در مجموع می توان اظهار داشت که هم توانایی داعش و هم ساختار اجتماعی و سیاسی عراق، بسیار متفاوت از افغانستان بوده و مقایسه چشمنداز آتی دو کشور بیشتر یک مغالطه سیاسی است که از سوی رسانهها و استراتژیستهای آمریکایی به صورت تعمدی طرح میشود.
الوقت - سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان با تسلط طالبان بر کابل، علاوه بر سطح داخلی این کشور در سطح منطقهای و فرامنطقهای نیز بازتاب گسترده ای داشته است. اکنون داستان سقوط کابل و قدرت گیری مجدد طالبان، به روایت یا ابزاری برای خوانش تحولات در دیگر کشورها نیز تبدیل شده است. در این میان، هر چند آمریکاییها در سطح جهانی با رسوایی بزرگ از شکست تاریخی در جنگ افغانستان مواجه شده و در سطح بینالمللی اعتماد به این کشور به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است اما به نظر میرسد همچنان استراتژیستهای کاخ سفید قصد دارند از داستان افغانستان به عنوان ابزاری برای مطامع و اهداف خود در دیگر کشورهای جهان به ویژه در منطقه غرب آسیا بهره بگیرند.
در همین راستا شاهد هستیم که طی روزهای گذشته، یکی از خطوط تحلیلی که به طور مشخص از سوی اتاق فکرهای آمریکایی تبلیغ و بازنشر می شود، طرح سناریوی مشابه با افغانستان برای عراق بعد از خروج آمریکا از این کشور است. در واقع، این موضوع در سطح گسترده مطرح میشود که بعد از خروج آمریکاییها از عراق، این کشور همانند افغانستان توانایی مقابله با قدرت داعش و دیگر گروههای تروریستی را نخواهد داشت و سرانجام بغداد تحت کنترل این نیروها قرار خواهد گرفت. اکنون این مسئله قابل طرح است که تا چه اندازه چنین تبلیغاتی مبنای واقعی دارد و آیا میتوان سرانجامی مشابه با افغانستان را برای کشور عراق در وضعیت بعد از خروج نظامیان آمریکایی ترسیم کرد؟ همچنین این پرسش نیز مطرح است که آمریکاییها از طرحهای مشابه افغانستان برای دولت عراق بعد از خروج خود چه چیزرا پیگیری میکنند؟
استراتژی مجدد آمریکا از مساله امنیت برای تداوم حضور در عراق
ایالات متحده آمریکا طی دهه های متمادی از مسئله بحرانهای امنیتی به عنوان ابزاری برای نفوذ و تقویت قدرت خود در مناطق و کشورهای مختلف جهان بهره گرفته است. این کشور بهطور متناوب با ایجاد بحران و ناامنی در کشورهای مختلف خود را به عنوان منجی و حامی ثبات و امنیت در سطح بینالملل معرفی کرده و از این طریق بهانه برای تقویت نظامیگری و حفط هژمونی خود بهره گرفته است. با نگاه به حملات نظامی ایالات متحده آمریکا به دیگر کشورها طی سال های بعد از جنگ جهانی دوم، به وضوح این قاعده نمایان می شود که همواره واشنگتن از مسئله امنیت به عنوان دستاویزی برای مداخله در امور دیگر کشورهای جهان بهره گرفته که نمود آن را طی چند دهه گذشته میتوان در حمله به ویتنام، افغانستان و عراق مشاهده کرد.
در چند سال گذشته نیز آمریکاییها با در پیش گرفتن همین رویکرد تلاش کردهاند زمینه تداوم حضور خود در عراق را مهیا نمایند اما مصوبه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نظامیان خارجی از این کشور در ۵ ژانویه ۲۰۲۰ (۱۵ دی ۱۳۹۸) در دو سال گذشته کار را برای باقی ماندن نطامیان آمریکایی بیش از پیش دشوار کرده بود. به ویژه پس از آن که پایان سال ۲۰۲۱ به عنوان مقطع زمانی خروج کامل نظامیان آمریکایی از عراق مقرر شده، استراتژیست های کاخ سفید در پی آن هستند که با طرح موضوع افغانستانی شدن عراق حضور خود را تداوم بیخشند. طرح این مسئله به وضوح نشانگر آن است که کاخ سفید برنامه مشخص و واقعی برای خروج از عراق ندارد و با طرح نگرانی امنیتی برای آینده عراق در پی آن است که جریانهای سیاسی این کشور را نبسبت به تداوم حضور خود اقناع کند.
تفاوت ماهوی داستان خروج آمریکا از عراق و افغانستان
در پرداختن به این مسئله که تا چه اندازه امکان تکرار شرایطی مشابه با وضعیت افغانستان برای کشور عراق بعد از خروج نظامیان آمریکایی محتمل بوده، توجه به این مسئله ضروری است که اساساً بستر سیاسی کشور عراق و روند معادلات میدانی در این کشور بسیار متفاوت از افغانستان میباشد. اولا طالبان یا به عبارت بهتر «طالبانیسم»، بخشی از فرهنگ و روانشناسی اجتماعی نهادینه شده در کشور افغانستان هستند یا به عبارت دقیقتر طالبان را میتوان دارای ریشههای اجتماعی و درهمتنیده با مسأله تنشهای قومی در این کشور مورد ارزیابی قرار داد، اما در عراق، داعش به هیچ عنوان در بطن جامعهپذیری و فرهنگ سیاسی این کشور جایگاهی ندارند.
در سطح دوم نیز توجه به این مسئله ضروری است که تنها بخشی کوچک قریب به ۲۰ درصد از جامعه عراق، اهل سنت هستند که البته در میان آنها نیز اکثریت قریب به اتفاق، مخالف داعش میباشند. در سطح سوم نیز داعش و هستههای پنهان آن برخلاف سالهای بعد از ۲۰۱۳ توانایی سازماندهی مجدد و ایجاد تهدید امنیتی بزرگ را نداشته و عملاً نیروهای حشدالشعبی در نقاط مختلف عراق نشان داده اند که بدون توسل به حمایت خارجی توانایی مقابله و ایستادگی در برابر جریانهای افراطی را همچون داعش را دارند؛ لذا به نظر می رسد حتی در صورت طرح یک توطئه بینالمللی علیه دولت عراق، نیروهای نظامی این کشور از توانایی کامل برای محافظت از خود برخوردار هستند. در مجموع می توان اظهار داشت که هم توانایی داعش و هم ساختار اجتماعی و سیاسی عراق، بسیار متفاوت از افغانستان بوده و مقایسه چشمنداز آتی دو کشور بیشتر یک مغالطه سیاسی است که از سوی رسانهها و استراتژیستهای آمریکایی به صورت تعمدی طرح میشود.