روز گذشته 14 فوریه 2018 هفتمین سالگرد قیام انقلابی مردم بحرین برعلیه حکومت دیکتاتوری آل خلیفه بود.
به گزارش الوقت هفت سال پیش در چنین روزی مردم بحرین در اعتراض به ظلم و بی عدالتی گسترده همزمان با شروع خیزشهای اسلامی در دیگر کشورهای عربی به پا خواستند و خواستار احقاق حقوق از دست رفته خود شدند. با این وجود در هفتمین سالگرد این واقعه مهم که نقطه عطفی در تاریخ معاصر بحرین لقب گرفته است، میتوان بازخوانی کاملی از ابعاد و زوایای گوناگون انقلاب بحرین در طول هفت سال گذشته تا به حال داشت.
ریشه های تاریخی قیام مردم بحرین
برای درک بهتر خیزش مردم بحرین باید ریشه های آنرا مورد بررسی قرار داد.در سال ۱۷۸۳ میلادی آل خلیفه که ساکن منطقه الزبارة قطر بودند، با حمایت انگلستان به بحرین حمله نظامی کرده و بر آن سلطه پیدا کردند.آنها خود را فاتح خواندند و رهبرشان شیخ احمد فاتح لقب گرفت .اوسرزمین بحرین و متعلقات آن را غنایم جنگی به شمار آورد، تداوم سلطه بر بحرین در میان اعضای قبیله خود را ضروری دانست.این تفکر شروعی بود برای دوران حکومت استبدادی و درد و رنج مردم بحرین و اعتراضات پی در پی آنها تا شروع انقلاب در ۱۴ فوریه ۲۰۱۱میلادی. مردم بحرین در قیامهای متعدد، تمایل خود به آزادی، دموکراسی، عدالت در توزیع ثروت و برابری در برخورداری از فرصتها را نشان دادند. این انقلابها با انتفاضه ۱۹۲۲م. شروع شد و با جنبش ۱۹۳۸م، انتفاضه دهه پنجاه (۱۹۵۴م) انتفاضه مارس ۱۹۶۵م.، انتفاضه دهه ( ۱۹۹۹-۱۹۹۴میلادی) ادامه یافت.
پس از اینکه عیسی بن سلمان در سال ۱۹۹۹ درگذشت حمدبن عیسی آل خلیفه برای خروج بحرین از بحرانی که در زمان او شروع شده بود تصمیم گرفت از طریق آزادی زندانیان، از سرگیری فعالیت پارلمان با نظام پارلمانی مجلس منتخب و مجلس انتصابی و صدور منشور ملی و الزام پادشاه به اجرای قانون اساسی ۱۹۷۳م. و عدم جایگزینی قانون اساسی جدید متعهد شد. نظام دو مجلسی نیز به شرطی فعالیت میکرد که وظیفه مجلس منتخب، قانونگذاری و مجلس انتصابی نیز تنها متعهد به ارائه مشورت باشد. توضیحات رسمی با تمام جزئیات، در نشریات رسمی از زبان وزیر دادگستری و ولیعهد منتشر شد و مردم به تعهدات پادشاه جدید اعتماد کردند. مردم در فوریه ۲۰۰۱م. با مشارکت ۹۸.۴ درصدی به منشور رأی دادند، اما بعد از پایان رأی گیری، ملک حمد آل خلیفه همه تعهدات خود را زیر پا گذاشت و به هیچکدام از وعده هایش عمل نکرد. او در ســال ۲۰۰۲م. به خواســت خود، قانون اساسی جدیدی صادر كرد و قانون اساسی ۱۹۷۳م. را که به دست مردم نوشته شده بود، ملغی دانست. به موجب قانون اساسی جدید، پادشاه در عزل و نصب رؤسای قوای مجریه، مقننه و قضائیه اختیار مطلق داشــت. وی با زیر پا گذاشتن وعده هایش، مجلس انتصابی را به ركن قانونگذار تبدیل كرد و خود نیز ریاست آن را بر عهده گرفت.
فقدان عدالت اجتماعی ،نظام انتخاباتی نابرابر، تبعیض (بحرین به ۴۰ حوزۀ انتخابی ناعادلانه تقسیم شد)؛ به گونهای که ورود اکثریت اعضای رژیم به پارلمان را ممکن و نمایندگی مردم ناممکن باشد از ویژگی بارز نظام بحرین میباشد. به عنوان مثال، سهم شیعیان در میان شاغلان در دفتر پادشاهی، نیروهای دفاع و گارد پادشاهی، گارد ملی و شورای عالی دفاع کمتر از یک درصد، در قوه مجریه تنها ۱۵درصد، در قوۀ قضائیه ۱۲درصد و در قوه مقننه، ۴۳درصد بود در حالی که اکثریت مطلق مردم بحرین شیعه هستند از زمان به قدرت رســیدن ملک حَمد، طرح تابعیت سیاسی خارج از قانون و اعطای تابعیت بحرینی به حدود ۸۰ تا ۱۲۰هزار نفر از شبه نظامیان حزب بعث صدام و شهروندان کشورهای سوریه، اردن، سودان، یمن، پاکستان، هند و... شروع شد. به این ترتیب،جمعیت بحرین تنها از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱م.، ۳۸۹۵۳ نفر افزایش یافت. جالب است که از این تعداد ۳۰ هزار نفر تنها به سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱م. برمیگردد و مربوط به اعطای تابعیت است. هدف از اعطای تابعیت سیاسی، تغییر ترکیب جمعیتی و تغییر هویت تاریخی، تمدنی و آیندۀ ملت بحرین است تا اکثریت جمعیت این کشور از وابستگان به نظام حاکم باشند.
دلایل انقلاب بحرین
دلایل انقلاب بحرین را میتوان در گزارش دکترشــریف محمد بســیونی رئیس کمیته حقیقت یاب در بحرین خلاصه کرد:
دلیل بحران بحرین مسائل مربوط به برابری سیاسی میان اهل سنت و شیعیان، سهم شیعیان در حکومت وعدالت اقتصادی و اجتماعی است. آمار نشان میدهد که بیــش از ۶۰درصد ملت بحرین شــیعه و کمتر از ۴۰ درصد سنی هســتند؛ در حالی که اهل سنت بر نهادهای سیاسی،اجتماعی و اقتصادی ســلطه دارند و شیعیان از این نهادها طرد میشوند.
درنتیجۀ بیداری اسلامی که از تونس شروع و دامنۀ آن به مصر نیز کشیده شــد، ملت بحرین فرصت را برای شروع انقلاب مناسب دید. انتخاب روز ۱۴فوریه ۲۰۱۱به عنوان تاریخ شــروع انقلاب توسط مردم بحرین، تأکیدی است بر تاریخی که ملک حمد آل خلیفه در ۲۰۰۲م. وعده های خود را زیر پا گذاشت و مطابق میل خود قانون اساسی تدوین کرد و عملا دیکتاتوری مطلق را اجرا کرد.
رهبر انقلاب مردم بحرین
شیخ عیسی قاسم متولد سال ۱۳۱۷ در منطقه دراز بحرین از خانواده ای عادی اما مقید به اصول مذهبی به دنیا آمد.
وی در سال ۱۳۵۰ شمسی پس از استقلال این کشور ، با اصرارمردم بحرین به کشورش بازگشت و به نقش آفرینی در تدوین قانون اساسی بحرین پرداخت. همچنین با رای مردم بحرین به مجلس موسسان راه پیدا کرد و همزمان در مجلس ملی این کشور نیز برگزیده شد و تا زمان انحلال این مجلس عضو آن بود. با آغاز قیام شیخ عیسی قاسم رهبری و هدایت اعتراضهای مسالمت آمیزمردمی در بحرین را جهت تبیین ظلم و ستم آل خلیفه و مطالبه حقوق برحقشان برعهده گرفت. نماز جمعه های او در منطقه الدراز با جمعیت کثیری برگزار میشد.به دلیل ویژگی های ممتاز شخصیتی، همچنین علم و تقوا از محبوبیت خاصی بین مردم بحرین برخوردار است. سال ۱۳۹۵ آیت الله عیسی قاسم به سلب تابعیت محکوم شد. یک سال پس از سلب تابعیت، با هجوم نظامیان آل خلیفه به منزل او در بهار سال ۹۶ ،وی تحت بازداشت خانگی قرار گرفت .این یورش که با اعتراضات مردم همراه بود۶ نفر شهید و ۲۰۰ نفر مجروح شدند.
ویژگی های قیام مردم بحرین
سه ویژگی را در مطالبات مردم بحرین میتوان بیان کرد:
مسالمت آمیز بودن: اولین ویژگی تمام راهپیماییها، تحصنها و تجمعها، مسالمت آمیز بودن آن است.
مشارکت فراگیر مردم: در تظاهرات بحرین، افراد مذهبی و روحانی، سکولار، سنی، شــیعه، اعضای سندیکاهای پزشکی و دانشجویان و روشنفکران و دیگر اقشار جامعه شرکت کردند. بارزترین ویژگی این تنوع، حضور اقشار مختلف ـ به ویژه حضور زنان در انقلاب است. زن بحرینی در تمام فعالیتها به صورت گسترده و خاص مشارکت داشت. در این میان، برخی از زنان به شهادت رسیدند، برخی بازداشت شدند و برخی دیگر مورد اهانت قرار گرفتند.
تریبون نماز جمعه: تریبون نماز جمعه با رهبری آیت الله شیخ عیسی قاسم،مشوق اصلی انقلاب بود. وی رهبری انقلاب را به عهده داشت و مردم را در زمینه مطالبات خود، به صبر و ثبات تشویق میکرد و رژیم مستکبر و زورگوی آل خلیفه را به چالش میکشید. ایشان در صبر، ثبات و فداکاری الگوی تمام مردم بود.
از وعده اصلاحات تا ورود نیروهای سپر جزیره به بحرین
شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه ولیعهد بحرین پیشنهاد هفت بندی خود را که در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۱۱. در روزنامه های رسمی چاپ شد، به این شرح اعلام کرد؛
تشکیل پارلمان با اختیارات کامل
تشکیل دولتی که نمایندۀ اراده و خواست مردم است
حوزه های انتخاباتی عادلانه
توقف دادن تابعیت
مبارزه با فساد مالی و اداری
به نظم درآمدن املاک و داراییهای کشور
بررسی تنشهای فرقه ای
آل خلیفه در سوابق خود چندین بار به صورت رسمی وآشکار بدعهدی و دادن وعدههای کذب را سرلوحه کار خود قرار داده بودند. مانند زمان تصویب منشور در سال ۲۰۰۱ کشور و پشت پا زدن ملک حمد به خواست مردم وتعهداتی که تضمین کرده بود. درحقیقت یکی از ریشه های قیام مردم بدعهدی های آل خلیفه بود. ولیعهد در بیانیه خود بر عدم مخالفت با مسائل مورد توافق در گفتگوی ملی، در رفراندوم ویژه ای که منعکس کننده خواسـت یکپارچه مردم است، تأکید کرده بود.
هنوز ۲۴ساعت از اعلام پیشنهادها نگذشته بود که نیروهای زرهی عربستان ســعودی در ۱۵ مارس ۲۰۱۱م. وارد عمل شدند. به مدت سه ماه، حالت فوق العاده اعلام شد و سرکوبهای خونین، با متفرق کردن تظاهرکنندگان از میدان لو لو شـروع شد که مرکز اعتراضات مسالمت آمیز در منامه بود.در تاریخ ۱۵مارس ۲۰۱۱م. نیروهای سپر شبه جزیره عربی، متشکل از ۲۵۰۰ نظامی که ۱۲۰۰نفر از آنها از ارتش عربستان، ۸۰۰ نفر از ارتش امارات و سایر افراد از نیروی دریایی کویت و چند کشور عربی دیگر بودند، وارد بحرین شدند.
در حقیقت، بحرین به وسیله این نیروهای نظامی ـ که عموماً مزدور هستند ـ اشغال نظامی شد تا از حکومت آل خلیفه بر بحرین حمایت شود. زمانی که شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۲م. تصمیم گرفت نیروهای سپر شبه جزیره عربی را تأســیس کند، هدف اصلی مقابله با تجاوز خارجی به کشورهای عضو این شورا اعلام شد. شیخ صباح األحمد الصباح در ســال ۱۹۸۴م. در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس گفت: هدف از تشکیل نیروهای سپر شبه جزیره عربی مقابله با هر نوع خطر خارجی است، نه دخالت در امور داخلی کشورهای حوزه خلیج فارس.
اقدامات نیروهای سپر جزیره و نیروهای امنیتی بحرین که از حمایت خارجی نیز برخوردار بودند فهرستی طولانی از موارد نقض گسترده حقوق بشر را شامل میشود.
هجو م به منازل مردم، تخریب مکانهای مذهبی شیعیان ، دستگیری زخمی ها دربیمارستانها و از همه تاسف بارتر محاصره بیمارستان سلمانیه در جنوب منامه
شلیک گلوله به ساکنان روستای بنی جمره در استان شمالی بحرین نیروهای امنیتی وابسته به رژیم آل خلیفه با همراهی نیروهای عربستانی
شکنجه تمام مجروحان بیمارستان سلمانیه
تخریب نزدیک به ۳۵باب مسجد، ۸ باب حسینیه و دو قبر و سوزاندن قرآن و ادعیه آسمانی، برگرفته از دیدگاه فرقه ای و کینه توزانه نیروها و حامیان آل خلیفه
ربودن و شکنجه شهروندان
بازداشت شخصیتهای سیاسی و دینی و شکنجه آنان
اخراج بیش از ۴۵۰۰ شهروند بحرینی از مشاغل دولتی و عمومی
هتک حرمت معترضین
برگزاری دادگاههای نمایشی و بدون وکیل و دادن اتهامات بی پایه و اساس به متهمان
برگزاری دادگاههای نظامی برای معترضین و دادن احکام سنگین همچون حبسهای طولانی مدت، سلب تابعیت و اعدام
سکوت جامعه جهانی در برابر جنایات آل خلیفه و نیروهای سپر شبه جزیره
بحرین یک منطقه ژئواستراتژیک برای آمریکا محسوب میشود و ناوگان پنجم نیروی دریایی خود را در این منطقه مستقر کرده است.بیش از ۳۵ هزار نیرو در آنجا دارد و یکصد نیروی دریایی انگلیس نیز در این کشور حضور دارند.آمریکا برای اقدامات نظامی خود نیاز به کشورهایی مطیع دارد. لذا وجود حکومتهای مردمی در خلیج فارس، میتواند ایالات متحده را با چالش روبرو کند زیرا احتمال میرود مردم خواستار برچیده شدن پایگاه نظامی و خروج آمریکا شوند. بحرین نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. دو روز قبل از ورود مزدوران سپرشبه جزیره عرب، رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا با ملک حمد بن عیسی آل خلیفه دیدار کرد و بر روابط دوستانه با بحرین به عنوان هم پیمان و شریک در همه زمینه ها تاکید کرد. این در حقیقت چراغ سبز آمریکا به بحرین برای سرکوب معترضین بود. هیلاری کلینتون« ـ وزیر ســابق امور خارجه آمریکا ـ در روز ۱۹مارس، ســه روز پس از ورود نیروهای سپر شبه جزیره عربی به بحرین ـ در کنفرانس مطبوعاتی بعد از نشست سران پاریس گفت: بحرین طبق توافقنامه امنیتی میتواند از ورود نیروهای خلیجی به این كشور حمایت كند. این موارد همه تأکیدی اســت بر حمایت و همدسـتی آمریکا برای ورود نیروهای سپر شبه جزیره عربی و سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز در میدان لؤلؤ منامه و نقض حاکمیت ملی این کشور. همچنین اتحادیه عرب ورود نیروهای سپر شبه جزیره عربی را قانونی میدانست. مجموعه این عوامل سبب شد تا سرکوب مردم بحرین در مظلومانه ترین شکل ممکن و سکوت جامعه جهانی و کمترین اعتراض نهادهای بین المللی صورت گیرد.
گفتگوهای ملی، فرار به جلو
آل خلیفه پس از اینکه به خیال خود مردم را سرکوب کرده برای مانور تبلیغاتی و زدودن افکار منفی از چهره پادشاه بحرین در خواست گفتگوی ملی داد. ریاست این گفتگوهای ملی را کسانی برعهده داشتند که خود در تعقیب یا سرکوب مردم حمایت و دست داشتند. تاجایی که رئيس "ائتلاف بين المللي مبارزه با فرار از مجازات" به دلیل جنایات حمد بن عیسی علیه او اقامه دعوی کرد و دادگاه بین المللی کیفری نیز این پرونده را پذیرفت. یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن گفتگوها این افراد بودند. سازمان عفو بین الملل، عدالت در بحرین را جعلی و پوشالی دانسته و محاکمه ۵۰ تن از فعالین بحرینی در اکتبر ۲۰۱۳م. و صدور احکام ظالمانه علیه آنها را روزی سهمگین برای عدالت در بحرین توصیف کرد. دیده بان حقوق بشر در انتقادی شدید یادآور شده است که از سال ۲۰۱۲ تاکنون مقامات آل خلیفه تابعیت ۵۷۶ شهروند را سلب کردهاند. به استناد گزارش دیده بان حقوق بشر، علی رغم اینکه این موضوع خلاف حقوق شهروندی و قوانین بینالمللی است اما از ابتدای سال ۲۰۱۸ بیش از ۷۰ تن و در سال ۲۰۱۷ نیز دست کم ۱۵۰ شهروند سلب تابعیت شد.
محاکمه معترضین در دادگاههای نظامی یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر در بحرین بوده است. محاکمه چهره های مردمی که خواستار مشارکت سیاسی مردم بحرین در نظام بحرین بودند مانند شیخ عیسی قاسم، «عبدالوهاب حسین» از جنبش الوفا اسلامی که او را آغاز گر انقلاب هم میدانند، «حسن المُشَیمَع» رهبر گروه نبش حق که به اتهام جعلی تاسیس سازمان تروریستی به همراه ۲۵ تن دیگر دستگیرشد و «شیخ علی سلمان » رهبران جنبش الوفاق بود که سالهای قبل دستگیر شده بود.
آینده قیام مردم بحرین
قیام مردم بحرین ریشه های تاریخی دارد و وعده ها و فریبها وعهد شکنی های هر باره آل خلیفه همیشه آتش خشم مردم را شعله ور تر کرده است.
اشتباه محاسباتی قدرتهای خارجی در این است که فکر میکنند مردم منطقه خاورمیانه در مرحله عدم بلوغ اجتماعی وسیاسی به سر میبرند و با گماشتن افرادی مثل حمدبن عیسی که خصلتهای نظامی گری دارند و در دانشگاههای افسری غرب آموزش دیده اند، میتوانند هم مردم را کنترل کنند و منافع خود را پیش ببرند. نقض آشکار این تفکر و محاسبه را می توان با زنده بودن قیام مردم بحرین بعد از هفت سال سرکوب شدید و بدترین شکنجه ها و سلب تابعیتها میتوان مشاهده کرد زیرا اراده و خواست مردم با این سرکوبها دچار ریشه های قوی تر و مستحکم تری شده و علاوه بر شناخت کامل آل خلیفه، چهره عربستان و استراتژی های منفعت طلبانه وآسیب زای این کشور به همراه منافع پنهان و آشکار آمریکا و نگاه ابزاری این کشور به بحرین کاملا مشخص شد. مجموعه این عوامل سبب میشود که قیام مردم بحرین باز صورت بندی شود و تمام اقدامات مخالف قیام، در جهت عکس نتیجه بدهد.