چالش پیشروی طرح تشکیل نیروی متحد عربی (یا ناتو عربی) در میدان عمل بسیار بیشتر از قابلیتهای اجرایی شدن آن میباشد و صرفاً اقدامی از سوی آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران و از سوی دیگر تحمیل هزینههای کلان مالیِ تداوم حضور نظامی خود در منطقه، بر دوش دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس میباشد.
الوقت- پیمان نامههای امنیتی یکی از قدیمیترین و متداولترین نوع همکاری دولتهای متحد در سراسر جهان میباشد که همواره بر مبنای منافع متقابل در انجام همکاریهای نظامی و امنیتی (ارتقاء ظرفیتها) و همچنین درک مشترک از تهدیدات امنیتی و نظامی (مقابله با چالشها) صورت میگیرد. در همین راستا در اوایل سال جاری میلادی، گزارش ها نشان داد که آمریکا در حال مذاکره با دولتهای عربی متحد خود در غرب آسیا از جمله مصر، اردن، عربستان سعودی و امارات، برای تاسیس یک اتحادیه نظامی منطقهای به منظور مقابله با نفوذ ایران است. این طرح که از آن به عنوان ناتوی عربی یاد می شود و قرار است که برنامهریزیها برای چگونگی تاسیس آن با تشکیل یک نشست مشترک در واشنگتن در روزهای 12 و 13 اکتبر (22 و 23 مهر) صورت بگیرد، تقلیدی از ماده 5 ناتو است. در این ماده تاکید می شود که کشورهای امضاکننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند. این ایده در ابتدا توسط عربستان سعودی پیش از سفر دونالد ترامپ به ریاض در ماه مه سال گذشته، پیشنهاد شد.
اهداف ترامپ از تشکیل ناتو عربی
با وجود اینکه عمدهترین اهداف تشکیل ناتو عربی تعمیق همکاری بین دولتهای عضو در زمینه دفاع موشکی، آموزش نظامی، مبارزه با تروریسم و ... اعلام می شود اما درواقع اصلی ترین مقصود آمریکا از انجام این طرح مقابله با محور مقاومت و نفوذ منطقه ای ایران میباشد.
با وجود اینکه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در مورد تحقق وعدههای انتخاباتی خود کوچکترین شبههای را وارد نمیداند و کارنامه خود را موفقترین کارنامه در میان روسای جمهور پیشین آمریکا اعلام میکند، اما هنگامی که وی پرونده دستاوردهای سیاست خارجی خود برای کنترل ایران را بررسی میکند به غیر از تعدادی اقدامات یکجانبه (همچون خروج از توافق هستهای) دستاورد قابل دفاعی برای عرضه و بهرهگیری تبلیغاتی در چنته ندارد. سیاست خاورمیانهای آمریکایِ ترامپ به سد محکمی به نام مقاومت به محوریت ایران برخورد کرده است. بر همین اساس کاخ سفید یکی از برنامههای ضد ایرانی خود را بر اجماع سازی بین المللی بر علیه تهران در ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار داده است که تشکیل ناتو عربی نیز برای متحد کردن کشورهای عربی بر علیه ایران در همین راستا قابل ارزیابی است.
در بعدی دیگر موضوع تشکیل ناتو عربی به سیاست «اول آمریکا» ترامپ باز میگردد. با نگاهی به رفتار ترامپ نسبت به متحدان اروپایی آمریکا در ناتو به خوبی میتوان تمایل آمریکا برای کاستن از سطح تعهدات بین المللی پرهزینه را مشاهده کرد. ترامپ در نشست اخیر ناتو در بروکسل رهبران اروپایی را تلویحاً به خارج کردن آمریکا از ناتو، در صورت عدم موافقت با افزایش بودجه نظامی تا میزان درخواستی واشنگتن، تهدید کرد. در این صورت ترامپ همچنان که پیشتر و در جریان شعارهای مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده بود به دنبال آن است تا هزینههای تامین امنیت متحدان منطقهای آمریکا در خلیج فارس را به آنها برگرداند. بر این اساس ناتو عربی را باید به معنای تلاش واشنگتن برای کاستن از مسئولیتهای برعهده گرفته شده در زمینه حفظ امنیت کشورهای عربی در مقابله با تهدیدات نظر گرفت. روز پنج شنبه گذشته انور قرقاش وزیر خارجه امارات گفت که این کشور آماده است تا نیروهای بیشتری را در سراسر خاورمیانه برای مقابله با دشمنان خود در نظر بگیرد؛ زیرا ابوظبی معتقد است که دیگر نمی تواند به حمایتهای متحدان غربی مانند ایالات متحده و بریتانیا اطمینان داشته باشد.
از جنبهای دیگر نیز تقویت ایران هراسی موضوعی است که ترامپ آن را در قالب تشکیل ناتو عربی و به منظور تلاش برای فروش بیشتر تسلیحاتی و همچنین کمرنگ کردن مسئله فلسطین و کاهش حساسیتها به توسعه طلبیهای رژیم صهیونیستی در منطقه پیگیری میکند.
چالشهای تشکیل ناتو عربی
طرح به اصطلاح "نسخه عربی ناتو" به هیچ وجه طرح جدیدی نیست. دولت ایالات متحده چندین بار تلاش کرده است تا اتحاد های مشابه را تاسیس و سازماندهی کند. برای مثال، در سال 2015، ایالات متحده در یک "نیروی واکنشی" (reaction force) در مصر با حدود 40 هزار نفر نیرو از مصر، اردن، شمال آفریقا و کشورهای حوزه خلیج فارس تشکیل داد که ساختار فرماندهی آن مشابه با ناتو بود. هزینه این نیرو توسط شورای همکاری خلیج فارس تامین شد. با این حال، به دلیل تنش در منطقه و اختلافات میان کشورهای عضو، تشکیل ارتش شکست خورد. همچنین سال گذشته پس از سفر ترامپ به ریاض چند ده کشور با جمعیت عمدتاً مسلمان در عربستان سعودی گرد هم آمدند تا یک اتحاد نظامی ایجاد کنند که به عنوان" ناتو اسلامی "نامگذاری شد. اما این طرح نیز تاکنون جز بر روی کاغذ موجودیتی ندارد و حتی از ائتلاف جنگی بر علیه یمن نیز که با رشوه و هزینههای سرسام آور سعودی شکل گرفته بود چیزی باقی نمانده است. تلاش ناکام واشنگتن برای تشکیل نیرویی 200 هزار نفری از دولتهای عربی برای حضور در شمال سوریه نیز نمونه دیگری برای این موضوع می باشد.
دلیل این شکستها به اختلافات عدیده میان دولتهای عربی منطقه باز میگردد. بحران در شورای همکاری اکنون عمدهترین چالش پیش روی این طرح است. در ماه ژوئن 2017 عربستان سعودي، امارات متحده عربي، مصر و بحرين روابط ديپلماتيک خود با قطر را قطع کردند که بیش از یک سال به طول انجامیده است. حال اگر امیر قطر مایل به حضور در نشست واشنگتن باشد، رهبران عربستان سعودی و امارات متحده عربی مشارکت نخواهند کرد. از سوی دیگر اختلافات میان مصر و قطر وجود دارد. اما در بعدی دیگر اینکه هدف از تاسیس این پیمان نظامی- امنیتی مقابله با ایران است علاوه بر اینکه تشکیل این سازمان را به کاری عبث و صرفا هزینه بر تبدیل میکند، چرا که ایران هیچگاه تهدیدی نظامی و امنیتی برای موجودیت این کشورها نبوده، موضوعی است که نه تنها به ارتقای امنیت دولتهای عضو کمکی نمیکند بلکه حتی عاملی برای افزایش مخاطرات امنیتی برای این کشورها خواهد بود. عربستان سعودی و امارات که بالاترین میزان هزینههای نظامی منطقه را دارا هستند در جنگ با کشور فقیر و بدون ارتش منظم یمن بیش از 3 سال است که کاری از پیش نبردهاند از این رو بسیار سخت بتوانند دولتهای عربی کوچکتر این پیمان همچون کویت، قطر و عمان را متقاعد به همراهی با مشارکت نظامی در اقدامی ضدایرانی کنند.
بر اساس این شرایط میتوان گفت چالش پیشروی طرح تشکیل نیروی متحد عربی (یا ناتو عربی) در میدان عمل بسیار بیشتر از قابلیتهای اجرایی شدن آن میباشد و صرفاً اقدامی از سوی آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران و از سوی دیگر تحمیل هزینههای کلان مالی تداوم حضور نظامی خود در منطقه، بر دوش دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس میباشد.