الوقت_ از آغاز بيداري اسلامي، اولويت هاي قطر از ساير كشورهاي شوراي همكاري جدا شد و نظر به رابطۀ نزديك اين كشور با جريان اخواني از دهۀ 1960 تاكنون، دوحه فرصت قدرتگيريِ فعلي و يا احتمالي اين جريان در چندين كشور عربي را فرصتي براي پيشبرد نگرش منطقه اي خويش و همچنين رويارويي با رقبايِ سياسي خويش از جمله و به ويژه عربستان سعودي يافت. در نتيجه قطر در سراسر منطقه حمايت از اخوان المسلمين را به حد بي سابقه اي رساند. در اين راستا، شبكۀ پربينندۀ جهان عرب، الجزيره، در خدمت طرح و ترويج روايت هاي اخواني از تحولات قرار گرفت. در واقع رقابت هاي رسانه اي قطر با عربستان مسبوق به سابقه اي قابل توجه است. با اين حال، رقابت رسانه ايِ اين دو هيچ گاه به ميزاني كه در دورۀ بيداري اسلامي پيش رفت، صبغه اي ايدئولوژيك و مشروعيت زدا به خود نگرفته بود .
عربستان سعودي با تأسيس تلويزيون ماهواره اي العربيه تلاش كرده بود از ميزان اثرگذاريِ الجزيره در جهان عرب بكاهد و با آن رقابت كند اما العربيه هيچگاه نتوانست به سبك و ميزانِ الجزيره، گفتمان رسانه اي جهان عرب را شكل و جهت بدهد. در نتيجه تلاش عربستان براي جايگزينيِ الجزيره با العربيه به جايي نرسيد و هم اكنون نيز الجزيره با فاصلۀ زيادي پربيننده ترين شبكۀ خبريِ جهان عرب است. در واقع يكي از دلايل محوري تضاد عربستان با قطر در دورۀ ملك عبدالله آن بود كه قطر تريبونِ پربينندۀ الجزيره را در اختيار چهره-هاي اخوانيِ منطقه قرار داده بود و از اين مجرا افزون بر روايت سازي بر مبنايِ گفتمان اخواني، مشروعيتِ رژيم-هاي ديرين جهان عرب از جمله رژيم پادشاهيِ عربستان را زير سوال مي برد. حال آنكه گفتمانِ مشروعيت زداي اخوان، براي رژيم حاكم بر قطر هيچگونه تهديدي به بار نمي آورد .
از جمله برنامه هاي پربينندۀ الجزيره، برنامۀ الشريعۀ و الحياۀ است كه به صورت هفتگي يوسف القرضاوي را در برابر بينندگان عرب قرار مي دهد؛ شخصيتي كه به عنوان برجسته ترين و اثرگذارترين چهرۀ اخواني در خارج شناخته مي شود. افزون بر اين، در بسياري از برنامه ها و گفتگوهاي خبري، الجزيره از ميهمانان اخواني براي تبيين تحولات كشورهاي عربي، طبعاً با تكيه بر گفتمان و بر مبناي روايت اخواني از اين تحولات دعوت به عمل مي آورد. به همين دليل مي توان گفت الجزيره از جمله تريبون هاي اصليِ طرح و ترويج روايت و گفتمان اخواني در دورۀ بيداري اسلامي بوده است .
افزون بر پشتيبانيِ مالي و رسانه اي از جريان اخواني، قطر از ساير جريان هاي افراط گرا در منطقه حمايت كرده است. در واقع يكي از بيم هاي اصلي عربستان – حداقل در دورۀ ملك عبدالله - حمايت هاي گستردۀ قطر از جريان هاي اسلام گراي راديكال در سراسر منطقه بوده است. بيم عربستان از چنين پشتيباني هايي ريشه در تجربۀ تاريخيِ اين كشور در حمايت از جريان هاي تندرو دارد كه در نهايت به بازگشت شهروندان راديكال شدۀ عربستان به اين كشور و وارد كردنِ ناامني ها به خاك عربستان انجاميد. عربستان آشكارا بيم آن دارد كه مبارزۀ شهروندان سعودي در كشورهاي مختلف، سناريوي ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ را كه به جنگي داخلي عليه تروريسم انجاميد، را زنده كند. به عبارتي بازگشت شهروندان سعوديِ افراطي به اقدام آنها عليه نظام سعودي بينجامد .
بنابر اطلاعات منتشر شده از سوي وزارت كشور عربستان، حدود 1000 ستيزه جوي سعودي براي مشاركت در جنگ جاري در سوريه به اين كشور رفته اند. عدد واقعي بنابر منابعِ واشنگتن، بسيار بزرگتر است و در صورت بازگشت برخي از اين شهروندان به عربستان، امكان احياي سناريويِ پيش گفته، احتمالي جدي به نظر مي رسد. اين نگراني سبب شد در فوريۀ 2014 ملك عبدالله، مجازات زندان تا 20 سال را براي كساني كه عضو «گروه هاي تروريستي» باشند مقرر كرد و در 7 مارس همان سال وزارت كشور اخوان المسلمين و ساير جريان هاي فعال در سوريه از جمله جبهۀ النصره و داعش را در ليست سياه خود قرار داد. اين بيانيه به تماميِ سعودي هاي فعال در اين جريان ها 15 روز مهلتِ بازگشت داد. افزون بر اين، رژيم سعودي از علمايِ درباريِ هيئت علماي بزرگ خواستار آن شد كه با صدور فتوا، اين سياست دولت را همراهي كنند. در اين زمينه فتواهاي متعددي به ويژه از سوي مفتي عربستان در مورد حرام بودنِ رفتن براي مبارزه در سوريه بدون اجازۀ ولي امر – كه همان پادشاه است – صادر شده است .
اين سياست البته به دورۀ ملك عبدالله باز مي گردد. در دورۀ ملك سلمان ، سياست رياض در قبال سوريه و در مجموع منطقه شاهد تحولاتي جدي بوده است. به موازات گشايش رياض به روي جريان اخوان المسلمين در منطقه، كه طبعاً با هدف رويارويي با ج.ا.ايران و متحدان منطقه اي آن صورت مي-گيرد، سياست اين كشور در قبال جريان هاي تروريستي نيز شاهد تحولاتي اساسي بوده است. در اين زمينه، همراهي رياض با قطر و تركيه در شكل دهي به «جيش الفتح» كه متشكل از جبهۀ النصره، جيش الإسلام و احرار الشام است و توسط جبهۀ النصره رهبري و هدايت مي شود، گوياي تحولي در رويكرد رياض است كه اين بار برخلاف گذشته، بر همراهي با جريان هاي زيرمجموعۀ القاعده حكايت دارد. اين تحول در يمن نيز مشاهده مي-شود. گزارش هاي متعددي از اسلحه رسانيِ عربستان سعودي به جريان هاي تابع القاعده و داعش در يمن براي رويارويي با انصارالله منتشر شده است. بدين ترتيب، تحول صورت گرفته در رياض، اختلافات اين كشور با قطر را در مورد حمايت از جريان هاي افراطي به حاشيه رانده است .