الوقت- در ابتدای قرن 21، آمریکا با جهش و رشد اقتصادی و نظامی چین روبهرو شد؛ کشوری که هماکنون رقیب آمریکا است و در آیندهای بسیار نزدیک تهدیدی برای تداوم هژمونی این کشور در نظام بین الملل خواهد شد. هماکنون نیز از یکسو عواملی نظیر رشد و نفوذ اقتصادی این قدرت نوظهور در مناطق مختلف جهان و عضویت دائم در شورای امنیت با دارا بودن حق وتو و از سوی دیگر حجم گسترده بدهیهای مالی و کاهش مستمر نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، باعث شده آمریکایی ها برای مقابله با روند فزاینده قدرت گرفتن چین اقدامات جدی را در دستور کار داشته باشند. تهدید چین برای تداوم هژمونی آمریکا به اندازه ای از سوی مقامات کاخ سفید جدی تلقی میشود که در دوران زمامداری اوباما راهبرد موسوم به «چرخش به سمت شرق» اتخاذ شد تا دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده در کنار خاورمیانه، تحولات شرق دور را نیز با حساسیت جدی پیگیر باشد. در همین راستا رئیس جمهور جدید آمریکا دونالد ترامپ نیز بخش مهمی از راهبرد سیاست خارجی خود را متوجه مقابله و رقابت تمام عیار با پکن کرده است.
مهار سیاسی
یکی از ابعاد مهم رویکرد مقابلهگرایانه دولت ترامپ در راهبرد سیاست خارجی آمریکا نسبت به پکن، تلاش برای مهار چین در شرق و جلوگیری از گسترش نفوذ این کشور در منطقه است.
هم اکنون رقابت شدیدی میان دولتهای متحد آمریکا و چین در شرق دور بر سر موضوعات مختلفی در جریان است. ادعاهای سرزمینی چین نسبت به دریای چین جنوبی رقابت گستردهای را با کشورهای مالزی، فیلیپین و بهخصوص ویتنام پدید آورده است که این امر به یک چالش مهم امنیتی برای ایالات متحده در منطقه آسیا ـ پاسیفیک تبدیل شده است. در جولای 2010 وزیر امور خارجه ایالات متحده، هیلاری کلینتون، بهصراحت و آشکار به منافع آمریکا در دریای چین جنوبی اشاره کرده و حفاظت از آن را جزء سیاستهای اصلی خود در منطقه آسیا ـ پاسیفیک دانست. درحقیقت، این دریا یک راه آبی استراتژیک مهم برای نیروی دریایی ایالات متحده محسوب میشود.
در دریای چین شرقی رقابت و منازعه میان تایوان، ژاپن و چین بر سر حاکمیت بر جزایری که در ژاپن به نام سنکاکو، در چین با نام دیائویو و در تایوان با نام دیائویوتای شناخته میشوند، وجود دارد.
در واقع آمریکا درصدد است تا از سلطۀ چین بر شرق آسیا که میتواند آغازی برای حصار شکنی این کشور و تبدیل شدن آن به قدرتی جهانی باشد جلوگیری کند. در این راستا آمریکا می کوشد با امکان فضای جاسوسی گسترده از چین(مقامات و صنایع نظامی و غیر نظامی)، برقراری روابط گسترده و متعهدکردن کشورهای پیرامونی چین(تبت،ژاپن و هنگ کنگ) با خود، استفاده از مناطق چالشزا به عنوان ابزاری برای فشار بر این کشور، پکن را درگیر و محدود به حوزه پیرامون خود کند.
حصار نظامی
حضور نظامی و اطلاعاتی بدون شک بخش تعیینکنندهای از راهبرد آمریکا برای مقابله با چین می باشد. چین در حال اجرای طرح های نظامی و امنیتی جدید خود با هدف تقویت ارتش خلق از طریق افزایش مداوم بودجههای دفاعی است اما ایالات متحده در حال جابهجایی نیروها و تثبیت قدرت نظامی در پیرامون چین می باشد تا بتواند چین را در داخل مرزهای جغرافیایی خود تحت نظارت و کنترل و جاسوسی داشته باشد. تقویت ناوگانهای آمریکا در شرق آسیا و حوزة اقیانوسیه و نیز حضور چشمگیر سازمان های اطلاعاتی این کشور (سیا) در این مناطق، اقیانوس آرام و کشورهای جنوب شرق آسیا را در حوزه اقتدار و نفوذ آمریکا نگاه خواهد داشت. در این زمینه استقرار سامانه ضد موشکی تاد در کره جنوبی با برد راداری 1000 کیلیومتری قابلیت مهمی به آمریکا برای کسب اطلاعات از فعالیت های نظامی چین می دهد. آمریکا درحال تکمیل پروژه حضور در شرق از ژاپن و کرة جنوبی تا استرالیا و زلاندنو، است لذا تاکنون پایگاههای نظامی متعددی را در فیلیپین، سنگاپور، مالزی، اندونزی، تایلند، و حتی اخیراً با اجاره پایگاه مشهور «کامران» در ویتنام که روزگاری دست روسها بود، تاسیس کرده است. اما دو منطقة دیگر وجود دارند که برای تکمیل محاصرة چین دستیابی به آنها برای آمریکا حیاتی است. منطقة جنوب آسیا شامل: کشورهای هندوستان، پاکستان، و افغانستان؛ و منطقة آسیای مرکزی شامل: قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان، و ازبکستان که در چهارچوب سازمان همکاریهای شانگهای در حوزة امنیتی چین و روسیه قرار دارند. تلاش آمریکا برای حضور دائمی در این دو منطقه بدون نگاه به چین ممکن نیست و به همین دلیل است که مشاهده میشود رقابتهای پنهان و آشکار بین آمریکا و چین در این دو بخش حساس از جهان در جریان است.
جنگ اقتصادی
ترامپ چه در دوران رقابت های انتخاباتی چه پس از ورود به کاخ سفید، بر این نکته تاکید داشته که اقتصاد جهانی علیه امریکا بسیج شده است و او می خواهد قوانین حاکم بر این اقتصاد را به شکل بنیادی تغییر دهد. بطور حتم یکی از اقدامات ترامپ در این زمینه، روی آوردن به جنگ تجاری یا نامتقارن با چین است. در تجارت خارجی پکن، امریکا رتبه نخست را در اختیار دارد و تا 18درصد از کل تجارت چین با جهان را شامل میشود. از این رو، برای چین از دست دادن بازار امریکا فاجعه بزرگی است. لذا ترامپ با تهدیدات مکرر خود و درخواست بازگشت شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری آمریکا از چین مانند ماکروسافت و همچنین بالا بردن نرخ تعرفه واردات گمرکات کالاهای چینی (مانند فولاد) قصد دارد علاوه بر امتیازگیری از پکن در پروندههای مشترک (مانند کره شمالی)، در جنگ اقتصادی با چین شکست خورده میدان نباشد. البته به طور حتم ایالات متحده خود نیز از این موضوع متضرر گردد اما مقامات پکن که خواهان پیشرفت و رشد اقتصادی بی نظیر وبا سیر صعودی می باشند تهدیدات ترامپ را جدی تلقی کردهاند کما اینکه در سفر شین جین پینگ رئیس جمهور چین، به آمریکا نگرانی های(جنگ تجاری) این کشور به کاخ سفید اعلام شد.
در هر حال، رقابتها و رویارویی پکن و واشنگتن بسیار جدی است از همین رو شخص ترامپ به خوبی می داند برای مهار چین با محدودیت ها و هزینه های هنگفت مواجهه است لذا می کوشد با ابزار هایی که در اختیار دارد و به آنها اشاره شد چین را دائما مورد هجمه و تهدید قرار دهد زیرا استراتژیست های کاخ سفید به این رهیافت رسیدهاند که در صورت رها کردن این غول اقتصادی به زودی چین جای آمریکا را در رهبری جهان پر خواهد کرد.