مشاهده اقدامات نظامی اخیر ائتلاف تحت رهبری عربستان در حرکت به سمت کنترل بندر حدیده می توان اذعان کرد اشغال بنادر ساحلی یمن (از جمله ذباب، مخا و میدی در گذشته) سعودیها را امیدوار به تغییر وضعیت کنونی و رهایی آنان از چالش یمن کرده است.
الوقت- باتلاق جنگ ویتنام برای آمریکا را شاید بتوان نمونه کاملاً مشابهی برای توصیف وضعیت کنونی عربستان سعودی در یمن دانست. بیش از سه سال جنگ طلبی بر علیه کشوری فقیر از سوی ریاض، هم صورت حساب بلندبالایی از هزینه های مالی و نظامی و سیاسی برای سعودیها در پی داشته و هم عامل نگونبختی و بروز فاجعه برای ملت یمن بوده است. با این حال نه آن هزینههای بسیار و نه این فاجعه انسانی هیچکدام نتوانسته است حکام سعودی را به دست کشیدن از جنگی فرسایشی و بدون نتیجه و دستاورد ملموس برای ریاض وادار کند. اما با مشاهده اقدامات نظامی اخیر ائتلاف تحت رهبری عربستان در حرکت به سمت کنترل بندر حدیده می توان اذعان کرد اشغال بنادر ساحلی یمن (از جمله ذباب، مخا و میدی در گذشته) سعودیها را امیدوار به تغییر وضعیت کنونی و رهایی آنان از چالش یمن کرده است.
نیروهای تحت رهبری عربستان از یک ماه پیش حرکت به سمت بندر استراتژیک حدیده، که در اختیار نیروهای انصارلله و ارتش یمن قرار دارد را آغاز کرده و توانستهاند از جنوب استان الحدیده و در امتداد ساحل و با پوشش هوایی پیشرویهایی داشته باشند. اخبار متفاوتی از میزان پیشرویهای متجاوزین وجود دارد اما، فارغ از این اخبار میتوان دلایل و ابعاد مختلفی درباره استراتژی جنگی ائتلاف برای اشغال بندر حدیده را برشمرد.
تجزیه یمن پس از تصرف حدیده
بیشتر سه سال جنگ به طور حتم این واقعیت را به سران کم تجربه عربستان سعودی ثابت کرده که قادر نخواهند بود نیروهای متحد انصارلله و ارتش یمن را شکست داده و این کشور را به طور کامل تصرف کنند. جنگی که قرار بود طی سه هفته به اشغال صنعا بیانجامد اکنون به رویای سه ساله تبدیل شده در حالی که طی این مدت به توان نظامی و عملیاتی انصارلله افزوده شده است. بر این اساس در یک سناریو میتوان از تصرف بندر حدیده به عنوان گام عملیاتی سعودیها و متحدین آن برای تجزیه یمن یاد کرد. عربستان در طول تاریخ روابط با یمن همواره به دنبال ضعیف نگه داشتن این کشور برای حفظ منافع خود در شبه جزیره عربی بوده است. قسمت اعظم منافع عربستان در یمن به موقعیت استراتژیک این کشور و تهدیدی که تحولات یمن میتواند بر تداوم زمامداری خاندان سعودی داشته باشد، بر میگردد. شکلگیری یک یمن قدرتمند در جنوب عربستان، با توجه به وجود اختلافات مرزی میان دو کشور در مناطق نفتخیز عسیر، نجران و جیزان و اینکه یمن دومین کشور پرجمعیت شبهجزیره میباشد، برای سعودیها خطری بالقوه محسوب میشود. عربستان در طول سالهای گذشته نیز با حمایت تمام عیار از طرح تعیین اقلیم های شش گانه در یمن، که در ژانویه 2014 از سوی دولت منصور هادی صادر گردید، به خوبی نشان داد که از استقرار یک دولت مرکزی مقتدر و مستقل در صنعا واهمه دارد.
محاصره برای پذیرش شکست
هماکنون ۹۰ درصد واردات غذایی و دارویی یمن از طریق بنادر تأمین میشود و این امر حدیده را به شاهرگ اقتصادی و حیاتی صنعا مبدل کرده است. در طول مدت زمانی که از آغاز تجاوز به یمن میگذرد این برای نخستین بار نیست که سعودیها قصد خارج کردن کنترل حدیده از دستان نیروهای مقاومت به رهبری انصاالله را در سر میپرورانند و بارها زیرساختها و مواضع نیروهای انصارالله در این منطقه را هدف حملات خود قرار دادهاند. بنا به گفته سازمان ملل 60 درصد از جمعیت یمن - 17 میلیون نفر - از ناامنی غذایی و سوء تغذیه رنج ببرند که از این تعداد 7 میلیون نفر در وضعیت خطرناک و بحرانی باشند. اگر شرایط بهبود نیابد، 10 میلیون نفر دیگر تا پایان سال به این رده برسند. در مجموع در حال حاضر بیش از 22 میلیون نفر از جمعیت 25 میلیونی یمن نیازمند کمک های بشردوستانه هستند. در این میان بندر الحدیده اصلیترین محل ورود کالا به یمن می باشد. لذا تصرف این بندر یا تکمیل محاصره آن، صنعا و دیگر استان های تحت کنترل نیروهای انصارلله و متحدین آن را از منظر اقتصادی و غذایی بسیار در وضعیت بغرنجتری قرار خواهد داد. در واقع سعودیها امیدوارند با اشغال نظامی حدیده، حلقه محاصره علیه مردم یمن را تنگتر کرده و با ترکیبی از جنگ، محاصره نظامی و قحطی، آنها را به پذیرش خواستههای خود وادار نمایند. این واقعیت منجر شد تا شورای امنیت سازمان ملل متحد روز جمعه 16 ژوئن 2017، طی بیانیهای هشدارآمیز خواستار ممانعت از حمله احتمالی نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی به بندر حدیده یمن در سواحل دریای سیاه شد.
توسعه طلبی سعودی- اماراتی با چراغ سبز آمریکا
این ایده که علت اصلی آغاز جنگ عربستان سعودی و امارات در یمن، چشم طمع این دولت ها به منابع طبیعی و جزایر زیبا و با موقعیت استراتژیک این کشور می باشد از سوی بسیاری از تحلیلگران مطرح است. در اثبات این ادعا می توان به افشای اقدامات استعماری امارات در جزیره سقطری اشاره کرد. همچنین می توان به جزیره بسیار استراتژیک پریم در تنگه باب المندب اشاره کرد که توسط رژیم صهیونیستی کنترل می شود. به طور کلی نگرشی وجود دارد که معتقد است آیندۀ رقابتهای استراتژیک جهانی در اقیانوس هند شکل خواهد گرفت. ٩ درصد تجارت جهانی و در حدود ۶٥ درصد کل نفت جهان از طریق دریا منتقل میشود. با در نظر گرفتن اهمیت انرژی و حجم گستردۀ تجارت دریایی، بهویژه بهخاطر نقش فزایندۀ اقتصاد کشورهای هند و چین، پیشبینی می شود کانون رقابت بین قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک، اقیانوس هند خواهد بود. بر این اساس، دسترسی و یا تسلط بر بخشی از این اقیانوس در آینده قدرت کشورها اثرگذار است. به همین دلیل برای بسیاری از کشورها از جمله همسایگان یمن و قدرت های بین المللی، تحولات سیاسی یمن به طور چشمگیری مورد توجه قرار دارد به ویژه آنکه دولت مستقر می تواند اجازه ی استقرار نیروهای نظامی سایر کشورها را در این منطقه استراتژیک صادر کند.
در همین راستا روزنامه واشنگتن پست در سرمقاله خود در 29 مه نوشت: قرار است «مارتین گریفیتس، فرستاده سازمان ملل به یمن طرحی برای مذاکرات صلح را ماه آتی میلادی به شورای امنیت ارائه کند، و آنچه مسئولان را به این روند ترغیب میکند، آمادگی رهبران انصارالله برای مذاکره است، آنها طرحهایی را برای توقف درگیریها و نیز توقف شلیک موشکها ارائه کردند اما مشکل به عربستانیها و اماراتیها بازمیگردد که به نظر میرسد بیشتر به دنبال کنترل بر بنادر یمن هستند تا پایان دادن به این جنگ».
اما اینکه عربستان و امارات بدون توجه به هشدار سال گذشته شورای امنیت و همچنین گزارش سازمان ملل در مورد بروز فاجعه انسانی در یمن تهاجم خود را برای تسلط یافتن بر حدیده آغاز کرده اند، به طور حتم با مجوز آمریکا می باشد. دبیر کل انصارلله یمن طرح حمله به حدیده را محصول تصمیم مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی عنوان کرده است. در حالی که آمریکا در دوران ترامپ حضور نظامی خود را در آبهای این منطقه افزایش داده و حتی در اکتبر 2016 پس از هدف قرار گرفتن ناو پیشرفته «المدینه» متعلق به عربستان مستقیماً اقدام به انهدام سیستمهای راداری یمن در استان حدیده کرد، عربستان خواستار واگذاری کنترل حدیده به نیروهای بین المللی (طبیعتاً آمریکایی) بوده است.