الوقت- در رسانه ها و شبکه های خبری گفته می شود وقوع برخی حملات انتحاری در طول چند ماه گذشته در چارچوب مرزهای عربستان سعودی، زنگ خطر را برای مقامات آل سعود که داعش را در لیست گروههای تروریستی قرار داده اند، به صدا در آورده است. اما این موضوع تا چه حد ریشه در واقعیت دارد و با توجه به کنترل شدید عربستان بر مرزهای خود، داعش از چه ابزارهایی برای اعلام موجودیت خود برخوردار است؟
در طول سه ماه اخیر، انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در یک مرکز بازرسی در نزدیکی زندان «الحائر» در نزدیکی «ریاض» و انفجارهای انتحاری در دو مسجد شیعیان در شرق عربستان که مسئولیت آن را داعش به عهده گرفت، باعث شده تا ناظران و تحلیلگران امور عربی از زمینه های بالقوه موجودیت داعش در عربستان سخن به میان آورند. داعش در پیام خود تحت عنوان «نامهای به اهل سنت در بلاد الحرمین» خطاب به عربستان تاکید کرد که به زودی در این کشور اعلام وجود میکند. در این پیام که از سوی گروهی از رهبران عربستانی داعش از جمله ابوفهد الجزراوی و ابوجهاد الجزراوی صورت گرفت، داعش از مردم عربستان خواسته تا با ابوبکر البغدادی، رهبر داعش بیعت کنند و به این گروه بپیوندند.
در اینکه عربستان به دلیل خاستگاه فکری و عملی وهابیت و جنبش ها و گرایشات منبعث از آن، بالقوه زمینه های ظهور و بروز جریانات سلفی گری با قرائت های رادیکال را دارد، قابل کتمان نیست. همچنین به خاطر حمایت های مادی و عقیدتی عربستان از جریانات مخالف وضع موجود در سوریه و عراق در طول سال های اخیر که بخشی از سربازگیری آن از جوانان سعودی صورت گرفت، می توان گفت که زمینه های موجودیت داعش به شکل خزنده و پراکنده در برخی از نقاط عربستان سعودی وجود دارد.
افزایش شمار زندانیان تکفیری- تروریستی در زندان های عربستان یکی از خطراتی است که در این زمینه پیش روی مقامات آل سعود وجود دارد. به عبارت بهتر اکنون در پنج زندان اصلی سعودی آمار زندانیان داعشی افزایش یافته است. در زندان الحایر و چهار زندان دیگر عربستان هزاران نفر از اعضای گروههای تکفیری در بند هستند و بیشتر آنان از نسل جهادی های جدید بوده و تعداد کسانی که به نسل قدیم از افغانی های عرب تعلق داشته و یا حتی کسانی که در عراق مبارزه کرده باشند، کم است. چهار هزار و 209 زندانی آماری است که رویترز به نقل از یک سرهنگ سعودی که خود را «ابوسلمان» نامید، اعلام کرده است. این زندانیان اغلب از بین جوانانی هستند که در پی گسترش بحران در سوریه در صدد عزیمت به آنجا بودند. مقامات سعودی در آن زمان با سیاست صدور گذرنامه سبز خود نتوانستند، بیشتر این افراطی ها را وارد بحران سوریه کنند. در واقع فارغ از زمینه های بحران که شرایط را برای جذب این گروهها فراهم می کند، اصل موضوع به تفکرات وهابی در مدارس سعودی و شیوه های آموزشی و مذهبی آنان برای این افراد بر می گردد. موضوعی که برخی از شاهزادگان سعودی نیز به آن واقف بوده و معتقدند باید برخی تجدیدنظرها در این خصوص صورت گیرد.
اما این به معنی زمینه های بالفعل و تحقق میدانی داعش در عربستان نیست. عواملی را می توان برای عدم فراگیر شدن این موج از تبلیغات و برخی حرکت های انتحاری در داخل مرزهای عربستان برشمرد. مهمترین عامل وجود یک دولت قوی(در مقایسه با برخی دولت های ضعیف خاورمیانه) و باثبات است که کنترل پلیسی ای بر هرگونه تحرک و اعتراضات مردم و گروه ها و جمعیت های قانونی و غیرقانونی دارد. نقش وزارت کشور و کمیته مبارزه با تروریسم در این میان بسیار مهم است که توانسته است بسیاری از این حرکت ها را سرکوب کند.
عامل دوم هماهنگی سیاست های هیئت کبارالعلما با سیاست های دولت است که هرگونه فعالیت به شکل تجمع های اعتراضی را حرام اعلام می کند. ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان، شراکت در جنگ در سوریه و عراق و یا پیوستن و کمک به داعش و جبهه النصره را جرم اعلام کرد. اما همزمان، برخی مفتی های وهابی با فتوای جهاد زمینه های لازم برای اعزام مبلغان و نیروهای تکفیری را فراهم می کند که در اکثر موارد با سکوت هیئت علمای بزرگ مواجه می شود.
از اینرو و با توجه به عواملی که به آن ها اشاره شد، می توان گفت، زمینه های گرایش به داعش در داخل عربستان وجود دارد، اما طرح شدن آن در فضای عملیاتی با اما و اگرهای فراوانی برخوردار است، چرا که در حال حاضر فعالیت های سازماندهی شده از سوی داعش در عربستان به شکل موثر صورت نمی گیرد و ارزش افزوده این موضوع هم برای رهبران داعش در شرایط کنونی وجود ندارد. بنابراین بنظر می رسد که بسنده کردن به برخی حرکت های انتحاری پراکنده، تنها دستاوردی است که بتوان برای داعش در چارچوب مرزهای عربستان متصور بود.