الوقت - یکی از تردیدهایی که در ادبیات رسانهای امروز مطرح می شود تزلزل در ارتباط وثیقی است که همواره میان اروپا و امریکا وجود داشته است. طی چند ماه اخیر و بعد از روی کارآمدن ترامپ، تصمیماتی از سوی دولت او اتخاذ شده که به این تردید ها قوت بخشیده است. در عین حال باید توجه داشت زمینههایی برای همگرایی و همسویی میان دو طرف وجود دارد که باید آنها را در نظر داشت چراکه برای چندین دهه از مانع انفکاک میان اروپا و ایالات متحده گردید.
مهم ترین زمینه همگرایی میان اروپا و آمریکا ساختارهای فرهنگی و تمدنی مشترک است. اساسا اکثر جمعیت آمریکا را مهاجران اروپایی تشکیل میدهند که میراث فرهنگی خود را به آمریکا بردند. از سوی دیگر جوهره مشترک لیبرالیسم و صلح لیبرالی پایدار میان آنها وجود دارد، اعتقادی که مبتنی بر عدم تنش و جنگ میان دو کشور لیبرال استوار است. در نهایت رویکرد های رئالیستی مشترک، از اصلی ترین مبانی مشترک میان اروپا و آمریکا است که منتج به اتخاذ مواضع و تصمیمات همسو در نظام بین الملل برای چندین دهه شده است. مجموع این عوامل منجر شده است تا اروپا و آمریکا در قرن بیستم به بعد وثیق ترین ارتباطات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و مالی را شکل دهند به نحوی که در تمام جنگ سرد در یک بلوک قرار میگرفتند و بعد از آن نیز این همگرایی و اتحاد ادامه یافت.
با این وجود از سالهای بعد از پایان جنگ سرد در سال 1991 شاهد بوده ایم که دیگر اتحادیه اروپا، متحد تمام عیار آمریکا نیست بلکه به پیروی از منافع خاص خود در سیاست و اقتصاد جهانی برای دست یابی به استقلال عمل خاص خود تمایل دارد. در تداوم همین روند، طی چند سال گذشته و ادامه جریاناتی مانند پرونده هستهای ایران، روابط تجاری و بازرگانی فراآتلانتیکی، تحریم های یک جانبه آمریکا علیه برخی از کشورها و جایگاه ناتو در سیاست های امنیتی دو طرف زمینه را برای واگرایی دو طرف تسهیل کرده است.
در شرایط جدید، یعنی پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ نیز اختلافات میان اروپا و ایالات متحده برجسته تر شده است. از جمله اینکه مرکل نشست اخیر جی هفت را یک بر علیه شش خوانده بود و خواستار استقلال و خود اتکایی بیشتر اروپا شد. جریانات اخیر در روابط اروپا و آمریکا نشان میدهد که اروپا خواهان کنشگری بیشتر در نظام بین الملل و مستقل از آمریکاست. اروپاییان معتقدند که اگر آمریکا کمی بیشتر به آلمان یا سوئد شبیه باشد، جهان محیط امنتری خواهد بود. با نظر به این تفاسر در قالب 4 مولفه میتوان مهمترین محورهای تقابل اروپا با آمریکا در عصر ترامپ را مورد بررسی قرار داد.
1- برجام و تعهد به اجرایی شدن آن
یکی از اصلیترین موارد اختلاف اروپا و آمریکا، برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) است. در حالی که سخنگوی اتحادیه اروپا بارها خواستار تعهد طرفین به این قرارداد بوده است، در مقابل رئیس جمهور آمریکا مکرراً از غلط خواندن این توافق و ضرورت لغو آن سخن گفته است. در حقیقت،مخالفتها آمریکا با برجام به بستری مهم برای واگرایی اتحادیه اروپا از آمریکا بدل شده است. کشورهای اروپایی از جمله مقامات کشورهای فرانسه، آلمان و انگلستان بارها بر تعهد خود به اجرایی شدن برجام تاکید کردهاند و اظهارات ضد برجام ترامپ را مورد سرزنش قرار دادهاند.
2- تامین هزینهها و مشارکت در برنامههای سازمان ناتو
یکی دیگر از محورهایی که در نتیجه انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا نیز در افزایش واگرایی میان اتحادیه اروپا و آمریکا نقش داشته است در ارتباط با انتقاد ترامپ از کشورهای اروپایی عضو ناتو در تعهد به این سازمان میباشد. ترامپ بارها در تبلیغات انتخاباتی خود از بازنگری در عضویت آمریکا در ناتو و یا تغییر شرایط همکاری سخن گفته بود که در مقابل، طرح تقویت تدابیر امنیتی و دفاعی از سوی وزرای خارجه اتحادیه در اواخر سال گذشته میلادی در راستای تقویت دفاعی بیشتر این اتحادیه صورت گرفت. به عبارت بهتر برخی از کشورهای اروپایی همچون فرانسه طی چند سال اخیر، خواستار تشکیل نیروی مستقل اروپایی در برابر ناتو بودند، همچنین آلمان نیز همواره تلاش داشته است تا بی طرفی خود را درقبال مسائل امنیتی و نظامی اروپا و آمریکا حفظ کند و از این روی به اصطلاح به سواری رایگان امنیتی متهم میشد. در مقابل ایالات متحده خواستار حمایتهای بیشتر اروپا از ناتو و در عین حال خواهان عدم شکلگیری این ساختار نظامی بوده است.
3- همکاریهای اقتصادی و تجاری
از سوی دیگر ایالات متحده و اروپا بزرگترین سرمایه گذاران در جهان و در عین حال بزرگترین سرمایه گذار در بازارهای یکدیگر هستند. با وجود اینکه در زمان اوباما تلاش های دوجانبه میان اروپا و آمریکا در راستای انعقاد پیمان تجارت آزاد وجود داشت اما در مقابل در دولت دونالد ترامپ عضویت آمریکا در پیمان آسیا پاسفیک لغو شد که نگرانیهایی را برای اروپا به ارمغان آورد چراکه مخالفت ترامپ با پیمان های تجارت آزاد، سایر سازمان های مالی و اقتصادی را با هشدارهایی مواجه ساخته است و تعلیق گفت وگوهای پیمان تجارت آزاد میان اتحادیه اروپا و آمریکا یک نشانه هشدار دهنده در این ارتباط بود.
4- تعهد به توافقنامه محیط زیستی پاریس
مركز بحث نشست اخیر گروه هفت كه در سيسيل ايتاليا برگراز شد درباره محيط زيست، مشكلات آب و هوايي و اقليمي بر مبناي توافق نامه پاريس بود. توافق نامه پاريس كه در دسامبر 2015 زير نظر سازمان ملل و با حضور 190 كشور دنيا به امضاء رسيد، به تعهدات تاكيد كرد كه هر كشوري به نسبت توانايي و همچنين ميزان آلاينده هايي كه ايجاد مي كند در كاهش آن پيش قدم باشد. اين توافق نامه كه در دوران رياست جمهوري باراك اوباما امضا شده از سوی دونالد ترامپ با انتقادات جدی مواجه شد. واقعیت آن است در صورت عقب نشيني امريكا از اين توافق نامه نه تنها كمك هاي مالي واشنگتن براي اجراي آن قطع خواهد شد بلكه امريكا تلاشي براي كاهش ميزان آلاينده هاي خود نخواهد كرد. این موضوع موجب خواهد شد که دیگر کشورها هم به این معادهده زیست محیطی اعتنایی نداشته باشند. از این رو، عدم تعهد ترامپ به معاهده پاریس به موضوعی مهم در افزایش اختلافات میان آمریکا و اتحادیه اروپا تبدیل شده است.
به طور کلی می توان گفت که ابعاد همگرایی ایالات متحده و آمریکا بیشتر به حوزه منافع و نقشهای متفاوت هرکدام از آنها بستگی دارد. در حوزههایی که دارای منافع مشترک و موازی هستند و یا دارای نقش جهانی و بینالمللی هستند بیشتر شاهد همگرایی آنها هستیم. از سوی دیگر منافع آنها در حوزههایی با هم در تعارض است بیش تر دارای نقش ملی هستند بیشتر شاهد واگرایی و رقابت آنها خواهیم بود. هرچند که موقتی بودن این اتفاقات محتمل است وبیشتر به اختلافات دولت ترامپ با اتحادیه اروپا باز میگردد.