اکنون اروپاییهای عضو ناتو به این باور رسیدهاند که با وجود پایان کار ترامپ در کاخ سفید، دیگر نمیتوان همانند دوران جنگ سرد آمریکا را چتر و سپر حمایتی اروپا دانست. لذا اروپاییها برای آینده خود میبایست چارهای جدید بیاندیشند؛ زیرا آنها به خوبی میدانند که سایه بحران کرونا و مشکلات داخلی آمریکا به اندازهای است که بایدن در چهار سال آینده بیشتر درگیر رسیدگی به این مسائل خواهد بود و فرصتی ویژه برای بازسازی آتلانتیکگرایی ندارد
الوقت – پایان کابوس حضور ترامپ در کاخ سفید، موجی بزرگ از امیدواری را برای جامعه جهانی به ویژه برای متحدان اروپایی آمریکا در سازمان ناتو ایجاد کرده است. ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) پس از پیروزی ترامپ در سال 2016، بدترین دوران حیات خود را تجربه کرد. این نهاد به عنوان سازمانی که نماد اتحاد و شراکت امنیتی- نظامی کشورهای حوزه آتلانتیک بود، به عرصهای برای کشمکش آتلانتیکیها تبدیل شد.
ناتو پس از پیروزی ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ سالهای طوفانی را پشت سر نهاد. بسیاری چهار سال اخیر را بدترین دوره تاریخ پیمان آتلانتیک شمالی میدانند. ترامپ در سال ۲۰۱۸ آلمان را به شدت تحت فشار گذاشت تا بودجه دفاعی خود را افزایش دهد. او در تابستان سال گذشته نیز اعلام کرد که حدود ۱۲ هزار سرباز را از آلمان خارج خواهد کرد. اما فارغ از اختلاف بر سر بودجه نظامی، حمایت کاخ سفید از انشقاق سیاسی در اتحادیه اروپا و همچنین عدم همراهی مورد انتظار با اروپا در موضوع مقابله با روسیه و اختلاف در مورد همکاری با چین، شکاف بی سابقه در این پیمان مشترک امنیتی را موجب شد تا اینکه امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه از مرگ مغزی ناتو خبر داد. اما اکنون ریاست بایدن بر کاخ سفید این مساله را مطرح کرده که آیا بایدن میتواند بازگشت عصر اتحاد در ناتو و گذار از دوران کابوسوار ترامپ را رقم بزند؟
اعضای ناتو از بایدن چه میخواهند؟
در وضعیت جاری، پس از افزایش اختلافات و ملموس شدن سطح تنشها میان آمریکای تحت رهبری ترامپ و ناتو، به نظر میرسد اعضای این سازمان از دولت جدید بایدن یک سری خواستههای جدید خواهند داشت که مهمترین آنها عبارت است از:
اولین و مهمترین خواسته اعضای ناتو از دولت بایدن، در ارتباط با روسیه و فعالیتهای این کشور در حوزه اروپای شرقی است. طی سالهای گذشته بسیاری از اروپاییها نسبت به واقعی بودن اراده دونالد ترامپ، برای مقابله با سیاستهای پوتین دچار تردید شده بودند و او را به مدارای در برابر مسکو به ویژه در موضوع اوکراین متهم میکردند. لذا در وضعیت جدید به نظر میرسد اروپاییها امیدوارند بایدن، سیاست همراهی حداکثری با اعضای ناتو را در برابر تهدیدات روسیه را در پیش بگیرد.
دومین خواسته اعضای ناتو از دولت بایدن در شرایط جدید، در قالب تلاش برای متوقف کردن دکترین خروج ترامپ در عرصه سیاست خارجی آمریکا است. ترامپ در حوزه کانونهای امنیتی مشترک با اعضای ناتو بارها نشان داده که تعهدی به توافقات امنیتی ندارد و در کشورهای مختلف همانند عراق، سوریه و حتی اروپا خواهان کاهش تعداد سربازان آمریکایی است.
سومین خواسته اعضای ناتو از بایدن، متوقف شدن روند سریع خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان است که در اواخر ریاست جمهوری ترامپ کلید خورده بود. در واقع، اعضای ناتو از این مساله نگران هستند که خروج سربازان آمریکایی از افغانستان، امنیت آنها را با تهدید مواجه کند. برای نمونه هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان تاکید کرده که در صورت خروج سربازان آمریکایی، جان هزار سرباز آلمانی با تهدید بزرگ مواجه خواهد شد؛ زیرا بدون پشتیبانی فنی و لجستیک آمریکاییهای سربازان ناتو به شدت آسیبپذیر خواهند شد. در همین راستا، ینس استولبرگ، دبیر کل ناتو، بلافاصله بعد از پیروزی بایدن در انتخابات سوم نوامبر 2020 (13 آیان 1399) از او درخواست کرده بود که اقدام عجولانه خروج از افغانستان را متوقف کند.
چهارمین خواسته اروپاییها از بایدن را میتوان پیرامون موضوع نوع تعامل با دولت ترکیه در شرایط جدید دانست. طی چند سال گذشته تنش اروپاییها با کشور ترکیه در حدی گسترده افزایش پیدا کرده که البته این موضوع پیرامون دولت آمریکا نیز صادق است اما نکته مهم در این میان عدم هماهنگی مبیان این کشورها در تقابل با آنکارا بوده است. لذا در شرایط جدید این انتظار وجود دارد که بایدن به رویکردی واحد با سایر اعضای ناتو در نوع مواجهه با ترکیه دست پیدا کند.
مرگ مغزی ناتو و راه بدون بازگشت آتلانتیکگرایی دوران جنگ سرد
طی سالهای گذشته بارها بحث تنش در ناتو و بنیادی شدن اختلافات در این سازمان از سوی ناظران سیاسی مطرح شده است. واقعیت امر این است که شکاف در ناتو از گذشته وجود داشته اما این در دوران ترامپ بود که همچون زخمهایی که سر باز کرده باشند، برای جامعه جهانی نیز نمایان شد. در این میان کشورهای اروپایی نیز مهمترین بازیگران حاضر در مسیر شکاف در ناتو هستند.
نماد بارز این امر را میتوان در تلاش کشورهای فرانسه و آلمان برای ایجاد «شورای امنیت اروپایی» در سال 2019 مورد مشاهده قرار داد. البته نکته قابل تامل این است که موضوع تشکیل ارتش اروپاییِ خارج از ناتو، طرحی یک شبه نیست که تنها بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ مطرح شده باشد، بلکه در تمامی سالهای بعد از جنگ سرد به تدریج، اروپاییها در مسیر فاصله گرفتن از آمریکا بودهاند و به وضوح بر تفکیک بحرانهای امنیتی برای خود پی بردهاند. اختلاف موضع کشورهای اروپایی با آمریکا در جریان حمله به عراق در 2003، تنش در نوع نگاه به روند انقلابهای مردمی در کشورهای عربی در سالهای بعد از 2011 و نگاه متفاوت به تعامل به کشورهای عربی غرب آسیا، از جمله مسائلی هستند که نشانگر عمیق و ریشهدار بودن اختلاف در اتحاد امنیتی کشورهای خوزه آتلانتیک است.
در حقیقت، اکنون اروپاییهای عضو ناتو به این باور رسیدهاند که با وجود پایان کار ترامپ در کاخ سفید، دیگر نمیتوان همانند دوران جنگ سرد آمریکا را چتر و سپر حمایتی اروپا دانست. لذا اروپاییها برای آینده خود میبایست چارهای جدید بیاندیشند؛ زیرا آنها به خوبی میدانند که سایه بحران کرونا و مشکلات داخلی آمریکا به اندازهای است که بایدن در چهار سال آینده بیشتر درگیر رسیدگی به این مسائل خواهد بود و فرصتی ویژه برای بازسازی آتلانتیکگرایی ندارد.
همانطور که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در چندین نوبت تاکید کرده است، «اروپا باید از امنیت خود دفاع کند.» در واقع، از نگاه مکرون اروپا باید در آینده نزدیک به "خودمختاری استراتژیک" دست پیدا کند. این موضوع از سوی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز طی سالهای گذشته بارها در بعد امنیتی و اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است. در مجموع میتوان اظهار داشت که ناتو از دورن با مرگ مغزی مواجه شده که نه تنها بایدن در چهار سال بلکه در چند دهه آینده نیز توانایی نجات آن از بحران و شکاف نهادینه شده را ندارند.