از یک سو، کاخ سفید امیدوار است که در دوران جدید همانند دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، موفق به همکاری نسبی روسیه با مواضع کشورهای غربی شود و از سوی دیگر، دولت بایدن امیدوار است که سیاستهای آنها در قبال روسیه، موجب تقویت و قدرتگیری غربگرایان یا حامیان نزدیکی به غرب شود
الوقت – بعد از سپری شدن چهار سال کابوسوار دونالد ترامپ برای سیاست خارجی آمریکا، با روی کار آمدن جو بایدن وی وعذه بازنگری مناسبات خارجی واشنگتن با کشورهای مختلف را مطرح کرده است. در این میان، فدراسیون روسیه، یکی از مهمترین بازیگرانی است که ناظران سیاسی با دقت و تامل خاص سیاست خارجی بایدن را ر قبال این کشور دنبال میکنند. بعد از 20 ژانویه 2021 که بایدن رسما ریاست کاخ سفید را عهدهدار شده، مقامات آمریکایی سطحی قابل توجه از انتقادات را نسبت به کرملین مطرح کردهاند و در جدیترین اقدام دولت آمریکا در 2 مارس 2021 (12 اسفند 1399) تحریمهایی را علیه هفت مقام ارشد یا میان رتبه روسیه به دلیل نقش آفرینی آنها در مسمومیت یا حبس الکسی ناوالنی، منتقد سرشناس ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری این کشور وضع کرد. با این اوصاف، اکنون این پرسش قابل طرح است که محورهای راهبرد سیاست خارجی بایدن در قبال مهمترین دشمن آمریکا در سالهای دور جنگ سرد و رقیب سالهای اخیر در دوران ریاست جمهوری بایدن چگونه خواهد بود؟
احیای چندجانبهگرایی در سیاست خارجی آمریکا
روسیه طی سالهای بعد از 2016 همواره به صورت غیر محسوس از سیاستها و راهبرد یکجانبهگرایانه و ناسیونالیستی دونالد ترامپ حمایت کرده است. یکجانبهگرایی ترامپ و نادیده گرفتن متحدان سنتی در اروپا و دیگر مناطق جهان، در بطن خود فرصتی حیاتی برای بهره برداری از تشدید شکاف در ناتو، کاهش سطح تنش با بروکسل، ایفای نقش مسئولانه در پرونههای مهم بین المللی و افزایش پرستیژ جهانی را ایجاد کرده بود اما بر خلاف این رویه، بازگشت دولت آمریکا تحت رهبری جو بایدن به رویکرد چندجانبهگرایی خوشاین روسها نخواهد بود. تلاش بایدن برای احیای اتحاد غربی و چندجانبهگرایی در عرصه سیاست بینالملل، هیچگاه مورد دلخواه روسها نبوده و در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد این رویکرد پتانسیلهای موجود برای افزایش میدان مانور مسکو را کاهش خواهد داد.
جلوگیری از شکلگیری ائتلافمسکو- پکن
بعد از روی کار آمدن دولت بایدن، با نگاه به کنشها و فعلوانفعالات اتفاق افتاده در وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی آمریکا، به وضوح این مساله قابل مشاهده است که مقابله با «چین» و نه «روسیه» به اولویت کاخ سفید تبدیل شده است. طی یک ماه گذشته، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، با اعمال تغییراتی در ساختار کارکنان امنیت ملی آمریکا، فعالان در حوزه خاورمیانه و آسیا را کوچکتر و محدودتر کرد و واحدی که سیاستهای آمریکا در منطقه وسیعی از اقیانوس هند تا پاسفیک را هماهنگ میکند، گسترش داد. این اقدام از سوی ناظران سیاسی به عنوان متمرکز شدن سیاست خارجی آمریکا برا مهار پکن معرفی شد.
اما در تایید این مساله اعضای ارشد دولت بایدن، با کنار گذاشتن هر گونه پنهان کاری صراحتا چین را به عنوان اولیت سیاست خارجی، دفاعی و امنیت کلی آمریکا معرفی کردهاند. بهگونهای که لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در در 5 مارس 2021 (15 اسفند 1399) در پیامی به نیروهای مسلح، چین را چالش شماره یک این وزارت خانه معرفی و تاکید کرد: «رویکرد ما به چین برای پیشبرد سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده خواهد بود.» این وضعیت در شرایطی است که با وجود برخی انتقادات مقامهای آمریکایی از مسکو و اعمال برخی تحریمها بر این کشور، بایدن غالب پروندههای روسیه را بهاستثنای مسئله کنترل تسلیحات، به تعویق انداخته است.
در حقیقت، از یک سو، کاخ سفید امیدوار است که سیاستهای آنها در قبال روسیه، موجب تقویت و قدرتگیری غربگرایان یا حامیان نزدیکی به غرب شود. در این زمینه توجه به این امر ضروری است که آمریکا با در پیش گرفتن سیاست چرخش به شرق در پی جلوگیری از شکلگیری بلوک نظامی اقتصادی چین - روسیه است. هر گونه نزدیکی بیشتر پکن و مسکو در ابعاد مختلف، روند تضعیف هژمونی آمریکا را تقویت خواهد کرد، لذا به نظر میرسد کاخ سفید در برهه جدید نیمنگاهی به بهرهبرداری از شکافهای میان پکن- مسکو و تشدید آنها در مسیر مهار چین دارد.
خیز روسیه برای گسترش حضور در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در تقابل با آمریکا
یکی دیگر از حوزههای قابل توجه در نگرش سیاست خارجی بایدن به روسیه، در ارتباط با رویکرد مسکو برای افزایش نفوذ خود در مناطق مختلف در سطح جهانی است. این رویه به طور محسوسی در انتشار سند موقت راهبرد امنیت ملی دولت بایدن نیز مورد توجه قرار گرفته است. در سند ارائه شده از سوی دولت بایدن، تاکید میشود: «روسیه همچنان مصمم است نفوذ جهانی خود را تقویت کرده و نقش مخربی در عرصه جهانی ایفا کند.»
در این میان، به طور حتم منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا مهمترین حوزه مورد توجه روسها برای افزایش نفوذ خود در سطح جهانی است. شکستهای پی در پی آمریکا در پروندههای مهم منطقه ای همانند جنگ سوریه و کاهش نقش و وزن آمریکا در موضوعاتی مانند مسأله فلسطین، کاهش نفوذ در افغانستان و عراق، معماری امنیتی جدید خاورمیانه، آسیب اعتماد متحدان منطقهای آمریکا به حمایتهای واشنگتن، امکانهای گسترش نقش آفرینی روسها در پی داشته است.
علاوه بر این مسأله افزایش حضور روسیه در حیات خلوت آمریکا در حوزه آمریکای جنوبی در قابل کشورهایی همانند ونزوئلا و نیکاراگوئه، کوبا، بولیوی و ... بر سختگیری بیشتر بایدن نسبت به دولت ترامپ در قبال نفوذ روسیه خواهد افزود. حتی در ارتباط با نفوذ روسیه در آمریکای شمالی با محوریت «کوبا» نیز این احتمال وجود دارد که دولت بایدن به پیروی از دوران باراک اوباما، سیاست تنشزدایی با هاوانا را در دستور کار قرار دهند تا از این طریق نفوذ روسیه را در این کشور کاهش دهند.
مساله کنترل تسلیحات اتمی و رقابت نظامی واشنگتن مسکو
بر خلاف حوزه دیپلماتیک که آمریکا ظاهرا روسیه را از اولویت اصلی سیاست خارجی به منظور مقابله با پکن از مدار توجهات خارج کرده است، در حوزه تسلیحات و رقابت نظامی همچنان مسکو برای واشنگتن اولیت دارد. اما در ارتباط با موضوع تسلیحات ضروری است که دو حوزه مورد توجه قرار گیرد که عبارتند از: حوزه کنترل تسلیحات هستهای و رقابت نظامی.
در ارتباط با حوزه کنترل تسلیحات هستهای دولت بایدن، نسبت به دولت ترامپ به مراتب رویکردی معقولانهتر و متعادلتر را در پیش گرفته است. قبلتر، بایدن بارها از نگرش غیرمسئولانه دولت ترامپ به کنترل تسلیحات انتقاد کرده و اعلام کرده بود که تلاش خواهد کرد تا ضمن حفظ پیمان استارت نو، بهطور غیررسمی به مفاد «آی ان اف» نیز پایبند باشد که آمریکا تابستان 2019 از آن خارج شد. در همین راستا، شاهد هستیم که در 27 فوریه 2021 (9 اسفند 1399)، «لئونور تامرو»، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور هستهای و موشکی از آمادگی واشنگتن برای ادامه گفتگوهای مربوط به تجدید معاهده استراتژیک کاهش تسلیحات (استارت) با روسیه خبر داده بود. حتی پیشتر، دیمیتری پولیانسکی» نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل از آمادگی مسکو برای ادامه مذاکرات مربوط به پیمان استارت جدید خبر داده بود. مجموع این روند نشان میدهد که دولت بایدن در حوزه کنترل تسلیحات اتمی با روسیه رویکردی همکاریجوبانه و تعاملی دارد.
مساله مواجهه میان مسکو و ناتو
موضوع تقابل میان روسیه و ناتو همانند تمامی ادوار گذشته، همواره یکی از چالشهای اساسی برای روسای جمهوری آمریکا در مواجهه با مسکو است. از ابتدای تاسیس ناتو تا کنون، مهار اتحاد جماهیر شوروی و بعد از آن فدراسیون روسیه، محور اصلی کارکرد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بوده است. در دوران دونالد ترامپ، مناسبات میان آمریکا و دیگر اعضای ناتو رو به سردی گرائید. ترامپ با بازنگری در روند مشارکت واشنگتن در این پیمان نظامی، با صراحت تمام خواستار افزایش مسئولیتها و حق الپرداخت بودجه از سوی دیگر اعضا شد؛ همین امر تنشها را در میان اعضای ناتو به شکل گسترده افزایش داد و نارضایتی دیگر اعضا را از سیاست یکجانبهگرایانه ترامپ در پی داشت. علاوه بر این، سیاست منفعلانه دولت ترامپ در قبال روسیه و نگاه مثبت او به پوتین نگرانی دیگر اعضای ناتو را در پی داشت.
برخلاف دوران ترامپ در وضعیت بعد از روی کار آمدن دولت بایدن، چشمانداز کاهش سطح اصطکاک در میان اعضای ناتو مطرح شده است. اغلب ناظران سیاسی بر این باور هستند که احتمالا در دوران جدید سیاست تهاجمی ناتو به سوری مرزهای روسیه افزایش پیدا خواهد کرد و همین امر نارضایتی بیشتر کرملین از سیاستهای این پیمان نظامی را به همراه خواهد داشت. در نتیجه امر، موضع گسترش نفوذ و افزایش فعالیت ناتو در مرزها نزدیک روسیه میتواند تاثیری سلبی بر مناسبات میان پوتین و بایدن داشته باشد.