الوقت- افغانستان سالهاست به علت مداخلات نیروهای خارجی از افزایش درگیری و خشونت رنج میبرد. در طول دو دهه گذشته دخالت نیروهای خارجی در افغانستان در جهت حمایت از جنگهای نیابتی صورت گرفته است. با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و سپس تشکیل دولت وحدت ملی، این انتظار وجود داشت که زمینههای ثبات و امنیت به این کشور بازگردد، اما آغاز جنگ نیابتی دیگری در افغانستان توسط قدرتهای فرامنطقهای (آمریکا و انگلیس) و منطقهای (نظیر عربستان سعودی) از یک سو و رقابتهای متضاد هند و پاکستان، و همچنین دخالت بازیگران خارجی مذکور (آمریکا، پاکستان و عربستان) در مسائل داخلی این کشور، موجب بروز بحرانهای جدید در افغانستان شده است. به طور حتم دخالت این قدرتهای خارجی در امور داخلی و سیاسی افغانستان، منجر به تشدید اقدامات تروریستی در این کشور خواهد شد و روند ثبات و صلح در را به تاخیر میاندازد.
بر اساس قراداد امنیتی امضا شده بین کابل و واشنگتن، نیروهای آمریکایی تا پایان سال جاری میلادی باید از افغانستان خارج شوند، اما واقعیت این است که آمریکاییها به هر کشوری که وارد شدهاند، از آن خارج نشدهاند و در صورت خروجشان، بحران دیگری بهجا گذاشتهاند. بروز پدیده داعش در افغانستان را میتوان مرتبط با تجربه پایان اشغالگری آمریکا در عراق دانست که پس از خروج خود، بحران دیگری یعنی القاعده و سپس داعش را به جای گذاشتند، بنابراین بروز و ظهور پدیده داعش در افغانستان برنامه نیروهای خارجی است.
در چنین شرایطی افزایش حملات طالبان در افغانستان، نوعی نمایش قدرت است؛ نمایشی که هم در مقابل گروههایی از شبه نظامیان طالبان که به گروه داعش پیوسته یا میپیوندند، قرار دارد و هم نوعی قدرتنمایی برای دولت وحدت ملی است که در مذاکرات رسمی از آن امتیازاتی بگیرد. هدف مهم دیگر طالبان احیای موجودیت خود است. البته این مانور قدرت برای نیروهای خارجی نیز کارکرد دارد.
واقعیت آن است که اکنون طالبان افغانستان به خوبی درک میکند که پدیده داعش در افغانستان یک امر تصادفی و داخلی نیست، چرا که هیچ نسبتی با مردم افغانستان ندارد، بنابراین داعش پروژه جدیدی است که با همکاری برخی کشورهای خارجی در افغانستان طراحی شده است. پذیرش این واقعیت برای طالبان نگران کننده است؛ زیرا این گمانه را تقویت میکند که آغاز فعالیت داعش به معنای پایان دوره طالبان خواهد بود. بنابراین بخشی از عملیاتهای طالبان در افغانستان، نوعی تلاش برای احیای هویت و اثبات موجودیت این گروه بومی است .
از سوی دیگر افزایش حضور داعش در افغانستان، موجب کاهش وزن نظامی و سیاسی طالبان خواهد شد. وقتی تمام عملیاتها و جنگها به داعش نسبت داده شود، نه تنها نقش طالبان در عرصه نظامی و سیاسی به حاشیه خواهد رفت، بلکه موجب خواهد شد تا قدرت چانهزنی طالبان در مذاکرات صلح از بین برود. اگر در گذشته طالبان تنها طرف مذاکرات صلح در افغانستان بود، اکنون گروه دیگری هم اضافه شده است که خواهان پیروی طالبان از داعش است تا این که از دید طالبان، جریان موازی شکل بگیرد. پیش از این در نامه هشدار گونه طالبان توسط مولوی اختر محمد منصور به ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، تذکر داده شده بود که هیچ ضرورت شرعی و عقلی برای گشودن جبهه موازی جدید در افغانستان وجود ندارد، اما ظاهرا داعش مدعی است که همان اهداف و برنامههایی را به پیش میبرند که طالبان در طول 13 سال گذشته نتوانست عملی کند .
با توجه به چنین روندی، طالبان افغانستان احساس میکند در طرح مذاکره با دولت کابل - که میتوانست امتیازات زیادی از حکومت افغانستان دریافت کند- اهمیت و جایگاه خود را از دست داده است؛ زیرا صلح با طالبان به معنای تأمین امنیت کل کشور نیست. از اینرو رهبران این گروه تلاش میکنند تا قدرت در حال فرسایش خود را دوباره ترمیم و بازسازی کنند و در همین جهت روز گذشته به پارلمان افغانستان نیز حمله انتحاری کردند. به طور کلی مداخلات خارجی، آغاز جنگ نیابتی جدید، حضور داعش در افغانستان و صلح با طالبان موجب شده است تا طالبان افغانستان، استراتژی جنگی خود را تغییر داده و به مانور قدرت و احیای جایگاه خود بپردازند.
اسماعیل باقری