الوقت- استنباط مردم دنیا از جنبش طالبان با تصویری از غارت، مردان سـلاح در دسـت و سـازمانهای سیاسی - اجتماعی ظالمانه که مبارزاتی همهجانبه را در سر میپرورانند آمیخته شده است. درحالیکه این تـصورات تنها مـقدار کمی از حقیقت است. در حالی که درک بیشتر طالبان مستلزم تحلیل اشغال افغانستان توسط شوروی و پس از اشغال، تجربه سنتهای اسـلامی، زبـان و قومیت افغان و پدیدههای قبیلهای و همچنین مداخلات خارجی در مناطق مرزی پاکستان و بافتی اسـت کـه طـالبان در آن رشد یافتهاند.
به دنبال خروج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989، جـنگ های داخـلی خونینی میان گروههای مختلف جهادی ضد شوروی کمونیستی روی داد که سبب شد تا بسیاری از آنها انرژی خود را صـرف مـبارزه بـا یکدیگر نمایند. این جنگ ها که به کشته شدن هزاران تن از مردم و از بین رفتن زیرساختهای کشور انـجامید، پس از آوریل 1992 و تصرف کابل شدت بیشتری نیز یافت. اندکی بعد نیز شـروع جـنگهای خـیابانی به ویژه میان پشتوننشینها و جماعت اسلامی تاجیک ه در بستر مهمات بهجامانده از جـنگ بـا شـوروی و ذخیره بسیار عظیم از سلاحهای رها شده در افغانستان آغاز شد که سـرانجام اآنها دست کمی از خسارات و زیانهای وارده به کشور از زمان اشغال توسط شوروی نداشت.
دراین میان طالبان در سال 1994 با هـدف تـأسیس یک دولت اسلامی قبیلهای به منظور پایان دادن به جنگ میان مجاهدین و ایجاد امنیت در کشور وارد صحنه شـدند. طـالبان با پشتیبانی نیروی هوایی آی اس آی پاکستان مـوفق بـه بـراندازی بخشی عظیمی از جریان مجاهدین تاجیک (و شمالیها) در کـابل شـدند و شهر را در سپتامبر 1996 تسخیر کرد و یک امنیت نسبی را ایجاد کرد. طالبان این جریان را مسئول ادامه جنگهای داخلی و ناامنی در کـشور، و هـمچنین تبعیض علیه پشتونها میدانستند. اما با تسلط طالبان بر امور، افـغانستان بـه مرکزی بـرای آمـوزش نـیروهای فعال اسلامی و سایر اصولگرایان در نواحی خـاورمیانه و اطـراف آسیا تبدیل شد و طالبان خود را به عنوان ی نیروی جدید جهادی و مـرهمی بـرای صلح و ثبات بسیاری از افغانها بهویژه پشـتونها معرفی کرد و به سـرعت سـران نظامی را که مسئول بسیاری از ویـرانیها، بـیثباتی و هرج و مرج کشور در زمان جنگ داخلی میدانستند، را مورد هدف قرار داد. همچنین یـک نـیروی پلیس مذهبی را نیز به منظور امـر بـه مـعروف و نهی از منکر (گـسترش خـوبی و کاستن از بدیها) تعیین کـرد.
پس از 11 سپتامبر نیز، تمام گروههای اسـلامی جـنوب و غرب آسیا با مشکلات زیادی روبرو شـدند که علت اصلی آن سـرکوب فـزاینده حکومتهای این منطقه بود کـه بـه تقاضای آمریکا صورت میگرفت. در چنین شرایطی بود که تمام این گروهها رو به جبهه افغانستان نـهادند تـا با اشغالگران غربی به سـتیز بـرخیزند. اگرچه چـند سالی لازم بود تـا ایـن استراتژی پخته شود. در واقع، جهادگران از ملیتهای مختلف وقتی در کشورهای خودشان تحت فشار قرار گرفتند، به دنبال منطقهای امن بودند کـه در آنـجا بتوانند خود را حفظ نمایند.این منطقه جایی جز مناطق قبایلی در جنوب افغانستان و البته شمال پاکستان نبود که در آنجا دولت مرکزی پاکستان نفوذ چندانی نداشت و صدها سال بود که قبایل امور داخلی خـود را بـدون حضور قدرت دولت مرکزی هند یا پاکستان به صورت خودمختار اداره کرده اند. دراین میان، عقبنشینی هدایتشده طالبان و رهبران القاعده به هنگام حمله امریکا و ناتو به افغانستان بسترهای لازم را برای حضور اینگونه جهادگران در مـیان قـبایل بـه وجود آورده بود. دولت پاکستان نیز به اقتضای منافع خود شـرایط را تـسهیل مـیکرد.اینچنین بود که شورای مرکزی طالبان، سران القاعده و لشکر طـیبه در حمایت از قبایل پشتون پناهگاههایی امن در وزیـرستان ایـجاد کـردند و استراتژی جدید، جهاد در شرایطی متفاوت از گذشته به وسیله آنها تـدوین شد و مبارزه علیه دولت افغانستان آغاز شد و به دنبال آن بی ثباتی و بحران در افغانستان بدون آنـکه یـکی از طـرف بتواند مدعی پیروزی شود برای سال های طولانی ادامه یافت.
با قدرت یابی فزاینده طالبان، فقدان امنیت فراگیر به مشکل اصلی افغانستان به موازات کشمکش های قومی و سیاسی دیرینه در این کشور تبدیل شد. به نحوی که رویکرد خشن طالبان دورانی از هرج و مرج و فروپاشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را برای افغانستان کلید زد و این کشور را به مأمنی برای گروه های تکفیری سلفی همچون القاعده و پایگاهی برای ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه و حتی جهان تبدیل کرد.
با وقوع حادثه 11 سپتامبر در آمریکا و لشگرکشی این کشور و متحدانش برای نابود کردن طالبان در افغانستان، این کشور وارد یک دوره ی دیگر از جنگ و خونریزی شد به نحوی که بسیاری از مردم این کشور مجبور به ترک محل سکونت و آواره ی کشورهای همسایه شدند و بدین وسیله بحران پناهجویان افغان که تا امروز نیز ادامه دارد بوجود آمد.
اما این لشگرکشی به نابودی این گروه نیانجامید و با پناه بردن اعضای این گروه به مناطق کوهستانی خود در مرز افغانستان و پاکستان، جنگ با نیروهای خارجی و نیروهای امنیتی و ارتش دولت نوپای افغانستان تا امروز ادامه یافته و به تبع آن، گسترش ناامنی افـزایش فـقر، بیکاری و قاچاق مواد مخدر را در پی داشته است. به نحوی که جنگ های متعدد طالبان با دولت افغانستان سبب شده است تا این گروه امروز به عامل اصلی ناامنی های افغانستان تبدیل شود.