الوقت- بعد از کودتای نافرجام در ترکیه، یکی از قوی ترین خطوط تحلیلیِ رایج در رسانه های کشور بر این مدار می چرخید که آنکارا در حال پرداختن بهای تغییر سیاست های خود در قبال سوریه است. یکی از مبانیِ تحلیلیِ چنین استدلالی نیز، عذر خواهیِ رسمیِ اردوغان از روسیه به خاطر سرنگونی جنگنده این کشور و عادی سازی روابط طرفین عنوان می شود. البته بخشی از نقل قول «یلدیریم»، نخست وزیر ترکیه در مصاحبه روز 13 جولای 2016، با بخش «هارد تالک» در شبکه «بی.بی.سی» نیز در این میان دست آویز این خط تحلیلی قرار گرفته است. او در این گزاره از سخنان خود گفته بود: «ما روابط خود با روسیه و اسرائیل را عادی سازی کردیم، من مطمئن هستم روابط ما با سوریه نیز به وضعیت عادی بازخواهد گشت. ما برای موفقیت در مبارزه با تروریسم و ایجاد ثبات، نیازمند بازگشت به سوریه و عراق هستیم».
در واقع باید گفت برجسته سازیِ این گزاره از سخنانِ «یلدیریم» یکی از شیطنت های مرسوم رسانه ای محسوب می شود، زیرا وی در همان مصاحبه و در بخش دیگری به برنامه «هارد تالک» گفته بود: «چیزهایی در سوریه باید تغییر کنند که اوّلین آنها اسد است. بدون تغییر اسد، هیچ چیز در ترکیه تغییر نمی کند. اسد مسئول همه چیزهای معطوف به این راه است».
از سوی دیگر، شواهد عینی دیگری نیز در ادبیات کاربردی وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا وجود دارد که نشان می دهد سیاست های ترکیه در قبال حکومت اسد همچنان پابرجاست. بر این اساس جان کری در کنفرانس خبریِ مشترک خود با لاوروف وزیر امور خارجه روسیه، که روز 15 جولای 2016 برگزار شد، ( روز کودتا در ترکیه) ضمن تاکید بر این مسئله که از نظر ایالات متحده، بشار اسد در آینده سیاسی این کشور جایی ندارد گفته بود: «من به مردم سوریه، معارضین، معارضین غیر تروریستی و معارضین مشروع اعتماد دارم. همان معارضینی که ما از آنان برای مبارزه در راه آزادیشان و کسب ارزش هایشان در سوریه حمایت می کنیم و موردی وجود ندارد که ما برای از بین بردن ساختارهای موجود بین آنها (معارضین) و رژیم اسد انجام دهیم.»
با این وصف و در شرایطی که جان کری صریحا از حمایت معارضینِ سوری برای مبارزه با اسد سخن می گوید و در حالی که می دانیم قوی ترین محمل جغرافیاییِ این حمایت در جبهه های شمال و شمال غرب ترکیه ، مرزهای این کشور با استان های ادلب و حلب در سوریه است ، چطور می توان از تغییر سیاست هایِ ترکیه در سوریه سخن گفت؟
در حالی که معارضین معتدل سوریه با استفاده از تسلیحات آمریکایی که از مرز ترکیه به دست آنان می رسد ، در 2 اتاق فتح حلب و جیش الفتح در شمال و جنوب حلب در حال نبرد با نیروهای مقاومت هستند، سخن گفتن از تغییر سیاست های ترکیه در سوریه کمی دشوار به نظر می رسد. لذا باید گفت عادی سازی روابط ترکیه با روسیه، ذیل تغییرات جاری در سیاست خارجیِ دولت عدالت و توسعه قابل تعریف است که شقوق و جنبه های آن کلان تر از پرونده سوریه هستند. از این منظر، عادی سازی روابط ترکیه و روسیه و حتی همکاریِ آنان در مبارزه با تروریسم در سوریه ، مسئله ای نیست که بتوان از آن به عنوان دلیلی برای تغییر سیاست های ترکیه در سوریه سخن گفت. این واقعیت وقتی ملموس می شود که الگوی روابط ترکیه و جمهوری اسلامی ایران را پیش روی خود قرار دهیم. بر این اساس دولت های دو کشور در حالی که در مهم ترین پرونده امنیتیِ منطقه با یکدیگر در تعارض آشکار به سر می برند ، در سایر حوزه ها، از روابطی مطابق الگوی روابط عادی بین دو همسایه برخوردارند.
ضمن اینکه اساسا به نظر می رسد، حتی همکاری ترکیه و روسیه در پرونده سوریه دارای ابعاد پنهان دیگری است که کشف آن بیشتر مستلزم توجه به کُنشِ روس ها در پرونده سوریه است تا ترکیه. حتی برای اثبات این ادعا نیز شواهد عینیِ مناسبی در ادبیات جان کری وجود دارد که در کنفرانس خبری مشترک وی با لاوروف در روز 15 جولای 2016 مطرح شده بود. جان کری طی سخنان خود ضمن اذعان به حمایت از معارضین سوریه به این مسئله نیز اعتراف کرد که این گروه ها به دلیل آنکه جبهه النصره نیز در حال نبرد با رژیم سوریه است با این گروه همکاری می کنند. وزیر امور خارجه آمریکا در عین حال نبرد جبهه النصره با حکومت اسد را یک عذر برای چشم پوشی از تروریستی بودن این گروه ندانست و اذعان کرد که باید برای آن چاره ای اندیشید. هرچند جان کری ضمن تاکید بر تلاش طرفین برای اجرای کامل ترک مخاصمه، از افشای جزئیاتِ برنامه تدوین شده برای تحقق این امر اجتناب نمود، اما تصریح وی درباره کمک به معارضینِ سوری به موازات اعتراف به همکاریِ آنان با جبهه النصره و در عین حال تاکید بر لزوم چاره اندیشی برای این مسئله، نکاتی است که قرار دادن آن در کنار تغییر سطح روابط روس ها با معارضین و ترکیه معنی می یابد. همانطور که می دانیم احمد جربا عضو هیئت عمومی شورای ائتلاف معارضین سوری و هیئت عالی مذاکره کننده ریاض ، روز 27 ژوئن 2016 به دعوت روسیه به مسکو سفر کرد و بعد از دیدار با لاوروف ، روسیه را دارای نقشی اساسی در مبارزه با تروریسم قلمداد نمود و در مقابل وزیر خارجه روسیه نیز ، احمد جربا را یک وطن پرست واقعی خواند. همچنین انتقال سومین دولت انتقالیِ شورای معارضین از ترکیه به سوریه ، پدیده جدیدی محسوب می شود که از یک سو حکایت از توافق ضمنی معارضین با حکومت مرکزی سوریه دارد و از سوی دیگر می توان با قرار دادن آن در کنار کُنش ایالات متحده آمریکا ، روسیه و ترکیه ، این طور پپیش بینی نمود که به زودی فشار به جبهه النصره و گروه های اسلام گرای متحد با شاخه القاعده در جیش الفتح آغاز می شود که تظاهر آن در تلاش برای پاکسازیِ زمین از جبهه النصره (به خصوص در استان ادلب) و قطع راه های لجستیک آن از ترکیه در راستای باز شدن فضای حیاتی بیشتر برای فعالیت دولت موقت سوم شورای معارضین نمایان خواهد شد که گزینه مطلوب طرف های تُرک ، آمریکا و شاید روسیه خواهد بود. بنابراین هرچند که برخی سعی دارند تا وقوع کودتا در ترکیه را به تغییر سیاست های این کشور در قبال سوریه ربط دهند، اما شواهد امر حاکی از آن هستند که سیاست آنکارا در قبال دمشق به رغم تغییر تدریجی سیاست های دولت اردوغان در قبال روسیه و اسرائیل هیچ تغییری نکرده است.