محمد بن زاید از یک سو و امانوئل ماکرون از سوی دیگر، بر حول یک دشمن و رقیب مسترک تحت عنوان محور اخوانی به رهبری ترکیه و رجب طیب اردوغان به سمت همگرایی و همکاری در عرصه سیاست خارجی گرایش دارند.
الوقت – محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی در 15 سپتامبر 2021 (24 شهریور 1400) در سفری رسمی برای دیدار با امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه وارد پاریس شده است. این سفر در شرایطی صورت میگیرد که در 23 آگوست (ماه گذشته میلادی) «جان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه به همراه «فلورانس پارلی»، وزیر دفاع فرانسه فرانسه برای بررسی اوضاع افغانستان و موضوع تخلیه شهروندان و دیپلمات های خارجی به امارات سفر کرده بودند. امارات و فرانسه در طی سالیان اخیر دو بازیکر مهم در مسائل مختلف آفریقا بوده اند و نقطه عطف این همکاری در بحران لیبی و همچنین تقابل با سیاستهای ترکیه دراین منطقه به چشم خورده است. با این اوصاف اکنون این پرسش قابل طرح است که محمد بن زاید از سفر به پاریس چه اهدافی را دنبال میکند و متقابلا ماکرون از پذیرش ولیعهد امارات چه انگیزههایی را در سر میپروراند؟
توسعه مناسبات دو جانبه میان ابوظبی و پاریس
اولین و در دسترسترین هدف در ارتباط با سفر محمد بن زاید به فرانسه در ارتباط با همکاریهای دو جانبه و تقویت مناسبات میان دو کشور است. در شرایط کنونی، ابوظبی پایگاه دائمی نظامی فرانسه موسوم به "الظفره" را در خاک خود جا داده است. همچنین، امارات متحد عربی سومین خریدار بزرگ تسلیحات فرانسوی در سطح جهانی بوده و اکنون به نظر میرسد محمد بن زاید، در پی افزایش سطح خریدهای نظامی از پاریس است.
البته شایان ذکر است که مناسبات میان فرانسه و امارات متحده عربی تنها به مناسبات نظامی و استراتژیک محدود نشده و میان دو کشور در حوزه روابط فرهنگی و علمی با ایجاد موزه "لوور" شعبه دانشگاه "سوربن" در ابوظبی، به نحو بیسابقهای گسترش یافته است. در واقع، پاریس و ابوظبی شاهد گفتوگوی فرهنگی اماراتی فرانسوی بودهاند که اوایل ۲۰۱۸ شروع و تا ژوئن ۲۰۱۹ ادامه داشت. در این بازه زمانی برخی برنامههای فرهنگی فرانسه در امارات و برنامههای امارات در فرانسه پیگیری شد که مهمترین این برنامهها، برنامه هفته فرهنگی امارات در پاریس است که اکتبر ۲۰۱۸ با مشارکت تعدادی از هنرمندان دو کشور برگزار شد.
در مجموع به نظر میرسد در مقطع کنونی و در جریان سفر بن زاید به پاریس، دو کشور در پی آن هستند در زمینههایی همانند تقویت همکاری در زمینه آموزش، سازمان بینالمللی فرانکفونی (فرانسه زبانی)، فرهنگ، اقتصاد و سرمایهگذاری، انرژی، محیط زیست، بهداشت، همکاری در زمینه فضا، همکاری امنیتی و نظامی و مبارزه با رقبای مشترک گفتگورایزنی داشته باشند
همگرایی در سیاستهای منطقهای با تمرکز بر ضدیت با محور اخوانی به رهبری ترکیه
محمد بن زاید از یک سو و امانوئل ماکرون از سوی دیگر، بر حول یک دشمن و رقیب مسترک تحت عنوان محور اخوانی به رهبری ترکیه و رجب طیب اردوغان به سمت همگرایی و همکاری در عرصه سیاست خارجی گرایش دارند. طی دو سال گذشته فرانسه و ترکیه به عنوان دو عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) بر سر موضوعات گستردهایی همانند، فعالیتهای ترکیه برای اکتشاف نفت و گاز در دریای مدیترانه، حضور آنکارا در لیبی، بحران قرهباغ، اختلافات ترکیه با یونان، قبرس و مصر و نیز منازعه بر سر اسلامستیزی ماکرون و ماجرای قتل معلم تاریخ در حومه پاریس به بالاترین حد ممکن افزایش پیدا کرده است. حتی در مقطعی اختلافات میان دو کشور به اندازهای گسترش پیدا کرد که شائبههایی پیرامون استقرار سیستم ضد هوایی فرانسه در نواحی تحت حکومت خلیفه حفتر در لیبی مطرح شده بود.
در وضعیت کنونی ترکیه برای فرانسه تبدیل به یک دردسر عظیم شده است که نه خواهان مناسبات نزدیک و فشرده با این کشور در ناتو و پذیرش آن به عنوان عضو اتحادیه اروپا است و نه توانایی نادیده گرفتن این کشور را دارد. همین امر موجب شده که پاریس در مسیر همکاری با کشورهای همکیش خود در عرصه تقابل با آنکارا و سیاستهای اخوانی اردوغان گام بر دارد. در این میان یکی از دشمنان قسمخورده جریانی اخوانی در منطقه غرب آسیا، محمد بن زاید و امارات متحده عربی است.
در واقع، طی سالهای بعد از 2011 چنین به نظر میرسید که ترکیه و کشورهای عربی به رهبری عربستان و امارات حوزههایی از همکاری و هماهنگی را با یگدیگر میتوانند داشته باشند اما بر خلاف تصورات ابتدایی، به قدرت رسیدن اخوانیها در مصر به رهبری محمد مرسی، اولین زنگ خطر را برای کشورهای عربی به صدا در آورد. اما بعد از کودتای سال 2013 در مصر به رهبری عبدالفتاح السیسی، تقابلی بزرگ در سطح منطقهای میان اعراب و ترکیه شکل گرفت.
این قطببندی طی سالهای گذشته نه تنها کمتر نشده بلکه در عرصههای مختلف همانند بحران لیبی ابعاد ویژهتر و پیچیدهتری نیز پیدا کرد. در یک سوی ماجرا، کشورهای محافظهکار عربی تحت تاثیر افکار و خط مشی محمد بن زیاد، ولیعهد امارات، به شدت نسبت به قدرت گیری اخوانیها در منطقه نگران بودند و در سوی دیگر، آنکارا حمایت از جریانهای اخوانی را در قالب همیاری سیاسی و حتی نظامی در پیش گرفته است. در مجموع میتوان اظهار داشت که طی سالهای اخیر، محوربندی پیرامون له و علیه اخوان المسلمن به یک قطببندی فعال و پویا در سطح منطقهای تبدیل شده بود که عناصر اصلی آن در تحولات سیاسی کشورهای تونس، لیبی، مصر، سوریه و... قابل مشاهده بود.
در چنین فضایی به نظر میرسد امانوئل ماکرون و محمد بن زاید با توجه به افکار و سیاست مشترک در ضدیت و تقابل با محور اخوانی در منطقه راهبرد همکاری در عرصه سیاستهای منطقهای را در پیش خواهند گرفت. افزیش همکاری دو کشور در عرصه بحران لیبی، سوریه و حتی حوزه شرق مدیترانه در وضعیت جدید بسیار محتمل است. در این زمینه، قدرت مالی امارات و قدرت دیپلماتیک و نظامی فرانسه میتوانند مهمترین ضامنهای این همکاری با محوریت ضدیت با سیاستهای ترکیه باشند.
ماکرون در جستجوی بازیابی جایگاه سنتی در غرب آسیا
در سطحی دیگر، توجه به این مساله ضروری است که ماکرون و فرانسه از مناسبات با کشورهای حوزه خلیج فارس و غرب آسیا در پی بازیابی جایگاه سابق خود در این منظقه است. در واقع، پاریس در سودای احیای نقش و جایگاه پرنفوذ دوران استعمار در غرب آسیا و شمال آفریقا است. فرانسه در سال های اخیر، به سرعت درگیر جنگ های نظامی در آفریقا - مانند لیبی، مالی و جمهوری آفریقای مرکزی بوده است - اما اخیرا به یک نیروی دیپلماتیک در خاورمیانه تبدیل شده است. اگرچه فرانسه در تامین منافع اقتصادی خود در غرب آسیا موفقیتهایی داشته است، اما در بعد سیاسی با برخی سیاستهای شتابزده به عنوان مثال در برابر سوریه و ایران، نتوانسته است کاملا اهداف خود را تامین کند. بنابراین پاریس در اواخر دوران فرانسوا اولاند و اوایل دوران امانوئل ماکرون سعی نمود در بخشهای مختلف آسیا به اقتضا موضوع، سیاستهای جدیدتری را در دستور کار خود قرار دهد. محور اصلی سیاستهای ماکرون احیای شکوه و عظمتی است که قبلا شارل دوگل آنرا مدنظر داشت اما قطعا تفاوتهایی در تاکتیکها و بعضی راهبردهای ماکرون دیده میشود.
ماکرون با بررسی برخی از سیاستهای ناکام دهه اخیر فرانسه تلاش میکند برای جبران آنها از یک سو چند جانبهگرایی را به عنوان سیاستی عام و موفقیت آمیز در قالب همسویی با آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد مناطق مختلف جهان و بخصوص غرب آسیا در پیش گیرد. در این میان، خروج آمریکا از اروپا و خاورمیانه و بی تفاوتی بین کشورهای اروپایی ، یک خلأ ژئواستراتژیک ایجاد کرده است. در واقع، پاریس به دنبال راه های جدیدی برای حفظ استقلال خود در سیاست دفاعی و پر کردن خلاء استراتژیک است که به دلیل کاهش علاقه آمریکا به اروپا و مناطق دیگر چون خاورمیانه ایجاد شده است. ماکرون پیشتر گفته بود که قدرت های منطقه می دانند چگونه این خلاء را به نفع خود تبدیل کنند. بر این اساس ، فرانسه از تابستان 2020 با تمام انرژی به مقابله با ترکیه در لیبی و مقابله با نفوذ تهران در لبنان روی آورد. در شرایط جدید نیز همکاری با نسل جدید رهبران عرب به ویژه محمد بن زاید و محمد بن سلمان در دستور کار ماکرون قرار گرفته است.