الوقت- هفتادمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حالی میزبان بسیاری از رهبران و رئیسان جمهوری کشورها بود که عبدربه منصور هادی رییس جمهوری فراری یمن نیز به عنوان نماینده یمن در این نشست شرکت کرد و روز سه شنبه هفتم مهرماه به سخنرانی پرداخت. او در سخنرانی خود بدون اشاره به تجاوز 6 ماهه عربستان سعودی به کشورش، بار دیگر دست به فرافکنی زد و ایران را به دخالت در یمن و اقدام در مسیر تخریب یمن متهم کرد. وی ضمن اتهامزني به ايران و قدرداني از سلمان بنعبدالعزيز درحمايت قاطع از وي، در خصوص حمله وحشيانه آل سعود به يمن، مدعي شد: ما درگیر این نبرد هستیم؛ جنگی برای کشور و مشروعیت دولت تا اطمینان حاصل کنیم که کشور به دست ایران نمیافتد؛ کشوری که میخواهد شاهد ویرانی یمن باشد.
سخنان منصور هادی علیه ایران و در ستايش از شاه عربستان در حالی صورت گرفت که ماه ها است مردم یمن زیر حملات جنگندههای ائتلاف سعودی به خاک و خون کشیده میشوند. این گونه سخنرانی هادی نوعی فرار به جلو برای مبرا کردن خودش و عربستان از جنایاتی است که در 6 ماه گذشته علیه مردم یمن مرتکب شده است. به همین دلیل و برای روشنتر شدن ابعاد پنهان نامشروع بودن منصور هادی به عنوان رییس جمهور یمن و ادعاهای واهی وی در سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، باید به چند نکته توجه كرد:
ابتدا این كه منصور هادی نه تنها پیش از فرار به عربستان به دلیل استعفا از مقام ریاست جمهوری، دیگر مشروعیت احراز این پست را نداشت، بلکه پس از فرار به عربستان و پشتیبانی از حمله ائتلاف سعودی به یمن باید به عنوان مجرم نیز در دادگاهی صالح و مستقل محاکمه شود. اين در حاليست كه سازمان ملل متحد نيز از چنين شخص نامشروع و مجرمي حمايت ميكند و نسبت به تجاوزات ظالمانه عربستان به مردم مظلوم يمن بيتوجه است و حتي در سركوب جنبش مردمي انصارالله بطور غيرمستقيم چراغ سبز نشان ميدهد. چنين برخوردي آشكارا مخالفت با دموكراسي و حمايت از استبداد و سلطهگري است. قرار بود پس از سرنگونی «علی عبدالله صالح» رییس جمهوری پیشین یمن، منصور هادي به قدرت رسيده و با گذشت 2 سال انتقال قدرت صورت گرفته و زمينه براي انتخابات مجلس و ریاست جمهوری هموار شود. اما در عمل نه تنها انتقال قدرت به حاشيه رانده شد، بلكه وی و پشتیبانان خارجیاش تلاش کردند منصور هادی را به عنوان رییس جمهور منتخب مردم، همچنان در قدرت حفظ كنند. اين در حالي بود كه انقلابيون يمن خواهان انتقال قدرت و برگزاري انتخابات مشروع بودند و به همين جهت منصور هادي نامشروع است.
مطلب دوم اينكه منصور هادی با متواري شدن به عربستان، عامل اصلي و پشتیبان حمله عربستان محسوب شد و تمام نفوذ خود را برای موفقیت هر چه بیشتر جنگنده های سعودی در حمله به یمن به کار برد و اطلاعات لازم را برای این منظور در اختیار سعودیها قرار داد. مطلب مهمتر اين که اختلاف قدرت همواره در رقابت جناح های سیاسی داخلی هر کشوری وجود دارد و در نظام های نیمه بسته این رقابتها حتی ممکن است به حذف کامل جناح مخالف از ساختار قدرت منجر شود، اما با وجود اختلافهای داخلی، مسایل مربوط به سطح کلان منافع ملی هیچ گاه نباید در این رقابتها قرباني شود؛ امري كه توسط منصور هادي اجرايي شد و در طول شش ماه گذشته، ويرانيهاي زيادي به بار آورد و به نوعي تمامي زيرساختهاي اقتصادي، يهداشتي و حتي كشاورزي از بين رفت و اين ويرانيها کماکان تداوم دارد. به همین دلیل، و با زیرپا گذاشتن منافع ملی و حاکمیت سرزمینی از سوی منصور هادي و طرفدارانش، وي هيچ مقبوليت و مشروعيتي در ميان قاطبه مردم يمن نداشته و بايد به عنوان جنايتكار جنگي در دادگاه صالحه محاكمه شود بنابراین حتی در صورتی که مردم بپذیرند که وی بار دیگر پست ریاست جمهوری را در دست بگیرد، از لحاظ حقوقی از مشروعیت احزار چنین پستی نبايد برخوردار شود.
مطلب سوم اينكه منصور هادی مدعی است رییس جمهور قانونی یمن است و به نمایندگی از سوی کشورش در مجامع بین المللی حاضر می شود. وی نیروهای وابسته به کمیته مردمی انصارالله و ارتش يمن را مزدورانی خوانده که علیه منافع ملی یمن اقدام می کنند و با همین توجیه، تجاوز عربستان به یمن را مشروع جلوه می دهد؛ اما وی این را فراموش كرده است که حتی اگر همانگونه که وی مدعی است شیعیان زیدی شورشیانی بیش نیستند که تلاش دارند قدرت را در دست بگیرند، این قشر جمعیتی نزدیک به 60 درصد از کل جمعیت یمن را تشکیل می دهند. این در حالی است که «مخالفان منصور هادی محدود به شیعیان زیدی نیست و شامل دیگر قبایل یمنی و هواداران عبدالله صالح نیز می شوند که در کنار هم بیش از 70 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند. حال پرسش این است که چگونه فردی می تواند بیش از 70 درصد جمعیت را نادیده بگیرد و خواسته آن ها برای مشارکت در قدرت سیاسی را شورش بخواند که متکی به دخالت خارجی است و خواهان مقابله نظامی با تکیه بر کمک های خارجی با آن ها باشد.»
اما آخرين مطلب اين است كه عربستان سعودی بیش از چهار سال است که با پشتیبانی مالی، نظامی و سیاسی از تروریستهای داعش و جبههالنصره و ...در سوریه، عراق و يمن، این کشورها را وارد یک جنگ داخلی فرسایشی کرده است که تاکنون منجر به تلفات صدها هزار نفري و آواره شدن میلیون ها نفر شده است. منطق عربستان برای مواجهه با دولت سوریه این است که علویها یک اقلیت کوچک در سوریه هستند که حقوق اکثریت جمعیت را نادید می گیرند. به همین دلیل عربستان وظیفه خود میداند که برای مقابله با آنها از گروههاي خشونتطلب تكفيري از جمله داعش پشتیبانی مالي و لجستيكي کند. این در حالی است که این کشور تلاش دارد با اقدام نظامی و حملات هوايي، شخصی را در یمن بر سر کار آورد که ديگر هيچ مشروعيتي بين مردم يمن نداشته و حتي منفورترين شخص در اين كشور است و اکثریت مردم نه تنها با وی مخالف هستند، حتی حاضر به مقابله نظامی با قدرتگیری وی نیز ميباشند.
بنابراین در یک جمع بندی کلی باید گفت، سخنرانی منصور هادی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، نه تنها برای وی مشروعیتي به ارمغان نخواهد آورد، بلکه آن را میتوان نوعی فرار به جلو از سوی شخصی به حساب آورد که امیدی به بازگشت به قدرت از راه مشروع ندارد و تلاش دارد با تکیه بر تجاوز نظامی خارجی به زور قدرت را در دست گیرد.