با متهم کردن ایران با یک تیر دونشان زده می شود هم روی دست داشتن اسرائیل وعربستان و بخشی از بدنه دولت آمریکا در حوادث ۱۱ سپتامبر سرپوش گذاشته میشود هم ایران به عنوان موضوع جدید در امنیت متقارن و حمایت از تروریسم مطرح میشود و پروژه ایران هراسی تقویت میشود.
الوقت- ماه گذشته دادگاهی در منهتن آمریکا در حکمی غیر منتظره ایران را به پرداخت ۶ میلیارد دلار به خاطر حوادث ۱۱ سپتامبر محکوم کرد. سال ۱۳۹۴نیز در حکمی مشابه ایران به پرداخت ده ونیم میلیارد دلار به صورت یک طرفه و غیابی محکوم شد. با وجود اینکه این دادگاهها هیچ مدرکی از دست داشتن ایران در حوادث ۱۱ سپتامبر نداشته اند، جرج دانیلز قاضی این دادگاه با استفاده از مفاهیم و عبارات مبهم و کلی مثل "عدالت علیه حامیان تروریسم" سعی در توجیه پرداخت غرامت از سوی ایران و مرتبط کردن ایران با این موضوع داشت. این ادعاها و حکم های ناعادلانه باعث حیرت بسیاری از حقوق دانان و اساتید دانشگاه و خبرنگاران در این کشور شد به صورتی که بسیاری از آنها حاضر شدند داوطلبانه به نفع ایران شهادت دهند. در واقع شهروندان آمریکایی این پرسش را مطرح میکنند که چرا بعد از حملات یازده سپتامبر که واشنگتن القاعده را به دست داشتن در این اتهامات معرفی کرد نامی از ایران برده نشد و اکنون پس از سالها ایران را متهم میکنند؟ چرا این پرونده که با ابهامات بسیار زیادی رو به رو است پس از گذشت نزدیک به دو دهه و با وجود ادعاهای بسیار دولت آمریکا در داشتن قوی ترین سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی در جهان حل نشده باقی مانده است؟ همچنانکه افکار عمومی در داخل آمریکا ادعاهای دولت را باور ندارند برای دولتها و ملت های دیگر جهان نیز بسیار واضح و مبرهن است که طرح این ادعاها سناریوسازی دولت آمریکا برای فشار بر ایران می باشد که در دوره ترامپ کلید خورده است.
ابهامات حادثه ۱۱ سپتامبر
پس از گذشت ۱۷ سال از این حادثه هنوز جواب قانع کننده ای به افکار عمومی مردم آمریکا و جهان در مورد ابعاد واقعی این حادثه وسوالاتی از قبیل اینکه هواپیما رباها چطور توانستند از لایه های پیچیده امنیتی عبور کنند؟چرا علیرغم اینکه هواپیما ها به قسمت بالای برجهای دوقلو برخورد کردند این برجها تا پایین به شکل دقیق و مهندسی شده منفجر شدند؟ عدم وجود شواهدی از برخورد بوئینگ با ساختمان پنتاگون. وجود گودالهای عجیب در کنار ساختمان تجارت جهانی، شنیده شدن سه انفجار پیاپی درون ساختمانها و....سه روزپس از وقوع حادثه، نام ۱۹ تن هواپیما اعلام شد که ۱۵ تن آنها تبعه عربستان سعودی و دوتن تبعه امارات شناخته شدند. اقداماتی که پس از حملات ۱۱ سپتامبر انجام شد و حملات به افغانستان و عراق در راستای منافع متحدین آمریکا مانند عربستان و اسرائیل انجام گرفت. تمامی این شواهد و نشانه ها از دست داشتن عوامل داخلی آمریکا در این حوادث خبر میدهد اما چرا جنگهایی که در خارج از مرزها توسط بوش انجام گرفت علیه عربستان که ۱۵ تن تبعه سعودی توسط دولت آمریکا معرفی شدند صورت نگرفت و حتی نامی از عربستان سعودی در رابطه با نقش آفرینی در این حادثه برده نمی شود؟
نقش اسرائیل در حوادث ۱۱ سپتامبر و هدایت قربانیان توسط لابی صهیوینستی علیه ایران
روز ده سپتامبر دقیقا یک روز قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر دونالد رامسفلد اعلام کرد ۲.۳تریلیون دلار از بودجه های پنتاگون ناپدید شده است.این در حالی بود که حسابرس پنتاگون یک یهودی به نام داو زاخئیم بود که چهار ماه قبل از این خبر به عنوان حسابرس پنتاگون منصوب شده بود. او جزو کسانی بود که پروژه قرن را که بر مبنای استراتژی نئوکانها بود را امضا کرده بود. این پروژه استراتژی جدیدی برای دخالت ایالات متحده در جهان و خاورمیانه ترسیم میکرد. آنها معتقد بودند پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی و بخصوص دوران بیل کلینتون ایالات متحده دچار سردرگمی در سیاست خارجی شده است. یکی از رئوس اصلی این پروژه این بود که ایالات متحده برای خروج از این سردرگمی باید در جنگهای جدیدی شرکت کند ودر آنها پیروز شود. بنابراین نیاز بود که مفهوم امینت و دشمن دوباره تعریف شود. یعنی پس از فروپاشی شوروی و نظام کمونیستی اکنون آمریکا نیازمند دشمن دیگری برای کسب بهانه توسعه نفوذ و حضور نظامی در جهان و تثبیت هژمونی خود داشت. برای این منظور آنها نیاز به یک حادثه مصیبت بار و پیش برنده مانند پرل هاربور بودند.
در زمان تصدی زاخئیم ۳۲ هواپیمای بوئینگ از پنتاگون به فلوریدا منتقل شد. همچنین جنگنده های اف ۱۵ و اف۱۶ با قیمتهای ناچیزی به اسرائیل فروخته شد. چندین یهودی دیگر مانند کنت فاینبرگ مسئول صندوق غرامت قربانیان ۱۱ سپتامبر شدند. یکی از اهداف آنها این بود که قربانیان به دنبال شکایت از شرکتهای هواپیمایی برای دریافت غرامت نباشند. قرامتی که می تواند این شرکتها را تا مرز ورشکستگی بکشاند. او با کمک یک قاضی قربانیان را از غرامت خواهی از دولت منصرف میکرد در اینجا میتوان یکی از ریشه های مهم هدایت کردن قربانیان ۱۱ سپتامبر به سمت شکایت از کشورهایی مثل ایران را پیدا کرد. با این روش دست دادگاههای آمریکا از مدارک واقعی حوادث ۱۱ سپتامبر کوتاه میشود و این دادگاهها فقط روی عناوین کلی به سمت کشورهای ثالثی هدایت میشوند که نقشی در حوادث نداشته اند و از دستیابی به سرنخ های جدید برای فاش شدن مسببین واقعی حادثه ۱۱ سپتامبر جلوگیری میکند.
دخالت عربستان در حادثه ۱۱ سپتامبرو سازماندهی پس از آن
سال ۱۳۹۵ در شبکه های تلوزیونی امریکا فاش شد که سازمان سیا اسناد محرمانه موسوم به" ۲۸ صفحه " در اختیار دارد که نشان میدهد عربستان، در حوادث ۱۱ سپتامبر دخالت مستقیم دارد و این اسناد بیش از ۱۳ سال محرمانه نگه داشته شده اند. البته هنوز بخشهایی از این گزارش به رنگ سیاه است و فعلا اجازه بازخوانی آن داده نشده است. طبق گفته برخی از سناتورهای سابق مانند باب گراهام یا تیم رومر مطابق این اسناد عربستان سعودی یک شبکه پشتیبانی از عاملان حملات ۱۱ سپتامبر تشکیل داده بود. جان لیمان دبیر کل نیروی دریایی زمان ریگان نیز گفته بود که ۱۵ تبعه سعودی دخیل در حوادث ۱۱ سپتامبر از همان ابتدا توسط عربستان با ایدئولوژی وهابیت آموزش دیده بودند. پس از اینکه عریستان تهدید کرد که ۷۰۰میلیارد دلار از سرمایه های خود در آمریکا را خارج میکند، مقامات آمریکایی و اوباما که قرار بود این اسناد را از محرمانه بودن خارج کنند از مواضع خود عقب نشینی کردند. وکلای عربستان سعودی در جریان شکایات دادگاه آمریکا علیه عربستان، تلاش کردند که ایران را به دست داشتن در حوادث ۱۱ سپتامبر متهم کنند. آنها حزب الله و القاعده را به داشتن کمیته مشترک برای نظارت بر عملیاتهای ضد آمریکایی متهم کردند. اما کمیسون۱۱ سپتامبر نتوانست مدارک و شواهدی از ارتباط ایران با حوادث ۱۱ سپتامبر پیدا کند. با این وجود لابی عربستان و اسرائیل و تلاشهای مغرضانه سیاسی بخشی ازمقامات آمریکایی به هدایت قربانیان ۱۱سپتامبر به سمت غرامت خواهی از ایران انجامید. پس از آن شبکه های خبری عربستان سعودی مثل روزنامه الشرق الاوسط عربستان با اشاره به مدارکی که هیچگاه ارائه نشدهاند سعی در مرتبط نمودن ایران به حوادث ۱۱ سپتامبر نمودند. به طور حتم یکی از اهداف این سناریو فرافکنی و تطهیر عربستان از دست داشتن در حوادث ۱۱ سپتامبر است. مقامات عربستان همواره نگران این هستند که روزی تمام اسناد دخالت آنها در این حوادث منتشر شود که مطمئنا در سیاستهای منطقه ای آنها چالشهای جدی یجاد میشود.
انگیزه های سیاسی آمریکا از اتهام زنی به ایران
ایران جزو اولین کشورهایی بود که حادثه ۱۱سپتامبر را محکوم کرد وبا قربانیان این حادثه ابراز همدردی کرد. حتی وزارت امورخارجه آمریکا قبلا در بیانه ای از ایران به خاطر محکوم نمودن حوادث ۱۱ سپتامبر تشکر نموده بود. ایران همواره با اقدامات تروریستی دست به گریبان بوده و مهمترین نیروی منطقهای در مواجهه نظامی با گسترش گروههای تروریستی در عراق و سوریه میباشد. گروههایی همچون داعش که با ایدئولوژی وهابیت و تکفیری تاسیس، با حمایت های مالی شیخ نشینان خلیج فارس تجهیز و با حمایت اطلاعاتی و آموزشی غرب و بویژه ایالات متحده سازماندهی شده بودند.
زمانی که حادثه ۱۱ سپتامبر رخ داد القاعده وطالبان درگیری هایی در قالب اقدامات تروریستی با ایران داشتند. از جمله آن میتوان به کشته شدن ۱۰ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در مزار شریف توسط یکی از شاخه های طالبان اشاره نمود. این واقعیت موجب شده تا ادعاهای آمریکا از دید افکار عمومی جهان پذیرفته نشود. اما با روی کار آمدن شخصیت جنگطلبی چون ترامپ اکنون گروهای غیر رسمی در آمریکا که مرتبط با اسرائیل و عربستان و برخی جمهوری خواهان آمریکا و نو محافظه کاران سابق هستند سعی در اتهام زنی به ایران و تاثیر گذاری بر دادگاهای آمریکا برای مرتبط نمودن ایران با حوادث ۱۱ سپتامبر هستند. حضور ترامپ در کاخ سفید فرصت مناسبی برای طرح این اتهامات علیه ایران است.شخصیت ترامپ به گونه است که مستعد باور کردن شایعات توطئه آمیز علیه آمریکاست .سیاست های خصمانه او علیه ایران او را مستعد اتهام زنی های این چنینی علیه ایران میکند. انگیزه های مختلفی پشت این سناریوسازی های هماهنگ وجود دارد.
اولین انگیزه در مفهوم سازی امنیت متقارن (Symmetrical Security) است که از میراث نومحافظه کاران در سیاست خارجی آمریکاست. طبق این مفهوم آمریکا و متحدان آن، باید نوع جدیدی از تهدید (تهدیدات تروریستی و شبکه های مرتبط به آن) را باز تعریف و سیاست خارجی خود را برعلیه آن جهت دهی میکردند. این مفهوم سازی جدید بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر دنبال شد .وقتی این استراتژی دنبال میشود ردپای اسرائیل و عربستان که متحدین آمریکا هستند مشاهده میشود این مساله دوباره سیاست خارجی آمریکا را با سردرگمی مواجه میکند بنابراین با متهم کردن ایران با یک تیر دونشان زده می شود هم روی دست داشتن اسرائیل وعربستان و بخشی از بدنه دولت آمریکا در حوادث ۱۱ سپتامبر سرپوش گذاشته میشود هم ایران به عنوان موضوع جدید در امنیت متقارن و حمایت از تروریسم مطرح میشود و پروژه ایران هراسی تقویت میشود.
دومین انگیزه مقامات آمریکا استفاده از پولهای بلوکه شده ایران داخل آمریکاست و بهانه ای برای پس ندادن دارایی های ایران.
در بعدی دیگر امروز که بیشترین کشورهای جهان از غرب تا شرق، مخاطرات ناشی از تکثیر تروریست تکفیری در خاورمیانه را درک و تجربه کردهاند (در پی حملات داعش)، نقش مخرب و بیثباتساز سیاستهای عربستان سعودی به عنوان متحد استراتژیک آمریکا در منطقه مورد انتقادات جهانی قرار گرفته است. این امر فشار افکار عمومی در داخل و خارج از آمریکا را متوجه دولت ایالات متحده کرده است که هر ساله قراردادهای هنگفت نظامی با ریاض عقد و به حمایت از رژیم سعودی میپردازد و به نوعی تصنعی بودن شعارهای حقوق بشری و مبارزه با تروریسم سران کاخ سفید را برای جهانیان برملا کرده است. امری که از یک طرف موجب فشار واشنگتن بر ریاض برای بسط آزادیهای فرهنگی و مدنی و اعلام کنار گذاشتن حمایت از ایدئولوژی وهابیت در ظاهر شد و از طرف دیگر تلاش برای جهت بخشی نگاهها از عربستان به ایران.
انگیزه بعدی آنها حقوقی است.پیش بینی آنها این است با محکوم کردن ایران در دادگاههای آمریکا،ایران اعتراض رسمی به این دادگاهها و اقامه دعوی داخل آمریکا نخواهد کرد طبق حقوق بین الملل اگه به رویه ای توسط کشور دیگر اعتراض نشود میتواند جزو عرف حقوق بین الملل و حقوق کشور مدعی قرارگیرد. با این روش ،عمل دادگاههای آمریکا که نقض حقوق یین الملل هست به زعم آنها وجهه و منشا حقوقی در عرف بین الملل پیدا میکند.