در شرایطی که منطقه با بحرانها و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کند، هیچ تحرکی را از اتحادیه عرب مشاهده نمی کنیم. دلیل آن روشن است. کشورهای عضو، دارای اختلافات زیادی با یکدیگر هستند؛ علاوه بر این، بلحاظ قدرت و تأثیر گذاری در شرایط برابر قرار ندارند. نقش اصلی از آن اعضای قوی تر - بویژه عربستان- است. مقامات سعودی سعی می کنند اتحادیه را در جهت اهداف و منافع خود هدایت و بلکه مجبور نمایند. آنهادر این راستا از سیاست تطمیع و تهدید استفاده می نمایند. سیاستی که بویژه در دوره اخیر در حال رنگ باختن است و بسیاری از اعضا تمایلی به تمکین از ریاض ندارند.
اتحادیه عرب که یکی از عوامل همگرایی در آن، شکل گیری اسرائیل و اقدامات تجاوزگرانه آن در جهان عرب و کشورهای منطقه - به ویژه فلسطین- بود، در طول تاریخ نتوانست در دفاع از حقوق فلسطینیها کار چندانی را از پیش ببرد. این در شرایطی بود که هنوز کشورهای عربی شرایط اسفناک امروزی را نداشتند؛ بلکه تا حدودی اندیشه و انگیزه حمایت از فلسطین در آنها وجود داشت.
اعضای این اتحادیه، در یکصد و چهل و هشتمین نشست خود که در قاهره برگزار گردید، در بیانیه پایانی، موضوعات و محورهایی را در رابطه با مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی، مورد تأکید قرار دادند که کاملاً در تناقض با رویه ای عملی آنها می باشد. از جمله:
- درخواست از شورای امنیت برای پذیرش فلسطین بعنوان یک عضو کامل سازمان ملل، پایان بخشیدن به اشغالگریهای اسرائیل واجرای قطعنامه ها در بحث فلسطین.
- ضرورت ایجاد ساز و کار برای حمایت ازحقوق مردم فلسطین.
- ایجاد کمیته وزارتی برای مقابله با نامزدی رژیم صهیونیستی در کسب کرسی غیر دائم شورای امنیت برای سالهای 2019 و 2020 .
- مخالفت با نقض قوانین در خصوص اماکن مقدس اسلامی و مسیحی در فلسطین.
در این رابطه، چند نکته قابل توجه است:
- در بیانیه پایانی اتحادیه عرب، موضوع و محور مهمی وجود ندارد که بتواند در تحولات مربوط به فلسطین، قابل توجه و اثر گذار باشد. مواضع ، فقط در حد درخواست و اعلام مخالفت بوده و به منظور فریب افکار عمومی ملتهای منطقه صورت می گیرد. آنها می خواهند وانمود کنند که همچنان به حقوق فلسطینیها توجه دارند.
- ایجاد کمیته وزارتی برای مخالفت با عضویت غیر دائم اسرائیل در شورای امنیت ، اگرچه مثبت است اما چندان امید بخش نخواهد بود، زیرا بلحاظ عددی، نسبت کل اعضای اتحادیه عرب به مجموع اعضای سازمان ملل - که در قالب مجمع عمومی، اعضای غیر دائم را انتخاب می کنند- نسبت 22 به 193 می باشد. ضمن اینکه هیچ تضمینی برای ایجاد این کمیته و انجام اقدامات لازم توسط آن وجود ندارد.
- اتحادیه عرب اگر در حمایت از حقوق مردم فلسطین ،اندکی صداقت داشت ، اساساً می بایست، محورهای ذیل را مورد توجه قرار می داد:
- معرفی رژیم اشغالگر قدس بعنوان دشمن و تهدید اصلی اسلام و مسلمانان. چرا که این دشمنی و تهدید، بطور روشن و واضح در مواضع و عملکرد این رژیم ، وجود دارد و کسی نمی تواند منکر آن گردد .
- ضرورت به رسمیت نشناختن اسرائیل، بعنوان یک کشور.
- ممنوعیت برقراری روابط و همکاری با این رژیم.
- حمایت عملی و نه شعاری از مردم فلسطین و مقابله با ستمگریها و جنایات صهیونیستها نسبت به آنان.
این در حالی است برخی از این کشورها مانند عربستان، امارات، اردن و مصر، نه تنها دیگر با تل آویو دشمنی ندارند بلکه در همسویی با غرب و جلب رضایت قدرتهای سلطه گر، وارد روابط و همکاری با صهیونیستها شده اند. این روابط و همکاری اگرچه تا چندی پیش، بصورت پنهانی بوده است ، اما تقریباً پس از شکل گیری بیداری و جنبشهای مردمی در کشورهای منطقه، بگونه ای آشکار دنبال می گردد. این کشورها، صریحاٌ اعلام می کنند که خواهان عادی سازی روابط و همکاری با این رژیم هستند و در این راستا فعال شده اند.
دولتهای سازشکار عرب، عملاً در جبهه غرب - عربی و در مقابل مردم فلسطین قرار گرفته اند. آنها از ابو مازن حمایت می کنند؛ چرا که در خدمت دولت اشغالگر قرار گرفته و در نقش پلیس اسرائیل، با مبارزان فلسطینی مقابله می کند. دولتهای سازشکار عرب، چگونه مدعی حمایت از حقوق مردم فلسطین هستند؛ در حالی که در قبال جنایات بیشمار و وحشتناک صهیونیستها در طول تاریخ فلسطین و اخیراً در حملات آنها به غزه ، سکوت مرگبار داشته اند. آنها چگونه خود را حامی ملت فلسطین می دانند، در حالی که منتخبان همین ملت ، یعنی حماس را جزو لیست تروریستها قرار داده اند. ملتهای منطقه این تعارض و تناقض را در حرف و عمل کشورهای عربی به وضوح می بیننند و در واقع به آنها می گویند: قسم شما را باور کنیم و یا دم خروس را.
محمد محمدی قراسویی - کارشناس و تحلیلگرمسائل بین الملل