الوقت- نزدیک به یکسال است که رسانه های خبری و اتاق های فکر راهبردی، خبر و گزارش هایی در خصوص گرایش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان و امارات به هسته ای شدن منتشر کرده اند و استناد خود را بر اظهارات مقامات رسمی و غیررسمی این کشورها بنا نهاده اند. در تازه ترین موضع گیری که روزنامه عربستانی «عرب نیوز» آن را منتشر کرده است، «یوسف العطیبی» سفیر امارات متحده عربی در واشنگتن در گفتوگوی تلفنی با «اد رویس» رییس کمیته امور روابط خارجی سنای آمریکا اظهار داشته «چون ایران بر اساس برجام حق غنی سازی اورانیوم را دارد، این احتمال وجود دارد تا امارات نیز در پی کسب فن آوری غنی سازی اورانیوم باشد.»... سفیر امارات متحده عربی همچنین گفته است كه: «بدترین دشمن شما (ایران) موفق به کسب حق غنی سازی شده و حال دوستان شما نیز حق چنین درخواستی را دارند. البته ما تنها کشور در این زمینه نیستیم».
لازم به ذكر است كه امارات اولین و تنها كشور عربی نیست كه درباره حق غنی سازی برای كشورهای عربی سخن می گوید؛ پیشتر عربستان و سایرین نیز در جریان مخالفت ها و كارشكنی های خود در مذاكرات هسته ای ایران، خواستار برخورداری از چنین امتیازی شده بودند. حال آنکه در ارزیابی كلی كشورهای عربی به جز منابع مالی هیچگونه قابلیت و ظرفیت دیگری برای غنی سازی در خاك خود را ندازند و به نحوی آنها فاقد فناوری و دانش بومی لازم در این رابطه هستند. ضمن آنکه این كشورها به لحاظ امنیتی و حفاظتی نیز فاقد ظرفیت لازم برای برخورداری از امتیاز غنی سازی در كشور خود هستند. و از همه مهمتر اینکه درباره موافقت کشورهای غربی بویژه آمریكا با این خواسته اعراب هم تردیدهای جدی وجود دارد كما اینكه تاكنون واكنشی به خواسته های این كشورها بروز نداده است.
بنابراین با درنظر گرفتن مجموعه این شرایط که به لحاظ فنی امکان دسترسی این کشورها به غنی سازی را تقریبا غیرممکن می سازد؛ به نظر می رسد که در پشت پرده این موضع گیری های بعضا هماهنگ، مقابله جویی با ایران و قدرت روزافزون آن در منطقه پنهان باشد. همچنان که طرح این خواسته همزمان با آزمایش موشكی ایران و رونمایی از شهر موشكی،می تواند با هدف توقف امتیازدهی غرب به ایران در زمینه های هسته ای، دفاعی و موشكی صورت گرفته باشد . چرا که از دید دولت های عربی خلیج فارس، دست یافتن ایران به تکنولوژی هستهای در منطقه خاورمیانه باعث خواهد شد تا از یکسو موازنه قوا در سطح منطقه بهم خورده و از سوی دیگر این دستیابی سبب گردد تا مسابقه هستهای تشویق گردد. بخصوص که این دستیابی ایران در کنار سایر فاکتورهای قدرت منطقهای اش سبب میگردد تا تهدیدات جدیدی در محیط پیرامونی عربستان بروز کند.
بنابراین میتوان گفت که حصول توافق ایران و غرب بر سر برنامه هستهای، برتریهای سیاسی میدانی ایران در منطقه، برداشته شدن تحریمها و آزادی عمل ایران در بعد اقتصادی، به ادراک جدیدی در نزد مقامات عربی منطقه منجر شده که میتوان جلوههای آن را در کنشهای گفتاری و رفتاری این کشور در یک سال اخیر به خوبی مورد ملاحظه قرار دارد. در واقع این ادراک به نحوی به الگوی رفتاری این کشورها از جمله عربستان و امارات شکل صریح و عملگرایانهتری داده است که در پس آن ناچار به اتخاذ تصمیماتی شوند که بتواند جلوههای بهم خوردن موازنه منطقهای را تعدیل کند.
جواد مددی