سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
یادداشت

ضرورت یک راهبرد جامع برای مبارزه با افراط گرایی خشونت طلب

پنج شنبه 28 خرداد 1394
ضرورت یک راهبرد جامع  برای مبارزه با افراط گرایی خشونت طلب

 

الوقت- افراط گرایی خشونت طلب احتمالا حادترین چالشی است که نه تنها منطقه خاورمیانه بلکه در واقع تمامی جهانی را که در آن انواع مخاطرات مرز نمی شناسند، تهدید می کند. این تهدید بزرگ که تا کنون مسبب ویرانی های عظیمی در عراق و سوریه شده، سایه شوم خود را بر چهار سوی منطقه گسترده است. فراگیر بودن افراط گرایی و دعاوی جهانی اش تا کنون روشن ساخته که چه آثار مخربی می تواند برای محیط ژئوپلیتیک و امنیتی، نه تنها در منطقه ما، بلکه در بسیاری از دیگر مناطق جهان داشته باشد .

جنایاتی که تاکنون توسط افراطیون صورت گرفته و تلاش خشونت بار آنها در جهت تخریب و تصفیه قومی در سوریه و عراق جهان را تکان داده است. حملات تروریستی در اروپا توسط دسته جات وابسته به القاعده، آنچه که به "کشتار باگا در 2015" توسط بوکو حرام شهرت یافته، حمله تروریستی در موزه ملی تونس، اقدام انتحاری علیه غیر نظامیان در جلال آباد افغانستان، بریدن سر 21 مسیحی قبطی مصری در لیبی و کشتار تکان دهنده 147 دانشجو در کنیا تنها در ماههای اخیر ابعاد رو به گسترش تهدیدی را که از ناحیه افراط گرایی خشونت طلب منشاء می گیرد، بیش از پیش روشن کرده است.  این پدیده برای نخستین بار در دوره بعد از تجاوز شوروی به افغانستان که به شکل گیری القاعده و طالبان منجر شد، مورد توجه قرار گرفت و با تهاجم آمریکا به عراق و شکل گیری دسته جات متنوع وابسته به القاعده در آن کشور و نهایتا پیدایش داعش ابعادی تازه به خود گرفت .

جنایات گسترده از جمله قتلها، تجاوزات جنسی، تغییر دین اجباری، شکنجه و برده کردن انسانها که بیشرمانه توسط داعش در شبکه های اجتماعی تبلیغ نیز می شود، نوع و دامنه تهدیدات ناشی از این  گروه را نمایان کرده است. عضو گیری داعش از 90 کشور در اقصا نقاط جهان، از جمله "دمکراسیهای" صنعتی غربی، یکی از نشانه های هشدار دهنده ای است که از  سوءجریانات ساختاری و اجتماعی بسیاری حکایت دارد. گرایشهای تکفیری این گروه تروریستی به آن اجازه داده است تا به راحتی تهاجم علیه شمار رو به تزائدی از اقشار اجتماعی را توجیه کند و حتی به آن ببالد  و آنها را هدف قتل و غارت و بردگی قرار دهد. حتی جنایات آنها از اهداف اولیه شان نیز فرا تر رفته و دامن اعضای دیگر گروههای تکفیری رقیب را نیز گرفته است. اقدام دو گروه داعش و جبهه النصره به بریدن سر اعضای یکدیگر در موارد متعددی گویای چنین گرایشی در این گروه ها است. در یکی از این موارد در مارس 2014، جنگ بین این دو گروه در شمال سوریه بیش از یک هزار کشته بر جای گذاشت.

تخریب نظام مند مساجد تاریخی، بقاع متبرکه، کلیساها، مقابر باستانی و معابد و بی حرمتی به آنها و نیز تخریب بی محابای آثار باستانی که معرف میراث غنی فرهنگی منطقه است، نشان می دهد که این افراطیون چگونه آینده ای برای منطقه در ذهن دارند. جنایات عظیمی که علیه ایزدیها صورت گرفت، گویای رفتار افراطیون و برنامه های شوم آنها در مورد اقلیتها است. قتل عام 1700 دانشجوی افسری نیروی هوایی عراق در تکریت در ژوئن 4014 و استفاده از شبکه های اجتماعی برای نمایش این جنایت بزرگ و افتخار به آن نشان داد که اگر مردم عراق قادر به شکست این افراط گرایان نشوند، چگونه آینده ای در انتظارشان خواهد بود. این اعمال در حکم حملاتی تمام عیار و همه جانبه  علیه ساختار اجتماعی منطقه و میراث غنی، متنوع و افتخارآمیز آن است.

افراط گرایی خشونت طلب از کجا نشات گرفته است؟

ارزشهای انسانی مانند عطوفت، عشق به هم نوع، صبوری، بردباری و بخشش همواره از اجزای بنیادی پیامی بوده اند که کلیه مذاهب، بویژه اسلام، همواره در طول تاریخ سعی در اشاعه آنها داشته اند. با این حال، در طول بیش از دو قرن گذشته یک گروه کوچک از عوام فریبان با سوابقی مشکوک و به بهانه پیراستن دین، شروع به ارائه چهره ای مسخ شده و غیر واقعی از اسلام کرده اند. آنها با هدف نیل به اهداف سیاسی و پیشبرد دستور کار کوته بینانه خود، در جهت قلب پیام اسلام وتحریف تعالیم دینی کوشیدند و تلاش کردند تا رحمانیت و عطوفت را از دین بزدایند. بر این مبنا، جماعت تکفیری و پیروانشان بیش از پیش نسبت به آنهایی که با چنین تفسیری از دین همراه نشدند، سخت گرفتند و آنان را "خارج از دین" شمردند .

آنها بر مبنای چنین تفاسیر بی پایه ای، اقدام به رد و نفی روایتهای غیر همسو با نظرات خود کردند و به تکفیر همه کسانی پرداختند که یا اعتقادات متفاوتی داشتند یا به یک گروه جمعیتی متفاوت متعلق بودند. آنها مدعی اند که تنها خود درک درستی از اسلام دارند و تمامی حقیقت یکجا در تملک آنها است. چنین نگرشی جوهره تکفیرگرایی است، و به باور من معضلات کنونی در منطقه و افراط گرایی موجود از چنین نگرشی ریشه گرفته اند .

مادام که چنین تفسیری از دین به گروه کوچکی از معتقدان به آن محدود بود، این معتقدان می توانستند و می توانند نظرات خود را داشته باشند. مشکل زمانی رخ نمود که کسانی برخوردار از ثروت و قدرت عهده دار اشاعه این تفاسیر جاهلانه در کشورهای اسلامی دور و نزدیک و تحمیل آن به مردم در جوامع فقیر به مدد پول و تبلیغات  شدند. اینبار، الویت این جمع ثروتمند و قدرتمند دیگر "خلوص دینی" نبود، بلکه اقدامات آنها بر مبنای اهداف سیاسی خاص و پاره ای محاسبات راهبردی کوته نظرانه صورت می گرفت. به این ترتیب با کمال تاسف، افراد و گروههایی که به واسطه شرایط اجتماعی و اقتصادیشان در برابر ایدئولوژیهای افراطی آسیب پذیر بودند، جذب شدند. از سوی دیگر، در حالیکه اکثریت کسانی که به تفاسیر تکفیری اعتقاد دارند، همواره از توسل به زور برای اشاعه و اعمال نظراتشان اجتناب کرده اند، اما برخی از آنها دست به اسلحه بردند و حتی در مواردی بر علیه بانیان خود نیز شوریدند. درست در این نقطه ای بود که افراطی گری خشونت طلب متولد شد.

دور باطل مداخله خارجی، افراط و بی ثباتی منطقه ای

ضمن اینکه جستجوی ریشه های داعش و شرکاء در سیر تاریخی تفاسیر مسخ شده از اسلام به شرح فوق ضروری است، در عین حال باید به نقش مهم تحولات خونین عراق در یک دهه اخیر در شکل گیری و رشد گروههای افراطی موجود نیز توجه داشته باشیم. مداخلات سیاسی و نظامی در جهان اسلام، بویژه در دهه 2000، شرایط دشواری را موجب شد،زمینه بسیار مساعدی برای عوام فریبان افراطی ایجاد کرد، به تندرو ترین افراد در بین آنها امکان داد تا بر سایرین غلبه کنند و به این ترتیب، امکان شکل گیری گروههای افراطی خشونت طلب فراهم آمد.

داعش یک پدیده جدید نیست. اکنون اجماع وجود دارد که افراطیون خشونت طلب از بهم ریختگی عراق در دوره اشغال این کشور توسط آمریکا بهره برده اند. گروهی مانند داعش که از فروپاشی و آشوب تغذیه می کند، به مدد بی ثباتی ها و آشوبهایی که بعد از حمله آمریکا به عراق در 2003 رخ داد، رشد کرد. افراطیون همچنین در جریان بحران سوریه و به کمک حمایتهایی که از افراد، محافل و دولتهایی در درون منطقه دریافت کردند، فضای مناسبی به دست آوردند، آرمانی جعلی سر هم کردند و به دیوهایی تبدیل شدند که اکنون حتی در مواردی بانیان و حامیان خویش را نیز تهدید می کنند. فراخوان فرامرزی آنها به جوانان محروم و بی  هدف در کشورهای عربی بعد از شکست نسبی "بهار عربی" و نیز در کشورهای غربی به آنها امکان داد تا صفوف خود را تقویت و به سرعت رشد کنند.

مداخله نظامی به همراه تلاشهای خام برای مهندسی اجتماعی جوامع خاورمیانه، منعکس کننده عمق توهم زدگی در سیاستگذاریهای آمریکا و برخی از دیگر قدرتهای غربی در قبال منطقه بود. آنچه که به اصطلاح "ابتکار خاورمیانه بزرگتر" خوانده می شد و هدف آن مهندسی جوامع خاورمیانه از نظر اجتماعی و سیاسی با هدف نهایی صدور "دمکراسی" بود، چارچوب تئوریک برای مداخلات نظامی را فراهم کرده بود. این "ابتکار" موجب مقاومتی شدید در سطح منطقه شد و تنها توانست بی ثباتی گسترده تری را در پی داشته باشد. واضعان این طرح ناتوان از درک این مهم بودند که نه دمکراسی را می توان با توسل به قوه قهریه به یک ملت تحمیل کرد و نه دمکراسی می تواند تحت حکومت یک ارتش اشغالگر در یک جامعه شکل گیرد. خساراتی که در جریان تلاش برای به اجرا درآوردن این طرح خیال پردازانه  به عراق و منطقه وارد شد، به قدری  گسترده و عمیق بوده که سالها تلاش برای جبران آن نتایج چندانی در پی نداشته است .

هدف این سیاستها که بر پایه جهل کامل نسبت به پویایی ذاتی منطقه شکل گرفته بودند، این بود که یک مدل کاملا بیگانه با ویژگی های منطقه و متضاد با سنتها، فرهنگها و راه و رسم زندگی جوامع بومی را بر آنها تحمیل کند.  بی ثباتی های ممتدی که از این رهگذر در شماری از جوامع در منطقه حادث شد، زمینه قدرت گرفتن افراطیان خشونت طلب را فراهم آورد و یک دور باطل را موجب شد که در آن اشغال خارجی و افراطی گری یکدیگر را تقویت کردند، به نحوی که افراطیون از شکافهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده تغذیه شدند. پیش بینی چنین وضعی چندان دشوار نبود. من در یک سخنرانی در شورای امنیت در 17 فوریه 2003 خاطر نشان ساختم که:

"امروزه، دامنه بی ثباتی در منطقه و عدم اطمینان نسبت به آینده در عراق ورای تصور ما است. با توجه به شرایط جامعه عراق و نیز نظر به وضعیت در کل منطقه، نقاط ابهام بسیار زیاد است و هیچ یک از طرفها نمی توانند با هیچ درجه ای از قطعیت این ابهامات را از قبل در محاسبات خود در نظر بگیرند. اما یک خروجی تقریبا مسلم است و آن اینکه افراطی گری از این ماجراجویی غیر مسئولانه در   عراق سود بسیار خواهد بود ."

امروزه، هیچ کس نمی تواند انکار کند که افراطیون و تروریست‌ها در حال حاضر بسیار قوی تر از آنچه هستند که سران عوام فریبشان در سال 2001 قادر به تصور آن بودند و در مناطق بیشتری در خاورمیانه دست به عملیات می زنند .

داعش چه نیست و چه هست؟

داعش یک گروه اسلامی نیست: وجود و اهداف این گروه هیچ ربطی به اسلامی که توسط قرآن مجید و رسول اکرم پایه گذاری شده، ندارد. داعش از اسلام به عنوان وسیله ای برای عضوگیری و جمع آوری پول سوء استفاده می کند. اسلام دین رحمانیت و عقلانیت و نیز دین بردباری و شفقت است. تمام مسلمانان مومن و متعبد روز خود را با "بسم الله ا لرحمن الرحیم " شروع و آنرا بارها و بارها در دعاها و نمازهای روزانه خود تکرار می کنند، تا همواره به یاد مهمترین ویژگی های خالق خود باشند؛ ویژگیهایی که بندگان خدا باید پیوسته سرمشق و راهنمای زندگی اخلاق مدار خویش در این جهان و تلاششان برای رستگاری اخروی قرار دهند. رفتار ظالمانه و اعمال جنایتکارانه داعش علیه اقلیتهای مذهبی در عراق و سوریه همچنین در مغایرت کامل با این آموزه قرآنی قرار دارد که بر مبنای آن "در دین اکراه نیست." (سوریه بقره آیه 256) قرآن مجید بعلاوه تاکید می کند که "هر کس کسی را به قتل برساند بدون اینکه کسی را کشته باشد و یا مرتکب فساد در زمین شده باشد، مثل این است که همه انسانها را کشته است". (سوره مائده آیه 32)[1] با توجه به چنین پس زمینه ای، اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان اعمال داعش و همفکرانش را ضد اسلامی و از نظر اخلاقی انزجار آور می دانند و آنرا نقطه مقابل بینش اسلامی و عمل میلیاردها مسلمان در طول تاریخ ارزیابی می کنند .

مسلمانان و پیروان دیگر مذاهب طی قرنها در کنار هم در منطقه ما زندگی کرده اند. وجود زیارتگاهها و آثار تاریخی متعلق به مسلمانان و فرق و مذاهب غیر اسلامی از طلوع اسلام و حتی بسیار قبل از آن در سراسر خاورمیانه شاهد گویایی بر همزیستی مسالمت آمیز مردمان گوناگون در این منطقه است. تخریب این یادگارهای بسیار با ارزش گذشته توسط افراطیون نشان می دهد که اینان تا چه حد نسبت به دین اسلام و روند غالب در دنیای اسلام بیگانه هستند .

آنان که اصول بنیادین اسلام را که ریشه در رحمانیت و نوع دوستی دارد و به کرات در قران و سنت رسول اکرم مورد تاکید قرار گرفته اند، نقض می کنند، در پی مسخ اسلام و تبدیل آن به وسیله ای در خدمت روایت منحرف و دستور کار خاص خویش اند. با توجه به این امر، حداقل چیزی که می توان گفت این است که سرزنش کردن اسلام به خاطر آنچه که این افراطیون انجام می دهند، از هر گونه صداقتی به دور است. همچنین قابل توجه است که بسیاری از آنان که امروزه می کوشند تا اسلام را به خاطر کارهای افراطیون مورد سرزنش قرار دهند، همان کسانی هستند که زمینه ساز و مدافع تهاجم دولت قبلی آمریکا به عراق شدند. آنها با چنین عملی در واقع می کوشند تا نقش خود در پیدایش افراطیون را مخفی کنند و در عوض اسلام را به خاطر وضعیت اسفناکی که خود در عراق، منطقه و ماورای آن ایجاد کرده اند، مقصر جلوه دهند .

داعش تنها یک فرقه مخرب است. بطور کلی، هر گروه افراطی، صرفنظر از اینکه چه اعتقادی داشته باشد، در مقطعی در سیر تکاملی اش، می تواند به یک فرقه مخرب تبدیل شود؛ داعش نیز از این قاعده مستثنی نیست. با این تفاوت که این گروه از ابتدای پیدایشش فرقه ای مخرب بود با یک رهبری اقتدارگرا، تمامیت خواه، سلطه جو و با یک نظام سرکردگی خود محور. سران این گروه از راهکارهای  ویژه ای برای عضو گیری و کنترل ذهن اعضا و واداشتن آنها به ارتکاب انواع جنایات استفاده می کنند و در حفظ مناطق تحت سیطره خود از طریق ارعاب و خشونت بی حد و مرز می کوشند .

عواملی که به رشد داعش کمک کرد

طی یک سال گذشته، مباحثی در مورد علل رشد داعش و موفقیت آن در تصرف و سیطره بربخشی از قلمرو عراق و سوریه در جریان بوده است. این توفیق غالبا به عواملی مانند ضعف دولتهای مرکزی، حمایتهای نظامی و مالی برخی دولتهای منطقه ای و نیز برخی مقامات و عناصر تکفیری ثروتمند، ضعف عمدی یا سهوی کنترل مرزهاکه پیوستن اعضای جدید به گروه را ممکن کرده، دسترسی به زرادخانه های بزرگ در سوریه و عراق، تجربه حاصل از جنگ علیه آمریکا در عراق طی سالهای طولانی و برخورداری از درآمد حاصل از نفت و قاچاق نسبت داده شده است .

در حالی که عوامل مورد اشاره در بالا همگی در تقویت موقعیت داعش مهم بوده اند، عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که نه تنها داعش را قادر به تصرف و کنترل قلمرو کرده،بلکه اشاره به آن برای توضیح ماهیت این گروه نیز مفید است. این عامل عبارت از نقش عمده ای است که اعضای سابق حزب بعث عراق و افسران ارتش صدام در امور مربوط به کنترل و فرماندهی داعش و دیگر گروههای مشابه در عراق و سوریه ایفا کرده اند. اتحاد داعش با شبکه ای از عناصر وابسته به صدام حسین دلیل اصلی موفقیت این گروه در برخی نبردها و نیز تحول آن از یک گروه تروریستی انتحاری به یک گروه تروریستی- شورشی همراه با کنترل بر برخی مناطق بوده است .

این اتحاد مصلحتی موجب شده است تا روش های تروریستی داعش از طریق سازماندهی و کسب مهارتهای نظامی سنتی ارتقاء یابد.بعثی ها نه تنها تخصصهای نظامی خود را در اختیار داعش قرار داده اند، بلکه شبکه قاچاقی را نیز که برای دور زدن تحریمهای دهه 1990 علیه عراق ابداع کرده بودند، در خدمت اهداف داعش قرار دادند. کمک بعثی ها به داعش به امید اعاده نظام سیاسی سابق عراق صورت می گیرد؛ نظامی که در آن شیعیان، کردها و سایر گروههای جمعیتی کشور، از جمله حتی اکثریت سنی ها، تحت سلطه یک باند کوچک حاکم قرار داشتند و به شدت سرکوب می شدند. لذا، تعجب آور نیست که آنچه داعش انجام می دهد یادآور جنایات رژیم بعثی صدام است. با این حال، نظر به توازن قدرت و ماهیت داعش، شک نیست که بعثی ها تنها برای مدتی کوتاه مورد استفاده قرار خواهند گرفت و سپس حذف خواهند شد .

ضرورت یک راهبرد جامع برای مبارزه با افراط گرایی خشونت طلب

بر اساس اجماع وسیع موجود در سطح بین المللی،داعش یک موجودیت جنایتکار است که باید شکست داده شود و ایادی اش به دست قانون سپرده شوند. این اجماع حاکی از آن است که تمامی جامعه بین المللی منافع مشترکی در شکست داعش و گروههای مشابه، از جمله آنان که به فرقه گرایی دامن می زنند، دارد. در حالیکه این اجماع گسترده یک امتیاز بزرگ است، اما هنوز راه قابل توجهی تا ترجمه آن به مجموعه ای از اقدامات هدفمند و موثر باقی است. جامعه جهانی همچنان از فقدان یک راهبرد جامع، همساز و منسجم برای مقابله با افراط گرایی خشونت طلب در رنج است. چنین راهبردی باید به این مسئله در تمامیت آن بپردازد و برای این منظور باید حاوی عناصر زیر باشد :

1. این راهبرد باید جدی، جهانی، قانونمند، غیر تبعیض آمیز و مشارکتی بوده و از اتخاذ رویه های گزینشی که مبتنی بر الگوهای کهنه بازیهای قدرت باشد، اجتناب کند. در چنین صورتی، کلیه بازیگران باید از اولویت دادن به ملاحظات سیاسی  بجای سرکوب افراط گرایی بپرهیزند. چنین راهبردی همچنین باید زمینه ساز یک تحول پارادایمی باشد که در چارچوب آن همه بازیگران متعهد شوند تا از بکارگیری مبارزه با افراطی گری به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خودداری کنند و در راستای مبارزه با گروههای افراطی از برخورد گزینشی و استانداردهای دو گانه اجتناب نمایند. افراطی گری نباید به عنوان انگ جدیدی برای حمله به دشمنان مورد استفاده قرار گیرد. افراطی گری همچنین خطرناکتر و جدی تر از آن است که در محدوده یک کشور یا منطقه باقی بماند. مبارزه جدی و جهانی علیه داعش و گروههای مشابه مستلزم یک تحول  ادراکی و تغییر پارادایمی است .

2. این راهبرد باید مبتنی بر هنجارها و اصول حقوق بین الملل و مفاد منشور ملل متحد، بویژه اصل اجتناب از تهدید یا استفاده از زور علیه دیگر کشورها باشد. هیچ تهدیدی را نمی توان از طریق محکم کردن  مبانی  آن و گسترده تر کردن فرصتهای عضو گیری برای آن ریشه کن کرد .

3. این راهبرد ایجاب می کند که هر جنگی علیه افراط گرایی باید در وهله اول در عرصه های فرهنگی و ایدئولوژیک صورت گیرد. لذا یک راهبرد موفق راهبردی است که رهبران مذهبی و اجتماعی، رسانه ها، دانشگاهها، شبکه های  اجتماعی و ابزارهای مشابه را برای رد و نفی تفاسیر مسخ شده و خشونت گرا از مذاهب بسیج کندو فلسفه های تنفرآلود و خشن را  که اساسا در مغایرت کامل با اصول اولیه تعالیم عالیه همه مذاهب است،  افشا نماید. رهبران مذاهب از سراسر جهان باید در صف اول تلاشها برای افشای ایده های جعلی افراط گرایان باشند و بدون هر گونه ابهامی فرقه گرایی و حملات علیه اقلیتهای مذهبی و قومی را رد کنند.در این زمینه پیام حضرت آیت الله خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکا گامی جدی برای گشودن باب مفاهمه روشنگرانه فرهنگی و عقیدتی است .

4. این راهبرد باید عواملی مانند دیکتاتوری، فقر، فساد و تبعیض را نیز که موجب ایجاد فضا و محیط مناسب برای رشد افراط گرایی می شوند، مورد توجه قرار دهد. به حاشیه رانده شدن جوانان در غرب از جهات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و نیز تدابیر تبعیض آمیزی که اثرات مشابهی بر مهاجران خارجی در غرب دارد، باید مد نظر قرار گیرند. تداوم اشغال فلسطین و مصائب مردم فلسطین و وضعیت اسفبار آنها ابزار موثر دیگری در دست افراطیونی چون داعش برای عضوگیری بوده، که باید حل و فصل شوند .

5. این راهبرد باید حاوی تدابیری بر علیه اسلام هراسی باشد که افراطیون خشونت طلب و مسلمانان راستین را در یک زمره قرار می دهد و از این نظر به عنوان ابزاری در دست داعش و دیگر گروههای تکفیری قرار می گیرد و مستقیما آب به آسیاب آنها می ریزد. در حالیکه باید به درستی نژادپرستی و  یهودستیزی را محکوم کنیم و در واقع نیز چنین می کنیم، باید همزمان  همگان اسلام ستیزی و بی حرمتی آشکار به ارزشها، اعتقادات و مقدسات مسلمانان را نیز محکوم کرده و درجهت جرم دانستن آن اقدام کنند. اسلام هراسی باید به عنوان شکلی از افراط گرایی که به نحوی از انحا موجب تحریک به انجام خشونت می شود، مورد شناسایی قرار گیرد و به این ترتیب کلیه اشکال افراطی گری خشونت طلب محکوم و مردود اعلام شود .

6. این راهبرد باید کلیه دولتهای منطقه ای و نیز همه بازیگران بین المللی را برای نفی دسترسی افراطیون به پول، عضو جدید و دیگر منابع لازم برای اشاعه ترور در سراسر منطقه و ورای آن همسو و همداستان سازد.در این رابطه، اتخاذ تدابیر جدی با هدف خاتمه دادن به حمایتهای معنوی، مادی، پشتیبانی مالی به افراطیون که از بخشهای خصوصی و عمومی یا افرادی در داخل و خارج از منطقه منشاء می گیرد، باید خاتمه یابد. جلوگیری از تردد آزاد تروریستها از جمله از طریق اعمال کنترل موثر و همآهنگ بر مرزها ، مختل کردن شبکه هایی که عهده دار حمایت مادی و پشتیبانی از تروریستها هستند و نیز مبادله اطلاعات در مورد فعالیتهای افراطیون حائز اهمیت حیاتی برای موفقیت این مبارزه است. در چارچوب این راهبرد، جامعه بین المللی از جمله کشورهای غربی (اگر واقعا مایل به شکست داعش هستند) باید تشویق شوند تاارائه کمک نظامی و حمایت سیاسی به کشورهای منطقه را به مبارزه واقعی آنها با داعش و دیگر گروههای خشونت طلب مشروط نمایند .

7. این راهبرد باید شامل تشویق همه کشورها به ارائه کمک به کشورهایی باشد که مستقیما درگیر جنگ با افراطیون خشونت طلب هستند. این کشورها باید در تلاشهایشان برای تقویت وحدت ملی و تحکیم تمامیت ارضی شان مورد حمایت قرار گیرند. چنین رهیافتی مستلزم تلاش برای مهار نیروهای گریز از مرکز و عدم مداخله در روابط بین اقوام و فرق مختلف در این کشورها است. هر رویه ای که موجب تضعیف مقامات این کشورها شده یا موجب تضعیف بین اقشار مختلف در امر ارائه حمایت در برابر افراطیون باشد، اسباب شکست مبارزه علیه داعش و اذنابش را فراهم خواهد کرد .

8. این راهبرد باید زمینه ساز تمرکزبر ضرورت مبارزه با داعش و گروههای مشابه و خودداری کشورها، بویژه در خاورمیانه، از تضعیف جبهه متحد علیه افراط گرایی در همه اشکالش شود. جنگ علیه یمن یکی از موارد مشخصی است که موجب تشجیع القاعده در شبه جزیره عربستان و دیگر گروههای افراطی در آن کشور و ایجاد فضای بیشتری برای آنها شده است. ما به جای اینکه شهرها و فرودگاههای یکدیگر را بمباران کنیم باید علیه داعش متحد شویم. تفاهم بین کشورها و جناحهای مخالف علیه داعش و اذناب آن شرایط مساعدتری برای مبارزه علیه افراطیون فراهم می آورد. بعلاوه، تلاش برای تضعیف آنان که عزم و پایبندی خود برای مبارزه با داعش را به اثبات رسانده اند و در مقابل همراه شدن با آنان که در این راه متزلزل بوده اند، تنها می تواند موجب تضعیف تلاشها در جهت مهار و ریشه کنی افراط گرایی شود .

ایرانیان در هر سن و از هر گرایش فکری، بویژه جوانان، همواره در نفی و رد افراط گرایی خشونت طلب، از طالبان و القاعده در افغانستان گرفته تا داعش و دیگر گروههای مشابه در یمن، عراق و سوریه، مصمم و پیگیر بوده اند. ایران افتخار دارد که ضمن حمایت از نیروهای مخالف طالبان نقش عمده ای در جلوگیری از تحکیم حکومت افراطیون در افغانستان  در دهه 1990 ایفا کرد. ایران همچنین عزمی پیگیر در کمک به دولت عراق و همآهنگی با آن برای کمک به همه کسانی که در معرض تهدید داعش قرار داشته اند، از خود نشان داده است. وقتی که در جریان نخستین یورش غافلگیرکننده این گروه در ژوئن و ژوئیه 2014، دیگران غافلگیر و بهت زده شدند، ایران برای مبارزه با این چالش زودتر از دیگران به صحنه رسید و با اعزام مستشار و ارسال ملزومات نظامی به دفع حملات داعش علیه بغداد، اربیل و آمرلی کمک کرد. ارائه مشورت و آموزش به نیروهای عراقی در ماههای اخیر نیز در اخراج داعش از برخی از متصرفاتش در غرب عراق  مثمر ثمر بوده است .

ما همچنین با عزمی راسخ با چالشهای موجود در جبهه های فرهنگی و ایدئولوژیک مواجه شده ایم.  در زمانی که در سال 2001 برخی در پی جنگی ویرانگر و مهندسی اجتماعی در منطقه بودند، ایران "دستورکار جهانی برای گفتگوی تمدنها" را پیشنهاد کرد که در همان سال به تصویب مجمع عمومی رسید. اخیرا و بسیار پیش از موفقیتهای افراطیون در عرصه نظامی، ابتکار رئیس جمهور روحانی در زمینه "جهان عاری از خشونت و افراطی گری" هشدار آشکاری بود به جهانیان در مورد این تهدید جدید. این ابتکار که در 2013 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید، مسیر روشنی را برای مبارزه با افراطی گری خشونت طلب ترسیم کرده است. اگر این ابتکار و قطعنامه مربوطه به خوبی پیگیری و اجرا شود، می تواند به ملتهای منطقه و دیگر ملتها در سایر مناطق امکان دهد تا به نحوی موثر با این چالش جدی مبارزه کنند .

ایران بر مبنای تجربیاتی که تا کنون به دست آورده و تلاشهایی که در جهت مهار و شکست طاعون افراط گرایی خشونت طلب صورت داده، آماده کمک به همه کوششهای واقعی و جامع در این رابطه در سطوح دو جانبه، منطقه ای و بین المللی است. همکاری در همه این سطوح برای شکست داعش، القاعده، جبهه النصره و گروههای وابسته ضروری است، چرا که این جریان نه تنها جوامع در سطح منطقه بلکه جوامعی را نیز که در فواصل بسیار دور از مرکز این بحران قرار دارند، تهدید می کند. ما امیدواریم که همه طرفهای ذی نفع  در این زمینه در سطح منطقه و جهان هر چه زودتر این الزام را بشناسند و در این تلاش مشترک سهم بگیرند.

محمد جواد ظریف، هاروارد اینترنشنال ریویو

تگ ها :

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

تظاهرات علیه نتانیاهو در چهارصدمین روز جنگ غزه

تظاهرات علیه نتانیاهو در چهارصدمین روز جنگ غزه