الوقت - در حالى كه جامعه جهانى پس از توافقات صورت گرفته سال ٢٠١٠ منتظر كاهش نيروهاى نظامى ناتو از سال ٢٠١١ تا ٢٠١٤ در افغانستان میباشد؛ نه تنها اين مهم عملياتى نشد، بلكه با راهبرد نظامى ترامپ شاهد افزايش اين نيروها هستیم. راهبردى كه پايه و اساس آن مبارزه با تروريسم و مقابله با كمكرسانى پاكستان به نيروهاى نظامى و شبهنظامى در داخل افغانستان بيان گرديده است. اين رويكرد جديد كاخ سفيد در تضاد با شعارهاى تبليغاتى و انتخاباتى ترامپ است، كه مخالف حضور نظاميان آمريكايى در خارج از مرزهاى سرزمينى اين كشور ﺑﻮﺩ.
برخی گمانهزنیها حکایت از آن دارد که دولت ترامپ در تلاش است به بهانه مبارزه با طالبان و داعش در افغانستان، حداقل چهار هزار نیروی نظامی دیگر به این کشور گسیل دارد. از زمان دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا و در پی افزایش انتقادات به عملیات نظامی این کشور در غرب آسیا، تلاشها برای سرپوش گذاشتن بر تعداد واقعی نظامیان آمریکایی در افغانستان، عراق و سوریه آغاز شد. مقامات کاخ سفید با این بهانه که افشای تعداد نظامیان حاضر در جبهههای جنگ، اقدامی غیرضروری و غیرحرفهای به شمار میآید، رسانهها را از افشای اخبار مربوط به این موضوع برحذر داشتند.
ادامه سیاست دولت قبلی آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر شمار نظامیان این کشور در عراق، افغانستان و سوریه، منجر به انتقاداتی از دولت دونالد ترامپ شده است. پیشبینی میشود در استراتژی جدیدی که دولت ترامپ برای تشدید جنگ در افغانستان ارائه کرده است، تعداد سربازان آمریکایی در این کشور افزایش یابد. براساس آمارهای رسمی، آمریکا در افغانستان حدود هشت هزار و چهارصد نیرو دارد که با احتساب پنج هزار نیروی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، تعداد نظامیان خارجی در این کشور به بیش از سیزده هزار تن میرسد.
راهبرد نظامی آمریکا در افغانستان
بیش از پانزده سال قبل (در ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱) نیروهای آمریکایی برای سقوط رژیم طالبان و محو پایگاههای شبکه القاعده، عملیات گسترده نظامی را در افغانستان آغاز کردند و جنگ ناشی از حملات نیروهای خارجی در این کشور، تا امروز ادامه دارد. در طول این مدت دهها هزار افغان قربانی این جنگ شده و هنوز هم از افغانها قربانی میگیرد. آمریکا در اوایل توانست، رژیم طالبان را ساقط کند و حکومت جدیدی را جایگزین آن سازد. اما بعدها زمانی که طالبان در مناطق مختلف کشور دوباره به فعالیتهای جنگی پرداختند و این فعالیتها افزایش پیدا کرد، آمریکا نیز تعداد سربازان خود را در افغانستان بیشتر کرد. با افزایش سربازان و شدت جنگ، تلفات نیروهای آمریکایی نیز افزایش یافت، چنانچه در سال ۲۰۰۵ تعداد تلفات نیروهای خارجی ۱۲۹ تن، در سال ۲۰۰۶، ۱۹۳ تن، در ۲۰۰۷، ۲۲۸ تن، در سال ۲۰۰۸، ۲۹۶ تن و در سال ۲۰۰۹، ۵۱۶ تن بود.
اما زمانی که اوباما در سال ۲۰۰۸ رئیسجمهور آمریکا شد، در کنار اعلام خبر افزایش سربازان آمریکایی در افغانستان، پس از سال ۲۰۱۱ از برنامه خروج نیروهای خود از افغانستان نیز خبر داد. با آغاز خروج نیروهای آمریکایی پروسه انتقال مسؤلیتهای امنیتی نیز به نیروهای افغان آغاز شد که در ماه جون ۲۰۱۳ به پایان رسید. در سال ۲۰۱۴ با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی در روزهای نخست آن با آمریکا و ناتو قراردادهای دوجانبه امنیتی امضا شد. براساس همین قراردادها تصمیم بر این شد که پس از سال ۲۰۱۴ در افغانستان ۹۸۰۰ سرباز آمریکایی و ۲۰۰۰ سرباز ناتو باقی بماند و این رقم در سال ۲۰۱۶ تا پنجاه درصد کاهش یابد. اما این پروسه تا آخر دوره اوباما هر بار تغیر میکرد، گاهی تصمیم بر افزایش و گاهی هم بر کاهش سربازان گرفته میشد که بلاخره اوباما در جولای ۲۰۱۶ اعلام کرد که تا آخر سال ۲۰۱۶، ۸۴۰۰ سرباز آمریکا در افغانستان میماند.
نکته مهم این است که در سالهای گذشته، علیرغم حضور دههها هزار نیروی خارجی در افغانستان، جنگ مهار نشد و تا اکنون، همه روزه از افغانها قربانی میگیرد؛ حال چگونه ممکن است تا با آمدن چند هزار سرباز آمریکایی این جنگ مهار گردد؟ در سال ۲۰۰۷، ژنرال «دان مکنیل» فرمانده ارشد نیروهای خارجی در افغانستان، درخواست افزایش ۲۶۰۰۰ نیرو به افغانستان کرد. او گفت که افزایش نیروهای خارجی در افغانستان میتواند از دست دادن موفقیتهای ما در افغانستان جلوگیری کند و نه باید به دلیل غفلت و نبود اراده سیاسی موفقیتهای خود را از دست بدهیم.
با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا، فرمانده نیروهای خارجی در افغانستان یکبار دیگر خواستار افزایش چند هزار نیروی خارجی در افغانستان شد، او گفت: «نیروی نظامی فعلی ما در افغانستان تنها برای مقابله با فعالیتهای گروهای مخالف مسلح کفایت میکند، اما برای تعلیم و آموزش نیروهای نظامی افغان، نیاز به اعزام هزاران سرباز جدید وجود دارد.» ظاهراً این ژنرال آمریکایی میخواهد تا از راه افزایش نیروی نظامی در افغانستان خود را پیروز این جنگ سازد؛ اما بیخبر از این که افزایش نیرویهای نظامی در سالهای قبل نیز تجربه شده است، و جز شعلهور ساختن جنگ داخلی نتیجه دیگری نداشته است.
راهبرد ترامپ در افغانستان
هرچند ترامپ ندادن چک سفید به افغانستان را مطرح کرده بود، ولی میتوانست با صراحت بیشتری به عدم حکومتداری خوب در این کشور اشاره کند. با درنظرداشت اخطارهای صریحی که در سالهای گذشته و به خصوص در این اواخر به دولت افغانستان داده شده است، بعید به نظر میرسد که از این به بعد کشورهای کمککننده به معضل فساد اولویت کمتری بدهند؛ بلکه برعکس، فشارها در این زمینه بیشتر خواهد شد. در این راهبرد تصریح شد که آمریکا به دولت سازی-ملتسازی و توسعه دموکراسی در افغانستان کاری ندارد. ولی این نکته عملی نیست و آمریکا و متحدین اروپاییاش مجبور خواهند شد به ادامه روند دولتسازی کمک کنند. جرج بوش هم در ابتدا گفته بود هدفش در افغانستان دولتسازی نیست، ولی میلیاردها دلار را در این زمینه هزینه کرد.
نتیجه
موفقیت استراتژی جدید تضمین شده نیست و به عوامل متعددی بستگی دارد. مثلاً در بعد منطقهای، یک سناریوی منفی میتواند این باشد که باتوجه به اینکه روسیه و ایران هم به نوعی در تحولات افغانستان حضور دارند و با ایالات متحده نیز رابطه خصمانهای دارند، پاکستان و این دو کشور جبهه مشترکی را برای مقابله با غرب در منطقه تشکیل دهند و چین هم نقش چندان مثبتی بازی نکند که در اینصورت وضعیت منطقه پیچیدهتر از قبل خواهد شد. نباید فراموش کرد که قدرت کشورهای منطقه در عرصههای نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و اطلاعاتی در مقایسه با ۱۵ سال قبل چند برابر شده است. بنابراین، دیپلماسی کشورهای غربی و افغانستان با کشورهای منطقه بیشتر از هر زمان دیگری از اهمیت حیاتی برخوردار است.
در بعد داخلی، موفقیت استراتژی جدید مستلزم آن است که تلاشها و اقدامات دولت افغانستان برای مبارزه با فساد گزینشی نباشد و همچنین به وضعیت فعلی و تنشهای جدی که باعث آسیب پذیری بیشتر دولت شده است از طریق اعتمادسازی، تمرکززدایی و فراهم ساختن زمینه برای مشارکت واقعی تمام گروههای سیاسی رسیدگی شود.
نکته دیگر اینکه خروج نیروهای ائتلاف در آینده براساس جدول زمانی نخواهد بود و مبتنی بر شرایط خواهد بود؛ یعنی خلاف آنچه در زمان اوباما اتفاق افتاد و اعلام پایان ۲۰۱۴ به عنوان تاریخ خروج نیروهای نظامی ائتلاف، این پیام را به پاکستان و طالبان رساند که شما منتظر باشید ما در حال خروج هستیم. این باعث شد تا دولت از موضع ضعف با طالبان برخورد داشته باشد.
آمریکا درصدد است به هر شکل ممکن حلقه به اصطلاح نیروهای متحد خود را در افغانستان حفظ کند. این در حالی است که واقعیتهای جنگ و اشغال افغانستان طی نه سال گذشته از سوی آمریکا و ناتو نشان میدهد که افزایش نیروی نظامی خارجی در افغانستان نه تنها کمکی به حل بحران این کشور نمیکند بلکه این نیروها خود به عامل ناامنی و تشديد خشونت در افغانستان تبدیل شدهاند. کشتار غیرنظامیان در مناطق مختلف افغانستان از سوی نیروهای خارجی، افزایش تولید مواد مخدر که بنا به گزارش مقامات سازمان ملل، افغانستان در تولید حشيش نیز همچون تریاک در صدر کشورهای تولید کننده قرار گرفت در کنار احیاء گروههای تروریستی در افغانستان در همین راستا قابل توجه و تأمل است و نشان میدهد که نیروهای خارجی نه با هدف تأمین صلح و امنیت بلکه برای تبدیل افغانستان به پایگاه نظامی برای آمریکا و کشورهای اروپایی، در افغانستان مستقر شدهاند و همچنان در حال افزایش هستند.
.