تنش بوجود آمده در روابط غرب و آنکارا ناشی از تعارض منافع و رویکردها در موضوعات مختلفی است که اردوغان را بر آن داشته است تا با این اظهارات علاوه بر اعمال فشار بر غرب برای امتیازگیری در موضوعات مختلف، برای خود جای پایی در تحولات منطقه باز کند.
الوقت - اتحاد استراتژیک میان ترکیه و آمریکا موضوعی است که از سالهای بعد از پایان جنگ جهانی دوم (1945) تا اوایل هزاره جدید (2000) به صورت گسستناپذیر تداوم داشته است. اما به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 با رویکردی اسلامگرایانه، اولین نمودهای شکاف میان ترکیه با آمریکا و کشورهای اروپایی را نمایان ساخت. در واقع، در سال های بعد از 2002 رویکردی جدید بر سیاست خارجی ترکیه حاکم شد که اساس آن بر ایجاد توازن در مناسبات با کشورهای اسلامی و غربی بود.
با این وجود، طی یک دهه گذشته شکافهای میان ترکیه با آمریکا و غرب به مرور رشد پیدا کرد و در تحولات منطقه غرب آسیا در سال های بعد از 2011 - بویژه بعد از کودتای 15 ژوئیه 2016 در ترکیه- به شکل جدی نمود یافت. از این مقطع به بعد آنکارا در ارتباط با بسیاری از مسائل منطقه با غرب و آمریکا دچار اختلاف شد و حتی در مقاطعی از سوی مقامهای سیاسی ترک رویکردی خصمانه نسبت به غرب اتخاذ گردید. در ادامه این روند، در روزهای اخیر شاهد ایراد اظهاراتی بسیار تند از سوی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه و بینالی یلدیریم نخستوزیر ترکیه هستیم که میتوان آن را مرزبندی جدید میان ترکیه با آمریکا ارزیابی کرد.
برای اثبات این ادعا با نگاه به اظهارات روز گذشته (22 اکتبر/ 1 آذر) این دو مقام سیاسی ترک، میتوان به وضوح قطببندی ترکیه با غرب و آمریکا را مشاهده کرد. در روزهای گذشته، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه طی سخنانی در سی و سومین نشست کمیته دائمی همکاریهای تجاری و اقتصادی سازمان همکاری های اسلامی «کمسک» در استانبول ضمن هشدار نسبت به توطئه و نقشههای پلید غرب علیه جهان اسلام گفت: هدف غرب تنها نفت و منابع زیرزمینی، نیروی انسانی نیست، بلکه هدف اصلی آنها نابود کردن تمدن اسلامی است. همچنین، اردوغان در بخش دیگری از اظهارات خود عنوان میکند: «می خواهند ریشه مسلمانان را خشک و آنها را فلج کنند. مسلمانان علیرغم اینکه دو قرن تحت حملات و آزار اذیت قرا گرفته اند، اما هنوز توانسته اند سرپا بمانند. سناریویی کثیف علیه وحدت، دارایی و از همه مهمتر آینده جهان اسلام درحال اجرا است. گروههای تروریستی داعش، القاعده، بوکو حرام، ی.پ.گ و ... منطقه ما را به دریاچه خون تبدیل کردهاند. دست شان رو شده که از کجا پدید آمده و تغذیه میشوند. دیگر در برابر این جنایتکاران که از نام اسلام سوءاستفاده میکنند، بی تفاوت نخواهیم ماند.» علاوه بر اظهارات اردوغان، بینالی یلدریم، نخست وزیر ترکیه طی سخنانی در «اجلاس اقتصادی ترکیه» در استانبول با بیان اینکه برخی محاکمههای جاری در آمریکا، بی اساس و مبتنی بر اظهارات نادرست و دروغ است، اظهار داشت: «ترکیه تاکنون در خصوص صادرات و تجارت هیچ عملی مغایر با قانون اساسی کشور یا قوانین بینالمللی انجام نداده است». همچنین، هاکان چاووشاوغلو معاون نخست وزیر ترکیه در اظهاراتی با اشاره به جنجال اخیر آنکارا با ناتو گفت، ترکیه دیگر آن ترکیه ۱۶ سال قبل نیست. دیگر ترکیه در برابر تهمتها، تحقیرها، رفتارهای خصمانه محکم خواهد ایستاد.
اهمیت این موضعگیری بیسابقه مقامات ترک را میتوان در دو بعد محتوا و تأثیرات سیاسی مورد واکاوی قرار داد.
در بعد نخست سخنان رییس جمهور ترکیه را میتوان رونمایی از چهره واقعی و پشت پرده کشورهای غربی و در راس آنها دولت ایالات متحده از حضور و نقشآفرینی در تحولات منطقه دانست. در واقع این اظهارات مقامات آنکارا تأیید کننده مواضع و دیدگاههای جریان مقاومت اسلامی از ماهیت سیاستها و اهداف اصلی دولتهای غربی بویژه آمریکا در منطقه طی دهههای گذشته میباشد. در این راستا میتوان انتظار داشت که ملتها و دولتهای مسلمان به تدریج به این واقعیت پی بردهاند که واشنگتن در راستای پیشبرد سیاستها و منافع خود از هیچ اقدامی فروگذاری نخواهد کرد و آنچه زیربنای سیاستهای آمریکا است، منافع این کشور می باشد و نه همکاری و سود مشترک.
در بعد دیگر اما واقعیت آن است که مواضع جدید ضدغربی مقامات آنکارا، از اعلام ماهیت اهداف و سیاستهای غرب را نمیتوان به صورت امری یکباره و نبود آگاهی از این مسائل در گذشته دانست. در واقع تنش بوجود آمده در روابط غرب و آنکارا ناشی از تعارض منافع و رویکردها در موضوعات مختلفی است که اردوغان را بر آن داشته است تا با این اظهارات علاوه بر اعمال فشار بر غرب برای امتیازگیری در موضوعات مختلف، برای خود جای پایی در تحولات منطقه باز کند. مهمترین اختلافات دو طرف عبارتند از:
1. دست پنهان آمریکا در پشت کودتای 15 جولای 2016
مهمترین موضوعی که موجب قطببندی اردوغان با آمریکا و غرب شده را میتوان مشخص شدن دست پنهان آمریکا در کودتای نافرجام 15 ژولای 2016 ارزیابی کرد. در واقع، به وضوح اسناد کودتا و اعترافات نظامیان دستگیر شده نشان داد که آمریکاییها از کودتا حمایت کردهاند تا حکومتی نزدیک به غرب در ترکیه روی کار آورند. این رویکرد آمریکا نشان داد که برای آنها دموکراسی و حق حاکمیت ملی کشورها فقط تا زمانی معنا دارد که منافع آنها تامین شود اما زمانی که منافع آنها در شرایط دموکراتیک تامین نشود از توطئه برای براندازی و روی کار آوردن دیکتاتوریهای طرفدار غرب چشم پوشی نخواهند کرد. در مجموع دست داشتن آمریکا در کودتای 15 جولای موجب شد که اردوغان با صراحت اعلام کند که اکنون آنها دوستان و دشمنان خود را شناختهاند.
2. اختلافنظر بر سر حمایت واشنگتن از کردهای سوریه
دیگر موضوع اختلافی ترکیه با امریکا که زمینه بیاعتمادی رهبران سیاسی این کشور به واشنگتن را ایجاد کرده در ارتباط با حمایت آمریکا از نیروهای کرد سوریه در مرزهای شمالی این کشور است. در واقع آمریکا با حمایت از این نیروها به نوعی وارد اتحاد با شاخه سوری پکک یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) شده و ترکیه بارها انزجار و مخالفت خود را با این امر ابراز کرده است اما همچنان واشنگتن در حال تجهیز و آموزش هر چه بیشتر این نیروها هستند. بنابرین، آنکارا به شدت نسبت به حمایت آمریکا از گروه تروریستی پکک بدبین است و به وضوح برای آنها مشخص شده که واشنگتن بازی خطرناک را بر علیه آنکارا با بهرهگیری از کارت فشار پکک آغاز کرده است. همین موضع، موجب شده که سیاستمداران ترک به این نتیجه برسند که آمریکا با صراحت در پی تضعیف و تهدید منافع ملی ترکیه است.
3. آمریکا و اسلامگرایی توسعهمحور ترکیه
دیگر محوری که موجب ایجاد شکاف میان آنکارا با واشنگتن شده را میتوان تضاد در رویکرد دو کشور در ارتباط با پروندههای مختلف در عرصه بحران های منطقه غرب آسیا و تضاد در رویکرد سیاستخارجی دو کشور برشمرد. ترکیه آک پارتی رویکرد افزایش نفوذ در منطقه با سیاست اسلامگرایی توسعهطلبانه را در دستور کار قرار داده است. در همین راستا، راهبرد حمایت از جریانهای اسلامی، به ویژه جریان اخوانالمسلمین را در تحولات منطقه پیش گرفت. این موضوع به شدت بر خلاف رویکرد منطقهای آمریکا در حمایت از متحد سنتی خود یعنی عربستان که به شدت از قدرتگیری اخوانالمسلمین در منطقه واهمه دارد، می باشد. بر همین مبنا، با حمایت دلارهای سعودی، آمریکا در تضاد با سیاست منطقه ای آنکارا رویکرد مقابله با اخوانالمسلمین را در پیش گرفت و در اولین گام حکومت محمد مرسی در مصر با کودتای مورد حمایت آمریکا و عربستان سعودی سرنگون شد. اکنون نیز فشار بر قطر به عنوان دیگر متحد ترکیه و حامی اخوان المسلمین، بخشی دیگر از این رویارویی را تشکیل داده است.
علاوه بر این، ترکها در کانونهای بحران در منطقه به ویژه در پرونده سوریه با آمریکا و غربیها دچار اختلاف بسیار بزرگی شدند. آنکارا از ابتدای سال 2011 خواهان ایجاد منطقه امن در شمال سوریه در مناطق مابین اعزاز تا جرابلوس در شمال استان حلب بود اما آمریکا و اروپاییها به بهانه های مختلف مانع از اجراییشدن این خواست ترکیه میشدند. همچنین، حمایت غربیها از کردهای سوریه موجب شد که آنکارا مسیر نزدیکی و همکاری با ایران و روسیه را در پرونده سوریه و مسائل غرب آسیا در پیش بگیرد. نماد بارز این امر را میتوان در توافقات نشستهای آستانه و نشست اخیر سوچی با حضور مقامهای سیاسی ارشد سه کشور ایران، ترکیه و روسیه دانست.
در مجموع، میتوان اظهار کرد که در شرایط جدید قطببندی جدی میان ترکیه و غرب با محوریت آمریکا شکل گرفته است. اردوغان و دیگر مقامهای سیاسی ترک به وضوح به این نتیجه رسیده اند که غرب متحد قابل اعتمادی نیست. بنابراین مقامات آنکارا سعی دارند با اقداماتی همچون نزدیکی به روسیه و ایران، در پیش گرفتن برنامههای دفاعی خارج از چارچوب همکاری با اعضا ناتو- همچون خرید اس 400- و همچنین از طریق اظهارات ضدغربی و تأیید مواضع جریان مقاومت اسلامی، منافع خود را به پیش ببرند. لذا در چشم انداز کلی می توان اظهار کرد که در صورت تداوم این روند علی رغم وجود درهمتنیدگی نسبی اقتصادی، سیاسی و نظامی- امنیتی آنکارا با غرب، به دلیل وجود تفاوت و تعارضات بنیادین دینی و فرهنگی، تاریخی و سیاسی شاهد افزایش واگرایی در مناسبات دو طرف خواهیم بود.