الوقت- روز دوشنبه اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در یک سخنرانی به طور رسمی جرگه مشورتی صلح را افتتاح کرد. این جرگه مشورتی که دستکم با حضور 2500 نفر از شخصیتهای مطرح ملی و جهادی، احزاب سیاسی، تیم های انتخاباتی و نهادهای جامعه مدنی تشکیل شده تا چهار روز ادامه خواهد داشت و احتمال تمدید آن برای دو روز دیگر نیز وجود دارد. هدف از تشکیل این کنفرانس که با ابتکار عمل شخص رئیس جمهور افغانستان بر پا شده تعیین خطوط قرمز مذاکره با طالبان عنوان شده است.
اما تشکیل جرگه مشورتی در حالی صورت میگیرد که هفته گذشته نشست صلح افغانستان که قرار بود با حضور نمایندگان دولت و طالبان در دوحه قطر برگزار شود به دلیل اختلاف نظرها درباره فهرست 250 نفره هیئت افغان لغو شد. موضوعی که موجب در گرفتن مناقشه سیاسی در صحنه تحولات سیاسی افغانستان در مورد کارآمدی تشکیل جرگه مشورتی شده است. در این شرایط الوقت برای بررسی بیشتر این موضوع به گفتگو با پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل شبه قاره پرداخته است.
از نظر شما دولت افغانستان از تشکیل لوی جرگه مشورتی چه اهدافی را دنبال میکند؟
در جریان مذاکراتی که میان آقای خلیلزاد به عنوان نماینده دولت ایالات متحده و نمایندگان طالبان در دوحه صورت گرفت بویژه در پنجمین و آخرین دور از مذاکرات که قرار بود هیئتی به نمایندگی از دولت افغانستان هم در مذاکرات حضور داشته باشد در واقع دولت افغانستان دور زده شد. آقای غنی 250 نفر را از گروه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معرفی کرد اما طالبان با حضور این تعداد از مذاکره کنندگان مخالفت کرد.
در این شرایط دولت به این فکر افتاد که با تشکیل لوی جرگه مشورتی ابتکار عمل را به دست گیرد. با این حال مشکلی که در مسیر فعالیت این جرگه ایجاد شده آن است که تقریباً تمامی نامزدهای ریاست جمهوری، همچنین آقای عبدالله عبدالله به عنوان رئیس اجرایی دولت وحدت ملی و حتی آقای حامد کرزای نیز با آن به مخالفت برخواستهاند. همچنین گروههای مخالف این اقدام را یک شو تبلیغاتی برای حضور غنی در انتخابات آینده و جلب آرا عمومی در ارزیابی کرده اند. در طرف مقابل طالبان نیز مشروعیت این جرگه را رد کرده و آن را تشریفاتی دانسته و تصمیمات آن را نیز نامعتبر خواندهاند.
بنابراین میتوان گفت که اختلافات جدی بر سر اینکه این مجمع مشورتی به چه شکلی تصمیمگیری خواهد کرد وجود دارد و طبیعتاً هر تصمیمی هم که گرفته شود با مخالفت رو به رو خواهد شد و نمیتوان در انتظار دستاورد مهمی از تشکیل این جرگه بود.
دلایل مخالفت این بخش از دولت با اقدام آقای غنی چیست؟
ببینید عبدالله عبدالله و تیم او بر این باور است که هرگونه مذاکره با طالبان باید به گونه ای انجام شود که دولت وحدت ملی حضور مؤثر داشته باشد. این در حالی است که طالبان دولت وحدت ملی را به رسمیت نمیشناسد و آن را دستنشانده آمریکا میخوانند. بنابراین این طیف از دولت معتقدند که با وجود مخالفت احزاب و جریانهای سیاسی و همچنین بی توجهی طالبان به تصمیمات این شورا چه ضرورتی وجود دارد که 5 میلیون دلار هزینه برای جمع آوری 3200 نفر از اقصی نقاط کشور صورت گیرد در حالی که عملاً این جرگه کاری از پیش نخواهد برد.
به مخالفتها در درون دولت و همچنین گروههای سیاسی نسبت به تشکیل جرگه مشورتی اشاره کردید. اکنون بفرمایید که دیدگاه جامعه افغانستان نسبت به این اقدام دولت چگونه است؟
ببینید جامعه افغانستان یکپارچه نیست. احزاب سیاسی و جریانات مطرح که در کابل مدعی قدرت هستند این اقدام را تأیید نکردهاند اما یک مسئله ای وجود دارد و آن اینکه آقای اشرف غنی به سراغ نیروهایی رفته است که در روستاها، مناطق عشایری و شهرهای کوچک هستند و از این زاویه بخشی از جامعه که تاکنون نادیده گرفته شده بود را به میدان آورده است. در این زمینه البته میتوان گفت که محاسبه آقای غنی درست بوده و با این اقدام وی موجب تقویت پایگاه اجتماعی خود در میان اقشار و نیروهای به حاشیه رفته جامعه افغانستان را شده است. موضوعی که موجبات نگرانی و مخالفت جریان های رقیب را سبب شده است.
در جمع بندی میتوان گفت به دلیل یکدست نبودن جامعه افغانستان، بخش سیاسی، حزبی و صاحبان قدرت در کابل از این اجلاس ناراضی هستند اما نیروهای اجتماعی عمدتاً در شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده که اکنون مجال ارائه دیدگاههای خود را در مورد مسائل اساسی کشور فراهم میبینند از این اقدام راضی هستند در حالی پیشتر چنین امکانی تنها برای سران اقوام و خوانین ممکن بود.
در این شرایط تاچه حد نسبت به تشکیل مذاکرات بین افغانی صلح در دوحه در آینده نزدیک می توان امیدوار بود؟ آمریکا بر خلاف انتظارات طالبان از آینده بلندمدت خروج نظامیان خود از افغانستان سخن میگوید، طالبان حاضر به مذاکره با نمایندگان دولت نیست و دولت نیز نسبت به فرآیند مذاکرات دوحه به دیده تردید مینگرد. چگونه میتوان بر این بن بست فائق آمد؟
ببینید آقای خلیلزاد سه مرحله را برای مذاکرات صلح در نظر دارد. یک مرحله مذاکرات مستقیم آمریکاییها با طالبان بر سر آن شروطی که طالبان تعیین کرده بود شامل 1- خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان 2- خارج کردن نام رهبران طالبان از لیست تروریستی سازمان ملل متحد و 3- به رسمیت شناختن طالبان. این مرحله با پذیرش 2 شرط اول از سوی واشنگتن تقریباً عملیاتی شد.
مرحله دوم آن است که کشورهای همسایه با افغانستان و کشورهای صاحب نفوذ در این کشور را به پای میز مذاکره بکشانند. به نظر می رسد که با فشارهایی که بر پاکستان و عربستان به عنوان حامیان گروه طالبان وارد آمد این دو دولت به نوعی نیز به نوعی تمایل خود را برای رسیدن به یک چشم انداز مثبت در مذاکرات نشان داده اند. بنابراین در آمریکا در این مرحله نیز تقریبا موفقیت آمیز عمل کرده است.
مرحله سوم و پیچیده ترین مرحله این است که مذاکرات بین افغانی شود به این معنا که طالبان دولت کنونی افغانستان را به رسمیت بشناسد. موضوعی که روی نداد و مشکلات افزایش یافت. در این شرایط راه حلی که به نظر می رسد بر روی آن فکر می شود آن است که خارج از دولت، شامل گروههای اجتماعی، فرهنگی، مردم، سران اقوام و... بتوانند یک هیئت نمایندگی البته با حضور نمایندگان دولت تشکیل دهند با عنوان ملت افغانستان و طالبان این را بپذیرد. به نظر می رسد تلاشهای خلیلزاد اکنون در این راستا صورت می گیرد که هیئتی از لوی جرگه مشورتی و نمایندگان دولت بیرون کشیده شود که مشروعیت خود را از آن گرفته اند.
اینکه این فرمول به نتیجه برسد یا نه بستگی به پارامترهای مختلفی دارد آنهم در افغانستانی که 40 سال را در جنگ و درگیری سپری کرده است. در واقع به دلیل تعدد بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی ذینفع در تحولات افغانستان و منافع مختلف و گاهاً متعارض آنها دستیابی به یک فرمول موفق به سادگی میسر نیست. با این حال با توجه به اجلاس اخیر سه جانبه مسکو متشکل از نمایندگان آمریکا، روسیه و چین و توافقاتی که میان آنها صورت گرفت، انتظار میرود که این طرح به پیش برود.