الوقت- بعد از بیداری اسلامی در منطقه و ظهور گروه های تروریستی در سوریه، اولین اقدامات مسلحانه این گروه ها تحت عناوین مختلف و با تشکیل گروه های مختلفی در رنگ و لعاب هاب های جدید شکل گرفت. داعش، جبهه النصره، ارتش آزاد و ... عناوینی بودند که برای ساقط کردن نظام سوریه توسط کشورهای منطقهای و فرامنطقه ای به وجود آمده بودند تا به نظام سوریه پایان دهند. ورود گروه های مردمی به عرصه نظامی، توازن قوا را به نفع ارتش و نیروهای مقاومت رقم زد و همین امر سبب یک توازن نسبی بین نیروهای درگیر در سوریه شده است. امروزه آنچه بیش از همه نمود دارد پیروزی های ارتش سوریه در عرصه میدانی و سیاسی بر بازیگران معارض داخلی و خارجی خود است. آمریکا و عربستان با طراحی های مختلفی سعی در سرنگونی نظام سوریه را داشتند که تا به امروز این امر ناکام مانده است. اخیراً نیز در عرصه میدانی پیشروی های خوبی در مناطق مختلف سوریه همچون حلب صورت گرفته است. حلب در سال 92 توسط گروههای تروریستی به اشغال درآمد، اما از سال 1393 با عملیات های متعدد در مناطق مختلف این استان، بالاخره طی روزهای گذشته مقدمات آزادسازی قلب اقتصادی سوریه فراهم شده است.
اهمیت حلب در ریخت شناسی سوریه
1)موقعیت اقتصادی: حلب بزرگترین استان سوریه از نظر وسعت و همچنین قطب اقتصادی در این کشور است. این استان از فرقهها و اقلیت های مختلفی تشکیل شده است و دشمن تکفیری با استفاده از بافت مذهبی و قومی، سعی در انشقاق و دودستگی در بین نیروهای مردمی و ارتش را دارد.
۲) موقعیت ژئواستراتژیک و آرایش نیروها در حلب: بخشهایی از استان حلب با ترکیه هم مرز است و از طرفی مرزهای شرقی آن به مواضع داعش نزدیک میباشد. بنابراین تصرف این شهر توسط هر یک از سه طرف منازعه سوریه، اعم از دولت، معارضین (به رهبری ارتش آزاد) و همچنین گروههای مختلف تکفیری (به رهبری داعش)، میتواند به منزله پیروزی نهایی آنها باشد.
۳) موقعیت نظامی: از تأسیسات نظامیِ واقع در این شهر میتوان به پایگاه «هلیبرد تفتناز» اشاره کرد که متعلق به نیروی هوایی سوریه در جنوب غربی حلب است. پایگاه دیگری که در حوالی این شهر قرار دارد، پایگاه هوایی «الجراح» است که این پایگاه هوایی نیز متعلق به نیروی هوایی سوریه میباشد. اهمیت این مرکز نظامی در حلب بسیار زیاد است و «حافظ اسد»، رئیس جمهور فقید سوریه در آن آموزش نظامی دیده بود.
همچنین وجود فرودگاه های نظامی همچون کویرس و وجود صنایع دفاعی و دانشکده های افسری، حلب را به مهمترین استان برای پشتیبانی از ارتش این کشور در شمال سوریه تبدیل کرده است.
۴)موقعیت ژئوپلتیک حلب: حلب از شمال به کشور ترکیه، از غرب به اِدلب که تحت اشغال تروریست های جبهه النصره است، از شرق به مناطق کردنشین سوریه و از سمت جنوب نیز به مناطق مرکزی همچون دمشق، حماه و حمص متصل است. این موقعیت ژئوپلتیکی، این امکان را به کشورهای حامی تروریست ها داده است که اکثر پشتیبانی های خود را از همین منطقه صورت دهند.
اهمیت حلب برای مسلحین
در صورت اشغال کامل حلب توسط گروههای تروریستی چهار اتفاق مهم در عرصه میدانی و سیاسی برای کشور سوریه و یا حتی منطقه متصور بود:
1- تبدیل شدن حلب به پایگاه معارضین و گروههای تروریستی: از آنجایی که حلب در مرز ترکیه و در مجاورت این کشور قرار دارد، در صورت اشغال این استان، حلب به کانون آموزش، تجهیز و تامین نیروی انسانی برای معارضان در اقصی نقاط سوریه تبدیل می شد. در واقع گروههای تروریستی به دنبال سناریویی شبیه لیبی و شهر سرت در حلب بودند. مسلحین لیبیایی با اشغال شهر سرت شروع به حرکت به بنغازی و طرابلس کردند و همین امر منجر شد که پایتخت لیبی در معرض حملات متعدد گروههای تروریستی قرار گیرد.
2- مسافت حلب تا مرز ترکیه حدود 60 تا70 کیلومتر است که در صورت تصرف حلب معارضین سریعاً منطقه پرواز ممنوع اعلام می کردند وهمان اتفاقی که در لیبی افتاد، تکرار می شد.
هدف از منطقه پرواز ممنوع، شبیه سازی سناریو لیبی در سوریه است که با ایجاد منطقه پرواز ممنوع، نیروی هوایی این کشور نتوانست هیچ عملیاتی را علیه انقلابیون لیبی انجام دهد و سرانجام نیز این امر منجر به سقوط قذافی گردید.
3- تشکیل یک دولت مرکزی: در صورت تصرف حلب سناریوی خطرناکی که برای سوریه محتمل بود، تشکیل دولت مرکزی توسط معارضین بود. در صورت تشکیل دولت مرکزی زمینه تجزیه سوریه فراهم شده بود. دلیل این امر نیز سهم خواهی سایر مناطق و اقلیت های سوری برای تشکیل دولت مرکزی بود و همین امر زمینه ساز مناطق یا کانتون های مستقلی می شد.
4- تشکیل دولت توسط معارضین و به رسمیت شناختن آن توسط سایر کشورها.
مراحل آزادسازی حلب
عملیات آزادسازی حلب طی دوسال گذشته و با آزادسازی مناطق جنوبی این استان صورت گرفت. عملیات های نصر1 و 2 که منجر به آزادسازی نبل و الزهرا و بعضی دیگر از مناطق سوریه شد، مقدمات آزادی مناطق شرقی حلب را نیز فراهم کرد. با محاصره قراردادن تروریست ها در مناطق شرقی و اعلام آتش بس های مختلف برای شکستن محاصره، باقیمانده مناطق اشغالی شرق حلب نیز آزاد شد و ثمره چند ساله مقاومت برای آزادی این مناطق به واقعیت پیوست.
دستاوردهای آزادسازی حلب
به طور کلی می توان دستاوردهای آزادسازی حلب را بهدو دسته داخلی و خارجی تقسیم بندی کرد.
- داخلی: در این زمینه می توان به دستاوردهای زیر اشاره کرد:
الف) تغییر موازنه میدانی و نبردها درداخل حلب: امروزه ارتش توانسته که جنگ را از دمشق به حلب منتقل کند و این امر دستاورد بزرگی براینظام سوریه محسوب می شود. دور کردن تهدیدات امنیتی از پایتخت و انتقال این تهدیدات به مرزهای سوریه مهم ترین دستاورد ارتش بوده است.
ب)تقویت و تثبیت مواضع ارتش و دولت: پیروزی های اخیر و بالاخص پیروزی در حلب اعتماد عمومی وسیعی را در بین مردم برای نظام و ارتش سوریه به وجود می آورد.
ج) مستمر بودن عملیات در سوریه: پیروزی در حلب نشان داد که ارتش سوریه در سایه حمایت های مردمی می تواند بر تروریست های چندملیتی بیگانه غلبه کند و مسیر برای عملیات های جدید در سایر مناطق سوریه نیز فراهم شود. بنابراین می توان گفت که راه برای آزادسازی سایر استان ها همچون ادلب و رقه نیز فراهم می شود.
2) خارجی: دستاوردهای خارجی را نیز به دو دسته منطقه ای و بین المللی تقسیم بندی می شود:
1-2 دستاوردهای منطقه ای: الف) تغییر توازن قوا به سود محور مقاومت و ایران در برابر عربستان و ترکیه
ب) شکست طرح وهابی – تکفیری آل سعود در منطقه که به صورت دومینو قار بود ابتدا سوریه و سپس سایر کشورها همچون عراق و مصر را شامل می شد.
2-2 دستاوردهای بین المللی
- دست برتر روسیه در برابر غرب و استفاده از این فرصت در مسایل بین المللی همچون اوکراین و ناتو و استفاده از ظرفیت تحولات منطقه ای همچون بحران سوریه در اعمال فشار بر رقبای غربی
- ناکامی طرح های غربی- عبری- عربی: این طرح ها شامل موارد زیر است:
الف) تجزیه: طرح تجزیه سوریه از سال 2004 شروع شد. طرحی را کسینجر مطرح کرده در راستای طرح حذف حلقه هایی است که در سال 2004 مطرح کرد. کسینجر در این طرح اعلام نمود که برای پایان دادن به بحران های منطقه ای باید ارتباط جبهه مقاومت را با یکدیگر قطع کرد و برای این کار ابتدا باید حزب الله در سال2006 حذف می شد و سپس سایر کشورها، اما با شکست سناریو حذف حزب الله سناریو بعدی سوریه بود که کانال ارتباطی ایران با حزب الله است و با طرح شکست تجزیه سوریه به سراغ حلقه بعدی یعنی عراق آمدند و اعلام کردند برای اینکه ارتباط بین ایران با سوریه قطع شود باید عراق را تجزیه کرد(به سه منطقه جداگانه که شمال کردها، مرکز سنی های وابسته به عربستان و جنوب شیعیان) .
همچنین هنری کسینجر(وزیر اسبق خارجه آمریکا) نیز طی ماه های گذشته طرح تجزیه سوریه را دوباره مطرح کرد. هنری کسینجر می گوید که برای سرکوب داعش و پس از آن تشکیل دو منطقه علوینشین (کوچکتر و تحت کنترل بشار اسد با حمایت روسیه) و سنینشین (بزرگتر) در سوریه که هم متضمن کوتاهکردن دست ایران از منطقه شام و هم تأمینکننده منافع نظامی واشنگتن در سوریه باشد، میتوانند براساس یک ساختار فدرال در کنار هم قرار بگیرند.
بعد از سخنان هنری کسینجر روزنامه وال استریت ژورنال نیز به ابعاد این طرح پرداخت و موضوع جدیدی را به این طرح اضافه نمود. براساس تحلیل این روزنامه منطقه کردستان سوریه نیز باید مستقل شود و می نویسد:« منطقه کردهای سوریه باید به عنوان یک کشور مستقل از منطقه تحت کنترل اسد اعلام شود و پس از آن باید به دنبال یک پیمان بلندمدت بود تا به یک پایگاه اصلی عملیاتی برای حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه تبدیل شود. همچنین توافقی با روسیه بایستی پیگیری شود که براساس آن ما به یکپارچگی منطقه بشار اسد احترام بگذاریم و روسها نیز متقابلاً منطقه کردستان نوین را محترم بشمارند.»
ب)جنگ فرسایشی و براندازی: روزنامه هاآرتص نوشت که تل آویو بیش از هر چیز خواهان جنگ فرسایشی در سوریه است. وزیر انرژی سابق رژیم صهیونیستی نیز گفته بود که پیروزی دولت سوریه در جنگ داخلی به معنای این است که ایران مرز مشترکی با اسراییل دارد. وی همچنین گفته بود که خطر تحولات سوریه از خطر تونل های غزه و حزب الله برای اسراییل بیشتر است.
- ظهور ائتلاف جدیدی از ایران، روسیه، حزب الله و دیگر گروه های حامی مقاومت همچون حشدالشعبی. اگرچه این ائتلاف نزدیک به یک سال از تشکیل آن می گذرد، اما امروزه در تحولات میدانی این ائتلاف به منصه ظهور رسیده است. روزنامه تایمز لندن در گزارشی نوشت: داستان بزرگ خاورمیانه درسال 2017 م جنگ داخلی سوریه نیست بلکه ظهور محور جدیدی متشکل از روسیه، ایرانو شبه نظامیان شیعه طرفدار ایران است.
- ناکامی ائتلاف ضد داعش: نزدیک به دوسال ازحملات ائتلاف به اصطلاح ضد داعش می گذرد ولی این حملات تا به امروزهیچ دستاوردی به جز تخریب زیر ساخت ها برای مردم سوریه نداشته است. تجربه نشان داد که تنها راه پیروزی بر تروریست ها اقدامات متقابل در قبال این تروریست ها است.
گروه های تروریستی و سناریوهای پیش رو
با توجه به شکست تروریست ها در حلب به عنوان مهم ترین پایگاه مخالفان دولت سوریه، اقدامات و سناریوهای متعددی می تواند از جانب حامیان این گروهها و گاهاً خود این گروه ها صورت گیرد.
سناریوی اول؛عملیات ایذایی: با توجه به شکست سنگینی که تروریست ها در حلب متحمل شدند، انجام عملیات های ایذایی دور از ذهن نخواهد بود. شاید بتوان گفت که اشغال تدمر توسط داعش نمونه ای از این چنین عملیات ها باشد.
سناریوی دوم؛ ورود تروریست ها به فاز امنیتی: این اقدامات شامل ترور، انفجار و هدف قراردادن مناطق مهم و امنیتی سوریه است. با وجود انتحاری های فراوان در گروه های تروریستی این امکان وجود دارد که مناطق مهمی در دمشق به عنوان مرکز امنیتی سوریه هدف قرار داده شود. وارد شدن تروریست ها به فاز امنیتی در راستای فشار روانی بر مردم سوریه خواهد بود که این فشارها نیز در راستای تحت فشار قرار دادن نظام سوریه خواهد بود.
سناریوی سوم؛ بازتولید گروه های جدید: این احتمال وجود دارد که گروه های جدیدی با حمایت های جدید و تسلیحات جدید در سوریه قد علم کنند. با توجه به لغو ارسال سلاح های سنگین به تروریست ها توسط اوباما و همچنین موضع گیری عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در دیدار با جانسون وزیر خارجه انگلیس مبنی بر حمایت های گسترده نظامی از تروریست ها، باید منتظر به وجودآمدن گروه های جدیدی با عناوین مختلفی در سوریه باشیم. به هر حال استفاده از این گروه ها و استفاده از برند ان ها در اذهان عمومی مردم و نظام بین الملل هزینه های هنگفتی برای حامیانشان خواهد داشت که به ناچار باید به گزینه های دیگری روی آورند.
سناریوچهارم؛ ورود به روند سیاسی: سوق دادن تحولات سوریه به روند سیاسی به دو صورت امکان پذیر است: یکی گفتگوهای سیاسی است که این امر خیلی بعید است و علت اصلی نیز عدم تمایل دو طرف ، اختلافات ماهوی طرفین است و عدم اجماع بین المللی است. دوم محکومیت اقدامات سوریه و بالاخص روسیه در سطح بین الملل است. حامیان بین المللی گروه های تروریستی از دو طریق شوری امنیت و تحریم این اقدام را صورت خواهند داد. استفاده از ابزار شورای امنیت با توجه به حضور خود روسیه علناً منتفی است که طی روزهای گذشته نیز این اقدام غربی ها در محکومیت روسیه در شورای امنیت ناکام ماند. تحریم تنها روش قهری غربی ها برای فشار وارد کردن بر روسیه است. هرچند اتحادیه اروپا و آمریکا پس از بحران اوکراین، روسیه را تحریم کردند و تشدید این تحریم ها دور از انتظار نیست. اما باید به این نکته نیز توجه کرد که در شرایط فعلی با توجه به برتری روسیه در تحولات بین المللی و همچنین وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه، این امر امکان پذیر نخواهد بود.
ارزیابی نهایی
هدف بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای از اشغال حلب در ابتدای بحران سوریه، استفاده از ابزارهای سخت افزاری همچون تجزیه بود. تجزیه نیز به معنای سهم خواهی طرفین از مناطق جدا شده از سوریه بود. ترکیه و آمریکا هرکدام به دنبال حوزه نفوذ و حضور در حلب را در ذهن متصور بودند، اما آزادسازی این استان نقشه های بعدی این کشورها را نقش برآب کرد. حلب در واقع تئوری "سوریه کوچک" کشورهای غربی بود که بنابر عدم سقوط دمشق و دولت مرکزی، به پایتخت گروه ها و کشورهای مختلف تبدیل شده بود. از سوی دیگر نباید اتحاد و همکاری جبهه مقاومت را در شکست تروریست ها کم رنگ در نظر گرفت و بار دیکر اثبات شد که تنها راه مبارزه با استکبار و ایادی آن مقاومت و ایستادگی است.
در پایان باید به این نکته نیز توجه کرد که آزادسازی حلب صرف نظر از دستاوردهای مختلفی که در ابعاد داخلی، منطقه ای و بین المللی دارد،یادآور خون شهدایی است که با جان فشانی هایشان، زمینه آزادسازی این استان را فراهم کردند.