الوقت- شاید بتوان چالشهای متعددی را برای دولت وحدت ملی افغانستان فهرست کرد، اما مهمترین این چالشها عبارتنداز: امضای توافق نامه امنیتی کابل- واشنگتن، نحوه برخورد و مواجهه با طالبان افغانستان، دخالتهای پاکستان در افغانستان به ویژه در حمایت از گروههای وابسته به طالبان و ادامه ناامنی ها رد مناطق شرقی افغانستان و در نهایت چالش های اقتصادی بویژه وابستگی به کمکهای خارجی و تولید مواد مخدر و فقر اقتصادی و بیکاری و مسائلی از این قبیل. هرچند که بحث تهاجم فرهنگی و هجوم رسانه ها برای تغییر هنجارها و ارزشهای فرهنگی مردم نیز میتواند برای دولت وحدت ملی چالش برانگیز باشد، اما به هر حال امنیت، ثبات سیاسی و چالشهای اقتصاد به نوعی بیشتر در اولویت مردم افغانستان قرار گرفته است.
واقعیت آنست که با امضای توافقنامه امنیتی، به نوعی حضور غربی ها در افغانستان تدوام یافت و آنان به شکل آشکار و پنهان در راستای اهداف کلان شان نظیر کنترل روسیه، چین و ایران سعی خواهند کرد از گروههای تروریستی به ویژه در آسیای مرکزی حمایت کنند تا در آینده از این گروهها علیه کشورهای یاد شده بهرهبرداری نمایند. همواره سیاستهای دوگانه امریکا و ناتو در مبارزه با تروریسم نه برای افغانستان، بلکه برای کشورهای پیرامونی مساله ساز بوده و با گذشت 14سال از حضور اشغالگران، هنوز تروریسم ریشه کن نشده و حتی بیش از گذشته گسترش یافته است. به طوریکه اکنون همین تروریست ها در عراق، سوریه و لبنان میدانداری می کنند و به نوعی تغذیه کننده و تامین کننده نیروههای گروهک تروریستی داعش در غرب آسیا هستند .
با این توصیف، پیامد تداوم اشغال افغانستان به نوعی موجب ادامه ناامنیها در منطقه و حتی پاکستانیزه شدن آسیای مرکزی در میان مدت، دور از ذهن نیست و کارشناسان سیاسی اذعان می کنند که سیاستهای امریکا و حضور آن در هر کشوری جزء بی ثباتی و ناامنی دستاورد دیگری نداشته است بویژه که طالبان ادامه حضور امریکا را بهانه اقدامات تروریستی خود میداند و با دولت وحدت ملی مخالفت کرده است. این در حالیست که دولت وحدت ملی باید نسبت به مبارزه با تروریسم و گروههای تروریستی مصمم بوده و نسبت به سیاستهای امریکا محتاطانه برخورد کند، همان توصیه که حامد کرزی به آن تاکید داشت .
با توجه به این شرایط؛ تنها سوال مهم و چالشی جامعه افغانستان این است که دولت وحدت ملی چگونه می تواند به اقدامات گروه طالبان پایان دهد. به اعتقاد برخی از تحلیلگران، ناظران سیاسی با ارائه تحلیلهای بدبینانه معتقدند به رویکرد نوین شبه نظامیان طالبان در حال حاضر نباید دلخوش کرد، زیرا آنان در فرصت مناسب با ایجاد آشوب روابط حسنه دو دشمن سیاسی قدیمی را از یکدیگر متلاشی خواهند کرد و ضربات محکمی بر پیکر دولت کابل وارد خواهند آورد.
از طرفی طالبان به دلیل سرنگونی حکومتشان توسط غربی ها و بویژه آمریکا ، نسبت به آنان نگاه انتقام جویانه دارند و تاکنون در مقابل سیاست های غربی ها از دید خودشان مقاومت کرده اند و برای خود والی ها و شهردار و ....منصوب می کنند و هنوز سقوط از قدرت را نمی خواهند باور و قبول کنند. البته باید به آن،حمایتهای عربستان ،آی اس آی پاکستان وحتی سیاستهای مبهم امریکا و ناتو در حمایت پنهانی از تروریسم و گروههای افراطی را افزود .
با توجه به این مسائل بعید به نظر می رسد تحرکات طالبان کاهش یابد، اما نکته قابل توجه این است که
1 - هماهنگی و همگرایی ریاست جمهوری و رئیس شورای اجرایی در دولت وحدت ملی،می تواند چشم انداز روشنی را در مهار طالبان ترسیم کرده و به نوعی مقدمه استقلال،حاکمیت، تامین امنیت و ثبات باشد .
2 - حمایت از دولت وحدت ملی که به نوعی با وساطت احزاب و گروههای سیاسی داخلی بویژه با پادرمیانی رهبران جهادی،حامد کرزی به دست آمده و همین امر حاکی از پیامدهای مثبت بی شماریست میبایست ادامه یابد.
3 - اگر کشورهای منطقه از استمرار روند مثبت در افغانستان حمایت نمایند این برای دولت و ملت افغانستان نوید بخش است .
براین اساس توجه مضاعف به این مسائل می تواند در بلند مدت چشم انداز روشنی را در پیش روی مذاکرات صلح افغانستان - طالبان و بازگشت صلح و امنیت به این کشور قرار دهد.
اسماعیل باقری