الوقت- نوشتار حاضر بخش دوم از مجموعه نوشتار سه بخشی كوبانی؛ يك سال پس از مقاومت است. در بخش اول مهمترين پيامدهای داخلی اين واقعه مورد بررسي قرار گرفت و حال در اين نوشته خوانش پیامدهای منطقهای مقاومت كوباني تحليل خواهد شد. در همین راستا، منظور ما از سطح تحلیل منطقهای به صورت کلی خاورمیانه و به شکل خاصتر تاثیر مقاومت بر کشورهای همسایهی سوریه به خصوص عراق و ترکیه میباشد. تلاش خواهد شد تا به شکلی مختصر مهمترین پیامدها در ادامه مورد بحث قرار گیرد. آخرین بخش این خوانش، به سطح تحلیل بینالمللی اختصاص خواهد یافت، که متعاقباً منتشر خواهد شد.
نخست، تأثیر مستقیم بر تحولات داخلی ترکیه و عملگرایی این کشور در سوریه
اکثر ناظران و متفکران سیاسی براینباور هستند که مهمترین پیامد منطقهای مقاومت کوبانی و تحولات کردستان سوریه بر وضعیت داخلی ترکیه و جهتگیری سیاستخارجی این کشور در سوریه بوده است.مخالف ترکیه بر ارسال کمک و تسلیحات برای یگانهای مدافعین خلق، محاصره و بستن مرزها به روی این نیروهاو مردمان آن، موجب شد تا ترکیه به همکاری با داعش متهم شود و اسنادی هم از این همکاری و ترانزیت سلاح پخش شود. این عامل خود باعث شد تا در انتخابات پارلمانی جاری ترکیه آراء حزب عدالت و توسعهی حاکم، به شدت سقوط کرده و بیشتر کردها و نیز جریانات چپ و سوسیالیت ترکیه و زنان به حزب کردی منتقد سیاستهای حزب عدالت و توسعه رأی دهند. از سویی دیگر رفتار ترکیه در قبال کردهای کوبانی موجبات تشدید اختلافات میان حزب دموکراتیک خلقها و حزب حاکم را فراهم نمود.
ترس حزب حاکم عدالت و توسعه از تقویت پایگاه داخلی کردهای سوریه و نیز تلاش آنها برای الحاق سه کانتون پس از شکستن محاصرهی داعش موجبات تحولی منفی در فرآیند صلح را بار آورد، که مهمترین آن را میتوان در عملگرایی ترکیه بر علیه پکک دانست. در سویی دیگر نیز ترکیه با پیوستن به ائتلاف ضد داعش، حملاتی چند را بر علیه نیروهای کرد سوریه انجام داد، که میتوان این رفتار را نوعی نمایش قدرت ترکیه بر علیه کردهای سوریه قلمداد نمود، که احتمال تشدید و تداوم این حملات را در آینده درپی داشته باشد. با شکست محاصره داعش و نیز عقبنشینی نیروهای داعش ترکیه از استقرار کردستان خودمختار دیگری در کنار مرزهایش میترسد و اعلام نموده که به هر شکل با آن مبارزه خواهد نمود.
دوم، عبور نیروهای پیشمرگهی کرد اقلیم کردستان عراق از مرزهای دو کشور
با بالا گرفتن محاصرهی کوبانی و تهاجم داعش، نیروهای نظامی رسمی اقلیم تحت عنوان پیشمرگه به دستور مسعود بارزانی و هماهنگی وزارت پیشمرگه با دولت ترکیه، مرزهای رسمی دو کشور ترکیه و سوریه را پشتسر گذاشته و در جهت حمایت از نیروهای یگانهای مدافعین خلق، خود را به کوبانی رساندند. با احتساب اینکه اقلیم بخشی از خاک عراق بوده و دولتی مستقل به حساب نمیآید، ارسال نیروهای رسمی آن به کوبانی را میتوان نمود و نمادی از توانایی اثر گذاری اقلیم بر معادلات منطقهای دانست. اگرچه هرگونه عملگرایی اقلیم کردستان عراق را در این کنش حمایتی، باید در راستای فشارهای گروهای کردی بر حکومت منطقهای اقلیم دانست.
سوم، همبستگی و هویتگیری برخی از جریانهای منطقه با مقاومت نیروهای کرد و کوبانی
در روزهای محاصرهی کوبانی و مقاومتیگانهای اصلی مدافعین خلق؛ به خصوص یگان مدافعین زنان (YPJ )، در برابر داعش و خلق حماسههایی در شکست این نیروها، باعث شد تا از سویی جریانهای فمنیستی، سوسیالیستها و چپها و نیز طیفهای روشنفکری و گروها و افراد مستقل از کشورهای مختلف ترکیه، عراق، ایران و ... به تجدید حیات و خودنمایی پرداخته و از سویی دیگر نیز موجبات همبستگی خود را با کوبانی نشان دهند. این مهم را در قالب یادداشتها، مقالات، تظاهراتها و نیز گردهماییهای این جریانها و شخصیتها در کشورهای مختلف در مقابل سفارت ترکیه، دفاتر سازمان ملل و ... شاهد بودیم. تفاسیری و نیز سلسله بحثهایی که جریانهای فمنیستی مختلف خاورمیانه در کشورهای مختلف به حمایت از کوبانی و زنان به راه انداختند را میتوان بهنوعی مشروعیتسازی آنها از زنان مبارز حاضر در کوبانی دانست، که با آن موجی از تبلیغات را برای خود به راه انداخته بودند.
چهارم، افزایش حس همبستگی میان کردها
دیگر پیامد مهم تحولات مقاومت کوبانی را از شروع تا پایان، در همبستگی میان کردها در کشورهای منطقه باید دانست. در ایران با مسالمتآمیزترین شیوهی ممکن این حس همبستگی در قالب گردهماییهای مختلف در شهرهای گوناگون انجام شد. در عراق این حس همبستگی به صورت حمیات لجستیکی و نظامی و نیز گردهمایی گروههای کردی از کوبانی بود. در ترکیه به دلیل انتقادات به سیاستهای دولت و نیز بستن مرزهای منتهی به کوبانی، همبستگی کردها به افراط کشیده شد و تظاهرات و درگیریهای خونینی میان ارتش، پلیس و کردها از سویی و نیز میان کردها و اسلامگرایان از سوی دیگر را به همراه داشت. پیامد آن نیز کشته شدن چندین نفر و نیز تحولات متعاقب آن در فرآیند صلح و درگیری دولت و پکک بود.
پنجم، تقویت استقرار الگویی جدید از سیاستورزی در منطقه، در قالب خودمدیریتی دموکراتیک
مقاومت کوبانی و نیز تحولات آتی آن را باید نقطهی تحولی مهم در آیندهی کردستان سوریه و کانتونهای سهگانه و نیز الگوی خودمدیریتی دموکراتیک دانست. الگوی خودمدیرتی دموکراتیک، که منشعب از اندیشههای اوجالان رهبر پکک، در دوران شیفت اندیشهورزیاش میباشد، پس از تحولات داخلی سوریه و سیطرهی کردها بر مناطق خود، به الگوی اصلی سیاستورزی آنها در سوریه بدل شد. این الگو که خواستار گذار از دولت سرمایهداری و نیز دولت سوسیالیستی است، به عنوان راه سوم از سوی اوجالان طرحریزی شده است. الگوهای سیاستورزی فعلی در خاورمیانه را میتوان الگوی مردمسالاری دینی ایران، تا الگوی جهموریهای دموکراتیک و اقتدارگرایی عربی و حکومتهای پادشاهی و سنتی و جملوکیهها؛ که دولتملت محور هستند، دانست، حال الگوی فعلی سیاستورزی کردستان سوریه که پس از مقاومت کوبانی و موفقیت کردها مورد توجه بیشتری قرار گرفته، مدلی نوین از زیستاجتماعی- سیاسی با تأکید بر گرانیگاه اکولوژیک و زنان را ارائه میدهد. مقاومت کوبانی و شکست داعش و پیشرویهای بعدی کردها به پیگیری کردها برای دفاع از الگوی مورد نظر خود دامن زد.
یحیی زریننرگس