمانداز این تنشزدایی با وجود عمق و گستره اختلافات میان دو کشور چه خواهد شد؟
ضرورتهای جدید نظم منطقهای غرب آسیا در عصر پس از خروج آمریکا
ورود کشور امارات به مسیر تنشزدایی با قطر، را باید با تحولات منطقهای و نیز نظم آتی حاکم شده بر غرب آسیا مرتبط دانست. اساس نظم جدید منطقه غرب آسیا را میتوان بر محوریت نظام پساآمریکایی مورد ارزیابی قرار داد؛ بدین معنی که اکنون خروج آمریکا از منطقه به یک واقعیت غیرقابل انکار تبدیل شده است. در واقع، شواهد امر حاکی از آن است که خروج سربازان آمریکایی از منطقه امری حتمی به نظر میرسد و خروج مفتضحانه واشنگتن از افغانستان نیز به این مساله بیش از بیش سرعت خواهد بخشیده است.
منطقه غرب آسیا در مسیر گذار به نظم پساآمریکایی قرار گرفته و در چنین شرایطی کشور امارات متحده عربی و محمد بن زاید که راهبرد کلان سیاست خارجی خود را بر حفظ حضور نظامی آمریکا در منطقه پایه ریزی کرده بود، در مسیر بازنگری در راهبردهای خود قرار گرفتهاند. لذا به نظر میرسد محمد بن زاید،با فهم معادلات جدید قدرت و امنیت در منطقه تلاش میکند تنشزدایی با محور اخوانی را در کانون تمرکز خود قرار دهند.
در مجموع به نظر میرسد، ضرورتهای نظم جدید منطقهای در غرب آسیا که کانون اصلی آن بر محوریت خروج واشنگتن از منطقه است، محمد بن زاید، ولیعهد امارات را به این باور رسانده که میبایست با اتخاذ رویکرد قطع وابستگی صرف به آمریکا، راهبرد تنشزدایی را در سطوح مختلف مورد توجه قرار دهد؛ او به وضوح نسبت به این مساله نگران است که در وضعیت پس از خروج آمریکا، توازن قوا در منطقه غرب آسیا دچار دگرگونی خواهد شد و در چنین شرایطی تنشهای متعدد در عرصه سیاست خارجی میتواند تهدیدات بزرگی را برای امارات به همراه داشته باشد.
عقب نماندن از ریاض در روند آشتی عربی و فرار از باتلاق انزوا
با وجود مطرح شدن نام عربستان به عنوان رهبر اصلی پروژه قطع مناسبات با قطر، در ژوئن 2017 طراح اصلی نقشه راه ضدیت با دوحه، بدون تردید محمد بن زاید بوده است. در وضعیت بعد از اعلام رسمی تحریم قطر، امارات بیشترین موج مخالفت و راهبرد فشار علیه دوحه را در دستور کار قرار داد. در همین راستا، امارات متحده عربی بر اجرایی شدن شروط 13 گانه تعیین شده برای پایان دادن به تحریم قطر از جمله تعطیلی شبکه قطری الجزیره، بستن پایگاه نظامی ترکیه، قطع روابط با جماعت اخوان المسلمین و کاهش سطح روابط با ایران تاکید داشت.
حتی امارات متحده عربی در ژانویه 2021 که عربستان تحت شرایط نابسامان داخلی و منطقهای آشتی با قطر را پذیرفت، ابوظبی با این روند مخالفت کرد. با این وجود تمامی شواهد نشانگر آن بود که محمد بن زاید با امضای توافق آشتی موافق نبوده و ریاض را بابت این مساله مورد نکوهش قرار داده است اما در روند جدید معادلات منطقهای که اشتی میان اعراب به یک واقعیت مسلم تبدیل شد، به نظر میرسد ولیعهد امارات، با پی بردن به این مساله که تداوم مخالفت با تنشزدایی با قطر موجب انزوای منطقهای این کشور خواهد شد.
همچنین، در سطحی دیگر توجه به این مساله ضروری است که محمد بن زاید، در راستای رویای سیاسی خود برای رهبری جهان عرب، رقابت پنهانی با عربستان سعودی دارد. در واقع، امارات در پروندههای مختلف منطقهای مواضع همسان با ریاض نداشته و در سالهای اخیر نیز نشان داده که قصد دارد در کانونهای بحران، سیاستی مستقل را در پیش بگیرد و به عنوان عقبه سیاستهای سعودیهای معرفی نشود. لذا اکنون میتوان اظهار داشت که دیدار محمد بن زاید با وزیر امور خارجه قطر در راستای همین رقابت پنهان به عربستان سعودی است که در روند تنشزدایی عربی با دوحه از یک سو عقب نماند و از سوی دیگر، نقشآفرینی اصلی را بر عهده داشته باشد.
چشم انداز پیشرو
هر چند در ظاهر امر به نظر میرسد با توجه به الزامات مطرح شده مناسبات میان امارات و قطر در آینده نزدیک سطحی فرآیندهتر از تنشزدایی را تجربه خواهند کرد اما میبایست به این مساله توجه داشت که سطحی از مسائل و بحرانهای حل نشده میان دو طرف وجود دارد که در آینده نه چندان دور میتواند زمینهساز بحران مجدد در مناسبات دو طرف باشد. در مهمترین سطح توجه به این مساله ضروری است که کانون اصلی تمرکز فکری محمد بن زاید، ولیعهد امارات، بر مقابله با افزایش و گسترش نفوذ اخوان المسلمین در جهان اسلام بنیان گذاشته شده است. آنچنان که بن زاید میگوید، مهار محور اخوانی مهمترین دغدغه او در تمام دوران فعالیت سیاسیاش بوده است.
با توجه به مساله مذکور، در آینده نه چندان دور مجددا میتوان شکاف محمد بن زاید با حکومت اخوانی قطر را همچون زخمی که مجددا سرباز میکند، زمینهساز تنش مجدد میان دو طرف دانست. در سطحی دیگر، با وجود نمایشهای دیپلمتیک اخیر، قطر با کشور امارات در حوزههای مختلفی همچون بحران یمن، سوریه، لیبی و نوع تعامل با ایران، تفاوت رویکرد اساسیای دارند که همین امر فرضیه برقراری مناسبات حسنه میان دو ابوظبی – دوجه را به حداقل ممکن کاهش داده است.