ارزیابی شما درباره نوع معامله روسیه و امریکا در هامبورگ چیست؟
همواره تعامل یا تقابل امریکا و روسیه بر سر موضوع سوریه اصلی مفروض و قابل پیش بینی است، چرا که در حال حاضر دشمن مشترکی بین دو کشور امریکا و روسیه وجود ندارد که حول آن اجماعی صورت گیرد و برپایه آن به چینش های منطقه ای دست بزنند لذا ما دیگر نمی توانیم شاهد رویارویی تمام عیار دو قدرت متخاصم در منطقه باشیم.
چنین به نظر می رسد که دو کشور منطقاً به سمت نوعی تعامل پیش می روند و طبیعی است وقتی که تقابل تمام عیار وجود ندارد قطعاً امریکایی ها برای روس ها نیز در منطقه سهمی قائل می شوند. البته مطالبات روس ها در منطقه نیز مطالبات نامعقول و نامربوطی نیست چون در هر حال روس ها هم منافعی دارند که این منافع را بر پایه تروریزم، ژئوپولتیک، اقتصاد، انرژی و پیشینه تاریخی مبنا قرار داده و به منطقه ورود می کنند.
دلایل روس ها برای ادامه این شرایط از نظر شما کدام است؟
روس ها همواره بر این نکته تاکید دارند که به دعوت دولت قانونی سوریه وارد مساله شده اند که البته این ورود تا حدودی توانسته فضا و معادله میدانی را به نفع رژیم اسد تغییر دهد. این موضوع در نهایت دست روسیه را بازتر و منطق شان را قوی تر کرده است. از این رو امریکا هم منطقاً می پذیرد که با روس ها در این حوزه وارد تعامل شود.
در دیدار اخیر ترامپ و پوتین چه توافقاتی صورت گرفت؟
با این مقدمات آنچه در ملاقات پوتین و ترامپ درهامبورگ اتفاق افتاد بخش هایی مربوط به مداخله روس ها در انتخابات امریکا و بخش هایی نیز به سایر مسائل از جمله مساله جهانی شدن اشاره دارد، البته بخش هایی هم مربوط به مسائل سوریه بود که به گفته خودشان این بخش از سایر بخش ها پررنگ تر بوده است. البته برای بررسی دقیق تر موضوع باید دسترسی دقیق به اطلاعات مربوط به توافق فراهم باشد اما باتوجه به اینکه ما دسترسی به اسناد و متن این توافقات و مذاکرات نداریم لذا بیشتر موارد در حد گمانه زنی مطرح می شود.
مطابق این توافق، آتش بس در حوزه جنوب سوریه اعلام شد که شامل استان های قنیطره، سویدا و درعا می شود. البته این اقدام به لحاظ انسانی قابل تقدیر است اما باید در پشت این مسائل، به مسائل استراتژیک نیز باید توجه داشت.
بدین ترتیب اگر این آتش بس موفقیت آمیز باشد و بتواند گامی در مسیر حل بحران سوریه بردارد پیش بینی می شود که شاهد این نوع توافقات در آینده باشیم ولی اگر مانند بسیاری از طرح های دیگر با شکست مواجه گردد نمی توان چندان بر روی این بخش متمرکز شد.
آیا مذاکرات سیاسی اخیر توانسته شرایط بهتری را در سوریه رقم بزند یا خیر؟
طی چند ماهه اخیر معادلات سیاسی سوریه پررنگ تر از سایر معادلات شده است، یعنی قبلاً بیشتر شاهد تحولات میدانی، بمباران و جنگ پرشدت و کم شدت بودیم اما اخیراً با برگزاری مذاکرات آستانه و مذاکرات ژنو طی چند مرحله و همچنین توافقات حاصل از آن می توان پیش بینی کرد که مذاکرات، نشست های سیاسی و معاملات پشت پرده نسبت به بحران سوریه نسبت به قبل بیشتر شده و سازمان ملل هم بیشتر در این زمینه ورود کرده است.
چشم انداز آینده بحران سوریه را چطور پیش بینی می کنید؟
مساله مهم دیگری که ما باید به آن توجه کافی داشته باشد آن است که مراقب نوع معامله روس ها و آمریکایی ها باشد چرا که لزوماً منافع روسیه با منافع ایران در سوریه هم راستا نیست یعنی در بخش هایی مشترک است و در بخش هایی هم مشترک نیست. لذا بر این اساس بخش های غیرمشترک می تواند مبنای معادلات سیاسی میان روس ها و امریکایی ها باشد که بخش زیادی از این مسائل به حوزه اسرائیل مربوط می شود. این مسائل باید با رصد کردن مستمر، مراقبت، هوشیاری و دیپلماسی پرکار در این حوزه ها دنبال گردد.
در هر حال نمی توان از نقش تعیین کننده روسیه و امریکا در این معادلات غافل بود چون اگرچه توافق عموماً سطوح و معانی خاص خود را دارد اما در هر حال آتش بس اخیر در سوریه نتیجه توافق سیاسی و رایزنی پشت پرده روسیه و امریکا است.
اگر این آتش بس نتیجه موفقیت آمیزی را در پی داشته باشد و گامی در جهت حل و فصل معادلات بحران سوریه بردارد می تواند به یک امنیت پایدارتر در منطقه بینجامد.
به طور کلی کثرت متغیرها در سوریه زیاد است و در سوریه همه کشورها اعم از ترکیه، قطر، عربستان، اسرائیل، اردن، ایران، عراق، چین، روسیه، اروپا و گروه های فروملی نقش دارند ولی اگر قرار باشد بحران سوریه پایان یابد حتماً لازم است این موضوعات در سطح کلان تری حل و فصل شود.