اختلافات میان مسکو واشنگتن مجموعه بسیار متنوعی از موضوعات را شامل میشود که همچنان حل نشده باقی ماندهاند و انتظار نمیرود که حتی درصورت عزم دو رهبر برای از میان برداشتن این موانع، امکان و توانایی آن را در آینده کوتاه و حتی میانمدت داشته باشند.
الوقت- روابط آمریکا و روسیه از زمان سقوط نظام کمونیستی در اوایل دهه 90 میلادی قرن پیش، هیچگاه تا این اندازه که امروزه شاهد آن هستیم پرتشنج و سرد نبوده است. اگرچه با روی کار آمدن دونالد ترامپ و تمایل وی برای بهبود روابط واشنگتن- مسکو احتمال کاهش تنش در روابط دو دولت قوت گرفت اما عملاً در طی یک سال سپری شده از دوران ریاست جمهوری وی نه تنها گامهای مثبتی در این مسیر برداشته نشد بلکه شاهد عمیقتر شدن فاصله و گسترش اختلافات میان آنها بودهایم. در اثبات این ادعا می توان به بیانیه وزارت امورخارجه روسیه در آستانه سفر رکس تیلرسون وزیرامورخارجه آمریکا به مسکو در 4 دسامبر 2017 اشاره کرد که در آن گفته شد: روابط دوجانیه میان روسیه و آمریکا در بغرنجترین شرایط ممکن پس از پایان جنگ سرد به سر می برد. با این وجود به مناسبت سال نو میلادی ولادیمیر پوتین در پیامی به دونالد ترامپ خواستار افزایش روابط واشنگتن و مسکو شد. پوتین در این پیام خطاب به رییس جمهور ایالات متحده اعلام کرده که بهبود گفتگوی سازنده بین واشنگتن و مسکو به ویژه در تقویت ثبات راهبردی در جهان، بسیار مهم است. اکنون سوالی که طرح میشود آن است که آیا تلاشها و تمایلات این دو رهبر شرایط را برای بهبود روابط دو کشور فراهم خواهد کرد و میتوان چشمانداز مثبتی از همکاری و کاهش تنش برای روسیه و آمریکا در سال پیش رو متصور بود؟
به طور حتم پوتین و ترامپ حتی با وجود فرض تمایل واقعی برای همکاریهای بینالمللی به هیچ وجه کار آسانی پیش رو نخواهند داشت. در طول سالهای پس از جنگ سرد دولتهای مختلف ایالات متحده با درجات متفاوت سیاست یکجانبهگرایی و تثبیت هژمونی آمریکا بر جهان پس از جنگ سرد را دنبال کردهاند که یکی از مهمترین بخش های این سیاست جلوگیری از رشد قدرتهای نوظهور که قادر به چالشآفرینی برای موقعیت مسلط آمریکا باشند، بوده است. در همین راستا روسیه یکی از کشورهای بوده که پس از روی کار آمدن پوتین و تلاش وی برای ارتقاء جایگاه جهانی روسیه و نقشآفرینی موثر در مدیریت سیاست بینالملل، با توجه به سابقه تاریخی رقابت با آمریکا در قرن گذشته، به عرصه هماوردجویی واشنگتن وارد شده است. واکنش مقامات روسي به سپر دفاع موشکي آمريکا در اروپاي شرقي، رقابت با آمريکا بر سر قطب شمال و اعلام شروع به کار ناوگان هواپيمايي قاره پيماي روسي، همگي نشان از سياست جديد روسيه در قبال تحولات جهاني دارد.
گسل فعال اختلافات
اختلافات میان مسکو واشنگتن مجموعه بسیار متنوعی از موضوعات را شامل میشود. بحران اوکراین و تحریمهای ضد روسی (بویژه قانون کاتسا که در اوت 2017 توسط دونالد ترامپ امضا و اجرایی شد)، ادعای دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، رقابت در سوریه و تلاش مسکو برای یافتن جای پا در منطقه خاورمیانه، بحران اتمی کره شمالی و ادعای آمریکا مبنی بر عدم همراهی جدی مسکو با تحریمهای اعمالی شورای امنیت بر ضد پیونگ یانگ ، تلاش واشنگتن برای گسترش ناتو به شرق و حضور نظامی در حوزههای نفوذ سنتی روسیه در شرق اروپا و آسیای میانه از طرق مختلفی چون بزرگ کردن تهدید روسیه و همچنین زمینهسازی برای گسترش اپیدمی تروریسم- بویژه داعش- به آسیای میانه، مهمترین عرصههای رویارویی، رقابت و اختلاف دو کشور در طی سالهای گذشته بوده است که همچنان حل نشده باقی ماندهاند و انتظار نمیرود که حتی درصورت عزم دو رهبر برای از میان برداشتن این موانع، امکان و توانایی آن را در آینده کوتاه و حتی میانمدت داشته باشند.
جنگ سرد جدید
اين تحولات را حتی در فقدان یک رقابت ایدئولوژیکی دهههای پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی، میتوان به عنوان وضعيت جنگ سرد جديدی تعبير کرد که عمدتاً به سیاستهای آمريکا براي ايجاد تغييرات اساسي در موازنه استراتژيک با روسيه باز میگردد. سند استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ از روسیه نه به عنوان یک رقیب بلکه به عنوان یک تهدید برای امنیت ملی آمریکا نام برده است و طبیعتاً سیاست خارجی آمریکا بر مبنای چنین نقشه راهی، راه تقابلجویی بیشتر با مسکو را پی خواهد گرفت. در واقع دیدگاه حاکم بر سند امنیت ملی دولت ترامپ ريشه در نگاه رقابت آميز جنگ سردي است که نه بر تعامل و همکاري - آنگونه که پوتین در پیام خود خواستار آن شده- بلکه از تعارضات بنیادین در نگاه به مسائل پيرامون و نحوه مديريت سياست بين الملل نشأت میگیرد.آمریکا، مطابق راهبرد امنیت ملی جدید خود - همانگونه که آشکارا اعلام می نماید- بدنبال تسلط و سیادت یکجانبه بر جهان است؛ این رویکرد آمریکا، دقیقاً در مقابل و در تضاد با رویکرد روسیه پوتین قرار می گیرد که در پی دست یابی به قدرت و نقش جهانی گذشته خود می باشد. این وضعیت، با توجه به روند های پیچیده و متداخل جهانی و منطقه ای، این دو رقیب قدیمی را با شدت بیشتری در مقابل یکدیگر قرار خواهد داد.اگرچه آنها تا حدود زیادی سعی خواهند کرد که وارد یک درگیری مستقیم با یکدیگر نشوند.