افزایش نقش نظامیان چین در مرزهای شمال شرقی افغانستان احتمالا با موافقت دولت کابل صورت گرفته باشد. زیرا این توافق می تواند بخشی از بار تامین امنیت و جلوگیری از نفوذ داعش و طالبان را از دوش افغانستان بردارد.
الوقت-اهمیت تحولات افغانستان برای چین به دلیل مرزهای مشترکی که با سین کیانگ، حساس ترین استان این کشور دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با خروج نیروهای خارجی در پایان سال 2016 از افغانستان، مقامات چین بر تحرکات داخلی این کشور بیش از گذشته متمرکز شدند.
این مساله با انتشار اخباری در مورد ظهور داعش در افغانستان و با توجه به تلاش این گروه برای ایجاد خلافت اسلامی، نگرانی های بیشتری را در پکن برانگیخت. رهبران چین در دو سال گذشته با اعلام زمان بندی نیروهای ناتو و آمریکا برای ترک افغانستان، تلاش کردند در محیط امنیتی افغانستان نقش بیشتری پیدا کنند. میزبانی پکن برای گفتگوهای نمایندگان کابل و اسلام آباد و همچنین دعوت از دفتر سیاسی طالیان در قطر برای گفتگو با مقامات اطلاعاتی چین در این راستا قابل تحلیل است.
در واقع چین بعد از سال های طولانی غیبت در تحولات افغانستان، از سال 2016 با ارتقای روابط دوجانبه خود با کابل به سطح استراتژیک، تلاش کرد ضمن مهار هر نوع بحران احتمالی در آینده، روابط نزدیک تری با همسایه جن گزده خود داشته باشد.
در حال حاضر جایگاه مسائل امنیتی در افغانستان برای چینی ها بیش از نفوذ اقتصادی و تجاری است. با این حال پکن درصدد است با تقویت پروژه های زیربنایی افغانستان مسیر توسعه مناسبات دوجانبه را هموارتر کند. در همین راستا چین می تواند از سازمان همکاری های شانگهای که افغانستان یکی از اعضای ناظر آن به شمار می رود، حمایت های نظامی-امنیتی خود را بر این کشور گسترش دهد.
از همین رو اخباری مبنی بر حضور خودروهای زرهی چین در خاک افغانستان منتشر شده که البته از سوی پکن و کابل تکذیب شد. اما با توجه به مرز مشترک افغانستان با استان سین کیانگ در شمال غربی چین و تحرکات جدایی طلبانه برخی گروه های اسلامی در این منطقه، چندان دور از انتظار نیست که چین برای افزایش تدابیر امنیتی تصمیم به حضور نظامی در این کشور بگیرد.
استان کویری و وسیع سین کیانگ در حال حاضر دو گروه جدایی طلب با نام های جنبش اسلامی ترکستان شرقی و کنگره جهانی اویغور دارد. جنبش اسلامی ترکستان شرقی پس از فروپاشی شوروی و با برقراری ارتباط با گروه های بنیادگرای آسیای مرکزی و طالبان و القاعده در افغانستان، بر حوزه عمل خود افزود. بر این اساس احتمال همکاری این گروه با داعش قابل پیش بینی است.
سین کیانگ به دلیل مرزهای مشترک و استراتژیک با کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان، هندوستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، مغولستان و روسیه و برخورداری از معادن زیرزمینی غنی و نفت وگاز برای چین حائز اهمیت است. از طرفی جدا شدن این استان مسلمان نشین می تواند زمینه ساز از هم پاشیدگی وحدت و تمامیت ارضی چین شود.
اهمیت حفظ کنترل پکن بر سین کیانگ باعث شده است که آمریکا به دنبال تاثیرگذاری بر چین از این مجرا باشد. درگیر کردن چین با موضوعات تروریستی، جدایی طلبی و مسائل امنیتی می تواند بخشی از تمرکز و قدرت عمل مهمترین رقیب اقتصادی ایالات متحده را به خود معطوف کند.
بر این اساس چین امنیت مرزی در شمال غربی خود را ارتقا داده و احتمال دارد در این رابطه با کابل نیز رایزنی های کرده باشد. ارتش افغانستان به دلیل مشکلاتی از قبیل پرداخت کمبود بودجه برایر پرداخت دستمزد به نظامیان و تجهیزات و آموزش ناکافی و همچنین وسعت حوزه عملیاتی ضد تروریسم در تمام این کشور، قدرت کافی برای تامین امنیت مرزها را ندارد.
ارتش و نیروی پلیس افغانستان پس از خروج نیروهای ناتو و کاهس تعداد نظامیان آمریکایی در این کشور، در بهترین حالت می توانند مانع دست اندازی های طالبان به پایتخت و شهرهای مهم این کشور شوند. به این وضعیت باید اقناع سربازان توسط نیروهای طالبان، القاعده و داعش از طریق پول نیز اضافه کرد.
بنابراین افزایش نقش نظامیان چین در مرزهای شمال شرقی افغانستان احتمالا با موافقت دولت کابل صورت گرفته باشد. زیرا این توافق می تواند بخشی از بار تامین امنیت و جلوگیری از نفوذ داعش و طالبان را از دوش افغانستان بردارد.