الوقت_ تعداد زيادي از مردم جهان فكر مي كنند سياست هاي آمريكا در قبال خاورميانه در زمان رييس جمهور فعلي اين كشور باراك اوباما با سردرگمي مواجه است، كه البته اين ديگاه در شرق و غرب تا حدي با يكديگر متفاوت مي باشد .
در غرب اين تصور جدا از بازي هاي سياسي انتخاباتي بين دو حزب معروف آمريكايي نيست چرا كه يكي به دنبال تسلط بر كاخ سفيد و ديگري به دنبال تسلط بر كنگره مي باشد .
در منطقه نيز همپيمانان آمريكا از دو گروه جمهوري خواه و دموكرات ها، از سياستي رقابتي پيروي مي كنند كه در آن سعي دارند تا از رقيب خود در همه جهات پيشي بگيرند .
در چنين وضعيتي به نظر مي رسد كه سياست هاي جاري و پيش روي آمريكا را اوباما طراحي نمي كند، بلكه توسط مراكزي طراحي مي شوند كه عليه جهان اسلام و عرب عمل مي كنند، همين مساله نيز سبب شده است تا طرح هاي آمريكا در منطقه با مشكلات و موانع بسياري مواجه گردد، و در مقابل طرح هايي مانند مقاومت و اقدامات آزادي خواهي عربي و اسلامي مانع آن گردد، هرچند كه كشورهاي غربي وبعضي از كشورهاي عربي به تجهيز ارتش هاي خود سعي دارند تا مانع پيشرفت هاي جريان مقاومت شوند .
با اين حال بايد اعتراف كرد كه آمريكا توانسته است در منطقه و در بين مردم آن نفوذ پيدا كند، نه به اين دليل كه قدرت هژمون مي باشد، بلكه به اين دليل است كه بسياري از كشورهاي منطقه قاطعانه از حق خود دفاع نمي كنند، از همين رو نيز در دام آمريكايي ها گرفتار و با مشكلات فراواني مواجه شده اند.
مضاف بر آنكه در طي چهار سالي كه با نام بهار عربي سپري شد، براي آمريكايي ها و اسراييلي ها يك فرصت طلايي بود تا بين ملت ها فاصله بياندازند، و عده اي نيز خيانت كرده و زمام امور را به دست كساني دادند كه با اسراييلي ها رفتار مسالمت آميز داشته اند، در حالي كه اين رژيم همواره به دنبال آن بوده است كه از قوم "بني الاحمر" براي اشغال ليبي وسوريه ويمن ولبنان بهره ببرد.
تجربه نشان مي دهد كه استراتژي آمريكا و كشورهاي غربي براين است كه اين منطقه را از نظر روحي، رواني و مادي توسط تروريست ها مورد هدف قرار داده و جبهه هاي وهمي براي دشمنان ايجاد كنند، تا با به خشونت كشيدن اين منطقه زمينه تسلط كشورهاي متجاوز را فراهم كرده و خاورميانه اي جديد، ايجاد كنند .
در حقيقت آن ها به دو دليل به دنبال جنگ فرسايشي در منطقه مي باشند :
اول: استمرار حضور گروه هاي تروريستي با نام هاي القاعده، داعش و تا بتوانند در اين منطقه تحت لواء جنگ هاي ديني ومذهبي به خونريزي بپردازند. حتي در مورد برخود با گروه هاي تروريستي نيز اين كشورها به دنبال توازن هستند، تا بين حمايت از گروه هاي تروريستي و مبارزه با آن ها توازن ايجاد كند، به عنوان مثال در حاليكه جوبايدن روزي عليه كشورهاي حامي تروريست ها مثل تركيه وعربستان سعودي وامارات وقطر صحبت مي كند، روز ديگر از آن ها حمايت مي كند .
با همه اين تفاسير اعتقاد بر اين است كه همه تلاش آمريكايي ها در عراق با شكست مواجه خواهد شد، هرچند كه از راه هاي نفوذ دشمن در بين نيروهاي انقلابي و مقاوم نيز نبايد غافل گرديد .
در همين راستا نيز مشاهده مي كنيم حملات بسياري به گروه هاي مردمي صورت مي گيرد چرا كه اين گروه ها هستند كه در عراق نقشه آمريكايي ها را باطل و تروريست ها را شكست داده اند، كه نمونه اي كامل از حضور فعال همه گروه هاي عراقي براي مبارزه با تروريست ها مي باشد .
دوم: همانطوري كه در مورد پرونده هسته اي ايران، به دنبال وقت كشي هستند در موضوع مبارزه با داعش نيز همين روند را دنبال مي كنند. همچنانكه پس از بررسي اقدامات ائتلاف عليه تروريست هاي داعش كه در آن 70 كشور عضو مي باشند، مشاهده مي كنيم كه اقدامات قابل توجهي براي مبارزه با داعش از سوي اين كشورها صورت نگرفته، و حتي داعش روز به روز مجهزتر نيز گرديده است .
براين اساس به نظر مي رسد كه آمريكايي ها با وقت كشي و همكاري با عربستان سعودي، نسل جديدي از تروريست هاي تندروي وهابي و سلفي را ايجاد كنند تا در خدمت اربابان خود باشند. گرچه بعضي از اقدامات آنها با بيداري جريان مقاومت همراه بوده و در اجرا ناكام مانده است .
در اين شرايط غبارآميز و نامشخص، گروه هاي مقاومت بايد قطب نماي خود را به سمت فلسطين چرخانيده و به دنبال مبارزه با غاصبين اين سرزمين باشند، تا بتوانند روزي لانه هاي توطئه عليه مسلمانان را نابود كرده و بيت المقدس را به جهان اسلام برگردانند.
به نقل از الوقت عربي