الوقت- مصر بعد از برکناری محمد المرسی، رئیسجمهور اسلامگرای اخوانی در 2013 و بهقدرت رسیدن السیسی بهرغم اتخاذ سیاست مشت آهنین درقبال مخالفین دولت نظامی، آشفتگی روشن و بههمریختگی آشکاری را در عرصه داخلی ـ خارجی تجربه میکند؛ بهطوریکه تنش گسترده بر سر حذف اخوانالمسلمین از عرصه سیاسی تأثیر اصلی خویش را بر حوزه اقتصادی و اجتماعی گذاشته و جامعه فقیر مصر بهدلیل انحصارطلبی نظامی در قدرت و تداوم ناامنی گسترده خیابانی در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است.
متغیر جدیدی که تهدید آنی بر همبستگی و نظم اجتماعی مصر محسوب میشود رشد افراطگرایی و ورود عناصر تکفیری ـ سلفی در منطقه صحرای سینا و نیز فرصتطلبی رهبران داعش در جذب برخی از جوانان ناراضی اخوانی از اقدامات سرکوبگرانه دولت السیسی است. اخیراً شاخه گروه تروریستی داعش به نام انصار بیتالمقدس عمده تمرکز خود را در استانهای سینای شمالی و جنوب الشرقیه سوئز قرار داده و با بیعت این گروه با ابوبکر البغدادی و تغییر نام به ولایت سینا ابعاد حملات آن گستردهتر هم شده است.
گرچه گزارشهای تأییدنشدهای هم از ارتباط گروه انصار با برخی از رهبران اخوانالمسلمین در دوره حکمرانی ناتمام مرسی داشت و در فردای سرنگونی دولت اسلامگرا به رهبری مرسی شورای عالی امنیت ملی مصر مدعی ارتباط مالی و ایدئولوژیکی میان اخوانالمسلمین و حماس و انصار بیتالمقدس شد. همین امر مستمسک مناسبی برای سرکوب بیشتر و بهکارگیری قدرت قهریه درقبال تظاهرات خیابانی طرفداران اخوان و صدور احکام قضایی سنگین علیه رهبران این جنبش شده است.
آنچه اوضاع را برای آینده نظام سیاسی مصر بدتر میسازد دعوت علنی رهبران داعش از اخوانالمسلمین برای پیوستن به این گروه تروریستی و کنار گذاشتن مخالفتهای مدنی در قالب تظاهرات خیابانی و شیوههای قانونی است.
در هر صورت امروزه اخوانالمسلمین در سختترین شرایط حیات سیاسی خود درطول بیش از هشتاد سال فعالیت خود قرار گرفته است.
گزینههای پیشروی اخوانالمسلمین برای ادامه مسیر دشوار و گذار از شرایط ناسازگار حاکم بر جامعه مصر بسیار محدود است. گزینه اول روند تشدید سرکوب و عدم مدارا با طرفداران جنبش که بالاخره رهبران خارجنشین آن را ناگزیر به قبول شرایط سخت و پیوستن به جریان درحال نوظهور خطرناکی بهنام داعش خواهد کرد. در این گزینه که بیشتر از طیف رادیکال و جوانان انقلابی و مأیوس اخوانی پیگیری میشود روند موجود بهدلیل گسست ساختار سیاسی جنبش و حصر رهبران آن مسیر دیگری غیر از آغاز حملات و مقابله به مثل با نیروهای امنیتی و نظامی فراروی آنان باقی نمیگذارد. اعتراضات خیابانی و کشیده شدن به مراکز علمی به دخالت نیروهای امنیتی و ارتش مصر به سرکوبی خونین منجر شد.
بنابراین شکاف نسلی میان جوانان و کادر قدیمی باعث شده است که آمادگی بیشتری برای پذیرش خواست تکفیریها برای پیوستن به داعش بهوجود آید. جوانان عصبانی و طرفدار اخوانالمسلمین با ردّ هرگونه رویه مسالمتآمیز و طرد شعار صبر و آشتی، کادر رهبری مکتب ارشادی را به مماشات و بیکفایتی در برخورد با نهاد نظامی متهم میسازند. بنابراین دعوت به خشونت و پیام آشکار داعش برای پیوستن اخوانالمسلمین به این گروه با پاسخ مناسب این طیف انقلابی اخوانی روبهرو خواهد شد.
گزینه دومی که ازسوی رهبران باسابقه اخوانالمسلمین پیگیری شده؛ عدم خشونتورزی و تمرکز بر سیاست صبر ـ انتظار است. ازنظر طیف قدیمی اخوانالمسلمین ریشههای جنبش در اعتدال و پرهیز از هیجانات کاذب سیاسی میباشد؛ زیرا این جنبش درطول حیات سیاسی خویش دوران متعددی گذرانده و بهرغم سرکوب و اقدامات سختگیرانه دولتهای قبلی توانسته بود درطول چندین دهه گذشته با اتخاذ راهبرد منطقی و تأکید بر آموزههای دینی، اثرگذاری خویش را بر جامعه مصر داشته باشد.
لذا برای گذار از دوران سخت سیاسی فعلی باید با اقدامات اعتمادساز و پرهیز از خشونت ساختاری مدنظر نهاد نظامی، شرایط را برای بازیافت قدرت فراهم ساخت. در هر صورت تجربه این رهبران باعث شده که آنان شکاف در بدنه جنبش اسلامگرا را خسارت بالاتری از تضاد با گروههای مخالف خویش اعم از طیف سکولار و چپ بدانند و برخی از رهبران فراری مصر ضمن اذعان به شکاف موجود در میان جنبش بر سر چگونگی مبارزه بیان میدارند که در مرامنامه جنبش اخوانالمسلمین دعوت به خشونت نشده است.
در هر صورت آنچه در داخل این جنبش میگذرد حاکی از رادیکالیزه شدن بیشتر جنبش و گرایش جوانان و طرفداران اخوانالمسلمین برای همراهی بیشتر با گروه ستیزهجوی داعش در منطقه است. گروه تروریستی داعش بعد از ناکامی در عراق و سوریه، شمال آفریقا و کشورهای مهم این منطقه یعنی مصر و لیبی را مکان مناسبی برای تحقق اهداف خویش در نیل به ایجاد امپراتوری اسلامی میداند و از نبودِ وفاق سیاسی و اجتماعی و گسلهای قومی و مذهبی استفاده میکند.
همینطور دعوت به پیوستن به داعش و قیام علیه دولت نظامی مصر میتواند حامل پیامدهای داخلی و خارجی باشد. امروزه داعش از خطر منطقهای به یک خطر فرامنطقهای و به یک مصیبت جهانی تبدیل شده است.
در داخل مصر حضور گروه انصار بیتالمقدس در صحرای سینا منتسب به داعش به ناامنیهای بیشتر و عدم تثبیت اوضاع سیاسی کمک میکند و اصرار دولت السیسی در بهکارگیری سیاست مشت آهنین در سرکوب مخالفین اسلامگرا موجب بدتر شدن اوضاع امنیتی خواهد شد. نهاد نظامی بهرغم اقدامات گسترده در مقابله با گروه انصار بیتالمقدس در مناطق بحرانزده توفیقی نداشته و هر آن امکان نفوذ بیشتر تروریستها و همگامی برخی از جریانهای رادیکال جنبش اخوانالمسلمین با این اقدامات خشونتآمیز دور از انتظار نیست. فقر گسترده و ناامیدی مردم مصر از اصلاحات سیاسی و اقتصادی مدنظر السیسی میتواند جامعه مصر را در باتلاق جنگ داخلی و چندپارگی قرار دهد.
در عرصه منطقهای نیز بحران داخلی مصر و ورود عنصر مستقل به نام داعش بر شکلگیری آرایش جدید نیروهای سیاسی انجامیده است. در هر صورت تلاش السیسی برای مقابله با جریانات تکفیری، مصر را در ردیف کشورهای مبارز خط مقدم با داعش و نزدیک به سوریه، عراق و حتی ایران قرار میدهد. درحالیکه عمده حامیان دولت کودتای سفید از رژیمهای محافظهکار عرب نظیر عربستان و شیخنشینان حوزه خلیج فارس هستند؛ کشورهایی که تفکر تکفیری با حمایت و هدایت آنان در منطقه شکل گرفته است و لذا هرگونه نزدیکی احتمالی مصر به دولتهای خط مقدم در مبارزه با گروههای تکفیری و سلفی موجبات جدایی از حامیان داعش را فراهم خواهد ساخت.
با توجه به حجم گسترده حملات نیروهای امنیتی مصر علیه مخالفین خود در مناطق مختلف و تلاشهای هدفمند داعش در جذب مخالفین، احتمال ادامه بحران و تشدید اوضاع سیاسی واقعیتر بهنظر میرسد و هرگونه مشارکت منطقهای مصر هم در ائتلاف علیه داعش بهنوعی انسجام نیروهای مخالف با این گروه تروریستی را بیشتر میکند.
داعش مصر را با توجه به مشکلات فزاینده سیاسی و اقتصادی و ناتوانی دولت در اجماعسازی طعمه آسانتری برای انحراف افکار عمومی از ناتوانیهای خویش در عراق و سوریه یافته است و در تلاش است با بازنمودن جبهه جدید در شمال آفریقا از این کشور بهعنوان مأمن استراتژیک در صدور آموزههای شیطانی خود به لیبی و تونس و الجزایر استفاده کند. متأسفانه بذر نفاق در سرزمین فراعنه کاشته شده و حاکمیت سیاسی آن بهدلیل عدم تن دادن به قانون ازسوی طرفین منازعه با خطر جدی روبهروست.
داود احمدزاده