الوقت- طی ماههای اخیر بر شدت حملات طالبان افزوده شده است. اما حمله هزار و پانصد نفری طالبان به پاسگاههای امنیتی در فرمانداری جلریز از جمله حوادث فاجعهبار در چند سالاخیر در افغانستان است، كه از جهات زیادی قابل تحلیل و تامل میباشد. به دنبال حملات خونین نیروهای وابسته به طالبان به چند پاسگاه پلیس محلی در شهرستان جلریز استان میدان وردک در روزهای پنجشنبه و جمعه ١١ و ١٢ تیرماه ٩٤، دست کم ٢٨ سرباز پلیس کشته و بیش از ١١ نفر نیز اسیر یا ناپدید شدند. در پی بیش از ٣٠ ساعت درگیری خونین، سرانجام تعدادی از پاسگاههای این فرمانداری (٧ پاسگاه) که در ٦٠ الی ٧٠ کیلومتری پایتخت افغانستان قرار داشت، به دست طالبان افتاد. از دید برخی رسانههای افغانستان، اهتزار پرچم سفید رنگ طالبان بر فراز این پاسگاهها و همچنین حضور سنگین طالبان مسلح، نشان از نوعی پشتیبانی برخی كشورهای همسایه و تسامح با طالبان از سوی دولت وحدت ملی به ریاست اشرف غنی است. سقوط این پاسگاهها و عدم پشتیبانی به موقع از این نیروها انتقادهای بسیاری را در پی داشتهاست .
در پی این حادثه، رسانهها و شبکههای اجتماعی افغانستان مملو از خبرهایی در ارتباط با حادثه جلریز است. انتقاد از دولت وحدت ملی، بویژه از سوی شیعیان، در اغلب این نوشتهها به چشم میخورد. علاوه بر خبرنگاران و تحلیلگران، مسئولان و سران سیاسی افغانستان هم به این حادثه واکنشهای نسبتا تندی داشتهاند. «محمد محقق» معاون دوم رئیس اجرایی با انتشار مطلبی در صفحه فیسبوک خود، مسئله قومیت سربازان مستقر در این پاسگاهها را مطرح کرده است. در بخشی از یادداشت «محمد محقق» آمده است: دردی که از این قضیه احساس میکنم از ناحیه تبعیض، دوگانه بینی و سؤالات بیپاسخی است که در باره این حادثه وجود دارد. چرا جنگ فقط علیه هفت پاسگاهی که در آن بچههای «بامیان» و «بهسود» مستقر بودند، آغاز و انجام شد و دو سه پاسگاه دیگر از صحنه کنار رفتند. چرا در مدت ٣٠ ساعت جنگ و محاصره به رغم همه تلاشهایی که انجام شد هیچ کمکی به آنها صورت نگرفت در حالی که تیپ نظم عامه در چند کیلومتری صحنه جنگ مستقر بودند. چرا تمامی ٢٢ شهید همه بچههای هزاره هستند؟
جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری کشور نیز اعلام كرد که کوتاهی نیروهای امنیتی برای کمک رسانی به قربانیان جلریز، سوال برانگیز است. او ضمن ابراز تاسف در این مورد، گفته است که حکومت این قضیه را به شکل جدی پیگیری میکند. به گفته جنرال دوستم، کسانی که در این رویداد مقصر هستند، مورد بازپرسی قرار خواهند گرفت .
«سرور دانش» معاون دوم رئیس جمهور افغانستان نیز با انتشار مطلبی درباره حادثه جلریز، بحث کمکاری و بیمسئولیتی مسئولان را عنوان کرده است. وی در بخشی از این مطلب نوشته است: لحظه به لحظه حوادث را هم از طریق تماس های مردمی و اداره محلی و هم از طریق مقامات امنیتی و مسئولان ارشد وزارت های دفاع و کشور پیگیری کردیم، اما این تلاش ها مؤثر واقع نشد چون نوعی بی مسئولیتی، کم کاری، تأخیر و ناهماهنگی را عملا شاهد بودیم و هستیم. مسئولان نهادهای امنیتی باید پاسخگو باشند. در این راستا تمام تلاش خود را به خرج خواهیم داد تا دلایل و عوامل این کوتاهی مشخص و از تکرار فاجعههای مشابه جلوگیری شود. معاون دوم رئیس جمهور افغانستان در عین حال توصیه کرده در چنین شرایطی حفظ وحدت ملی مهم و ضروری است. هر چند محقق و دانش به این حادثه واکنش نشان دادهاند، اما انتقادهای تند آنان نشاندهنده عدم انسجام لازم در درون دولت است و شاید این نوع واکنشها، بیشتر سبب اضطراب مضاعف مردم شود تا این كه از عصبانیت آنها بكاهد. تحلیل ابعاد این حادثه به چند دلیل مهم و قابل توجه است كه در ادامه بدان اشاره میشود .
تحلیل رویداد
افزایش تحركات طالبان یا نفوذ داعش، همچنان تیتر اصلی رسانههای افغانستان است. طی ماههای اخیر اخبار و گزارشات زیادی در مورد اقدامات نظامی و خشونتآمیز طالبان و شبهنظامیان مسلح خارجی شنیده میشود. حملات سنگین طالبان در چند ماه گذشته حکایت از شدت گرفتن جنگ افغانستان دارد. در سال جاری (١٣٩٤) پراکندگی جغرافیای جنگ دیگر محصور در جنوب و جنوب شرق نیست، شمال افغانستان سنگینترین نبردها و حتی سقوط برخی مناطق در بدخشان، قندوز و فاریاب به دست طالبان را شاهد است. این كه تروریستهای مسلح چگونه و با چه هدفی توانستهاند به افغانستان رسوخ كنند، موضوع بحث ما نیست. چرایی این نفوذ و افزایش تحركات شبهنظامیان مسلح وابسته به طالبان و داعش، خود جای بحث فراوانی دارد. اما واقعیتی كه باید بدان توجه كرد این كه تحولات افغانستان، تحت تاثیر تحولات منطقه غرب آسیا بوده و انتشار داعش در افغانستان، با حمایت كشورهایی صورت میگیرد كه حامیان این تروریستها در سوریه و عراق و... هستند. اكنون گروههای مسلح خارجی منسوب به داعش از یكطرف و طالبان افغان از طرف دیگر به دنبال قدرتنمایی و تصرف مناطقی برای اعمال قدرت و امتیازگیری از دولت اشرف غنی در میز مذاكرات هستند و به همین جهت سعی میكنند با حملات جبههای و گسترده، به اهداف خود یعنی تصرف جغرافیا و قدرتنمایی دست پیدا كنند. هر چند كه در برخی موارد اخباری از حمایت گلبدین حكمتیار از داعش یا اختلافات داعش و طالبان نیز به گوش میرسد كه به نوعی ناشی از طراحی نیروهای خارجی برای استمرار ناامنیها در افغانستان است .
واقعیت آنست كه داعش (كه گفته میشود احتمالا بخشی از بدنه ناراضی طالبان به داعش پیوستهاند)، عمدتا در مناطق شمالی افغانستان و طالبان در مناطق مركزی و اطراف پایتخت، تحركات و اقدامات نظامی خود را گسترش دادهاند و در یكی از این حوادث اوایل ماه گذشته (تیر ماه ٩٤) یعنی حادثه جلریز در غرب كابل در استان میدان وردك، اتفاقاتی افتاد كه از جهات مختلف قابل بررسی است .
نخست: مدارا با طالبان و نوعی اعطای امتیاز: بر اساس گزارشها از منابع محلی و به گفته تعدادی از رهبران قومی هزاره، در این رویداد، دولت مرکزی با وجود دریافت درخواستهای مکرر کمک از نیروهای امنیتی تحت محاصره طالبان، هیچ نوع کمکی نکردند و در نتیجه، طالبان با خیال آسوده توانستند نیروهای امنیتی تحت محاصره را به شکل فجیعی به خاک و خون کشیده و چندین پاسگاه پلیس و ارتش را نیز تصرف کنند. در حالی كه شهرستان جلریز دقیقا در ٦٠ كیلومتری كابل و ٢٥ كیلومتری مركز استان میدان وردك یعنی میدان شهر قرار داشت و طبق ادعای رهبران سیاسی قوم هزاره، عمدی در كار بوده است كه هیچ كمكی به سربازان پاسگاههای امنیتی جلریز نشده است. به عقیده این رهبران سیاسی مدارا كردن و نوعی امتیاز دادن به طالبان، مدنظر اشرف غنی بوده است .
دوم: اختلافات قومی و بیتوجهی به شیعیان: تعداد زیادی از سربازان در حمله طالبان بر این پاسگاهها کشته شدند كه همه آنها از شیعیان بودند. تعدادی از شاهدان محلی و برخی از رسانههای وابسته به شیعیان و نیز به نقل از سربازانی که از معرکه جان سالم بدر بردهاند، گزارش دادهاند که تروریستهای طالبان، به سربازان شیعه رحم نكرده و برخی اجساد را مثله کرده یا سر بریدند و حتی آتش زدهاند. در حالی كه در پاسگاههایی كه غیر شیعه بودند، هیچ درگیری صورت نگرفت و بدون جنگ پاسگاهها به طالبان واگذار شد. حمله طالبان آغاز شد و سى ساعت جنگ ادامه یافت. اما از ١٠پاسگاه امنیتى در منطقه جلریز، حمله طالبان تنها روى ٧ پاسگاهی که هزارههای شیعه بوده متمرکز شد و دو سه پاسگاه دیگر بدون مقاومت، پاسگاه را تسلیم طالبان كردند. با وجود تداوم سى ساعته جنگ، نه از کابل کمکى فرستاده شد و نه از پادگانی که در چند کیلومترى درگیرى قرار داشت. فرمانده پلیس جلریز معروف به «محمد سیاه» پس از چندین ساعت مقاومت، به هر طرف زنگ زد که مهمات ما کم شده است، اما كسی حاضر به كمك نشد و به گفته دو سرباز نجات یافته از معركه، سربازان پاسگاهها تا لحظه آخر ایستادگی كردند و تا آخرین فشنگ جنگیدند تا اینكه مهمات تمام شد و همه پاسگاههای هزاره شیعه سقوط كردند. پس از سه روز از سقوط این پاسگاهها، برخی از مقامات دولتی خواستار پیگیری حادثهای شدند كه از لحظه به لحظه حادثه خبر داشتند، اما كاری نكردند .
سوم: وقوع نزاع و درگیری میان عشایر: کوچ نشینان این مناطق عمدتاً بیسواد و دارای وضعیت اقتصادی ضعیف و نامتعادلی هستند و به همین دلیل شبه نظامیان وابسته به طالبان، از وضع نامطلوب فکری و ذهنی عشایر استفاده نموده و دست به اقدامات خشونتآمیز میكنند. واقعیت این است كه سه روز پیش از حادثه جلریز، اشرف غنى تهدید کرده بود كه اسارت هفت طالبان کوچى (عشایر) از قوم پشتون را تحمل نمىکند. یک روز پیش از حادثه، پلیس جلریز هشدار داده بود که طالبان آماده حمله هستند، اما مسئولین امنیتی نه تنها توجهی بدان نكردند، بلكه پس از آغاز حمله گسترده به پاسگاهها توسط طالبان، به درخواست كمك پلیس جلریز جوابی ندادند. در این خصوص باید گفت كه کوچی های جنوب افغانستان از حدود ده سال پیش بیآنکه فرهنگ قومی و حتی لزوماً وابستگی قومی خود را از دست بدهند، از حالت کوچنشینی خارج شده و به گروه هایی چون طالبان پیوستهاند و هر ساله با گرم شدن هوا و ییلاق – قشلاق به مناطق شیعه نشین نظیر بهسود و جلریز حمله میكنند. اما این بار حادثه جلریز فراتر از نزاع عشایری بوده و تصرف و حمله به پاسگاههای این شهر ناشی از اختلافات درونی دولت وحدت ملی، مدارا كردن با طالبان و حتی پاكستان، نابسامانی اوضاع سیاسی، امنیتی و نظامی است و همین امر اثر مستقیمی بر وخامت اوضاع امنیتی دارد. سقوط فرمانداری جلریز در ٧٠ کیلومتری کابل پتانسیل وقوع پیامدهای منفی سیاسی و امنیتی را دارد و عملیات بهاره طالبان، مناطق مختلفی از این کشور را مورد آماج خود قرار داده است. اكنون از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب افغانستان صحنه نبردهای پراکنده و گاه سنگین این شبهنظامیان قرار دارد. تلاشهای صلح دولت وحدت ملی در چند ماه گذشته، همچنان در یك جاده ناهموار قرار داشته و به نوعی نافرجام بوده و قرار است بعد از ماه رمضان نمایندگان طالبان و دولت افغانستان مذاکراتی رو در رو انجام دهند كه به نظر میرسد حتی در صورت به نتیجه رسیدن مذاكره صلح با طالبان، به دلایل متعدد بویژه مداخلات كشورهای غربی و ...، ناامنی و خشونت از افغانستان رخت برنخواهد بست .