الوقت- در طول سال 2015 ما شاهد چندین حادثه بودیم که پیامدهای منفی بر آزادی فردی ما داشته و خواهد داشت. توتالیتاریسم اوروِلی (تمامیت خواهی اورولی) بیش از پیش در حال نفوذ به زندگی روزمره ما است. نقض آزادی های ما تا چه اندازه و برای چه مدت ادامه دار خواهد شد؟ این ها پرسش هایی است که بی جواب باقی مانده است. با توجه به سیستم مالی، هیچ راه حلی برای مسائلی نظیر آنچه در منطقه یورو رخ داده، وجود ندارد. علاوه بر این، به طور کلی سیستم های مالی بیشتر در بدهی دست و پا می زنند. تا کی قرار است بانک مرکزی و دولت ها ارائه راه حل طولانی مدت برای این مشکلات را به تعویق بیندازند و هیچ اصلاحات واقعی انجام ندهند؟
1. تحولات ژئوپولتیک
ما در سال گذشته شاهد تحولات ژئوپولتیک نگران کننده بودیم. در نتیجه درگیری مداوم بین روسیه و اوکراین، اختلافات ارضی میان ژاپن و چین، گسترش جنگ نیابتی در سوریه، بحران پناهندگان در اروپا، ظهور تنش های مذهبی در سراسر جهان علیه داعش، جهان رو به بی ثباتی پیش می رود.
بررسی جزئیات این درگیری ها قطعا فراتر از محدوده این مقاله است، اما واقعیت این است که ما شاهد تحولات زیادی هستیم که همه پتانسیل تشدید اوضاع در سطح گسترده را دارند. از منظر غرب، درگیری و جنگ در دهه های گذشته در بیشتر اوقات در دوردست ها صورت گرفته است. در حال حاضر بلاخره متوجه شدیم که این امر همانطور که در سال 2015 مشاهده نمودیم، تغییر خواهد کرد. زمان جنگ متعارف، که در آن دو ارتش در جبهه نبرد رویاروی هم قرار می گیرند، به پایان رسیده است. درگیری ها و جنگ های آتی نزدیک خانه روی خواهد داد. ما باید آماده یک دوره افزایش بی ثباتی باشیم، به خصوص هنگامی که بحث سیاست و مسائل امنیتی مطرح می شود.
2. تمامیت خواهی رو به افزایش است
ظهور ناگهانی داعش و موارد وابسته به آن تحولی نگران کننده محسوب می شود که موجب ایجاد احساساتی چون ترس، خشم و غم و اندوه و غیره در جهان شده است. در نهایت، این احساسات به یک نتیجه یکسان منجر شود: کشورهایی که با محدود کردن حقوق فردی دنبال کنترل بیشتر هستند. با نگاهی به آینده به نظر می رسد که وضعیت فعلی بدتر و بدتر خواهد شد و ما به سمت یک دولت اورولی پیش می رویم که براساس آن هیچ کس دیگر حق استفاده از حریم خصوصی مالی خود را ندارد. دولت اورولی دولتی است که در آن رفتارها و سیاستهای کنترلی به وسیله تبلیغات، پایش و شنود، اخبار نادرست، انکار حقیقت، و دستکاری گذشته توسط حکومتهای سرکوبگر مدرن مورد استفاده قرار میگیرد.
یکی دیگر از مسائل داغ بحث کنترل سلاح است. از زمانی که معلوم شد تیراندازی سان برناردینو و حملات پاریس با سلاح هایی که قانونی تهیه شده بودند رخ داده، تقاضا برای اعمال محدودیت های گسترده در مالکیت خصوصی سلاح افزایش یافته است. خلع سلاح توده ها برای کنترل آن ها ضرورت دارد و این دقیقا همان چیزی است که دولت های غربی به تدریج در حال تدوین آن هستند.
در سطح اتحادیه اروپا، یک تحول نگران کننده وجود دارد مبنی بر اینکه آژانس نظارت بر همکاری های عملیاتی در مرزهای خارجی کشورهای عضو اتحادیه اروپا (فرانتکس) اعلام کرده است که اگر بحران پناهندگان از کنترل خارج شود، این آژانس برای حفظ مرزهای اتحادیه اروپا خود در این امر مداخله خواهد کرد، حتی اگر کشورهای مربوطه مخالف اقدام آن باشند. در سطح جهانی، پیمان تجاری و سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک (TTIP) می گوید وقتی پای فلسفه حقوق به میان بیاید، دادگاه حکمیت توانایی لغو حاکمیت ملی را دارد.
3. نجات یونان
در آغاز سال جاری، موضوع "خروج یونان" چرخه خبری جهانی را بیش از چند هفته به خود اختصاص داد. بر این اساس، به نظر می رسید یونان منطقه یورو را ترک کند که البته پس از اختصاص بسته کمک مالی یک میلیارد یورویی، یونان نجات پیدا کرد و گزینه "خروج یونان" از روی میز برداشته شد و بار دیگر، حماقت سیاسی بر منطق اقتصادی حاکم شد و نهایت چیزی که کسب شد، ایجاد تاخیر در شکست اجتناب ناپذیر سیستم مالی یونان بود.
شگفت آور تر از دریافت بسته کمک مالی از سوی یونان، کشوری که کمتر از یک سوم از یک درصد تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص می دهد، این بود که این کشور نقش خود را در این زمینه ایفا کرد. تعطیلات بانکی اعلام شد، کنترل سرمایه به اجرا در آمد، برداشت نقدی به شدت محدود شد، بازار سهام بسته شد و هر گونه دارایی در داخل سیستم بانکی (حتی صندوق امانات) توسط صاحبان آنها از دسترس خارج شد. این امر سطح بی سابقه ای از دست درازی به سوی مالکیت خصوصی را رقم زد که پیش تر هرگز در یک کشور مدرن غربی دیده نشده بود.
4. افزایش نرخ بهره از سوی بانک فدرال رزرو
بانک فدرال رزرو برای اولین بار از زمان بحران مالی سال 2008 تا کنون، نرخ بهره را افزایش داد. در طول 7 سال گذشته نرخ بهره بین 0-0.25٪ بود که اساسا "پول ناچیزی" محسوب می شد. با تصمیم اخیر این بانک، فدرال رزرو به اولین بانک مرکزی تبدیل شد که به طور موثر نرخ بهره خود را افزایش داد. ضمناً، در طرف دیگر اقیانوس اطلس، بانک مرکزی اروپا نرخ سپرده گذاری خود را (اندکی) به سمت منفی کاهش داد و برنامه پول آسان (QE) را که انتظار می رود تا مارس 2017 ادامه داشته باشد به تاخیر انداخت.
از تابستان گذشته تاکنون، رسانه ها به طور مداوم در مورد افزایش نرخ بهره و زمان بندی آن گمانه زنی هایی داشته اند. بنابراین، آیا نرخ بهره پس از انجام تغییرات در سیاست های پولی که مدت ها منتظرش بودیم به حالت عادی باز خواهد گشت؟ ما این طور فکر نمی کنیم. ما معتقدیم که دلیل اصلی تصمیم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره، کسب برخی از اعتبارهایی است که از دست داده است. در هفت سال گذشته، دریچه های پولی بدون هیچ اثر مثبتی بر اقتصاد واقعی باز بوده است. ادامه سیاست نرخ بهره صفر نشانه پذیرش شکست است. بانک فدرال رزرو با افزایش اندک 25 واحد پایه (bps) نرخ بهره در تلاش است به دنیا نشان دهد که سیاستش در طول بحران مالی موثر واقع شده است.
5. افزایش تخلف مالی با انفجار بدهی جهانی
سال 2015 بیشترین مورد تخلفات مالی شرکتی را از زمان بحران مالی تاکنون به خود دیده است. بسیاری از شرکت هایی که متخلف بودند مربوط به بخش انرژی و مواد بودند. چرا؟ این امر نتیجه منطقی استقراض بیش از حد از طرف شرکت هایی است که با نرخ بهره نزدیک به صفر گمراه شده اند و وام های کلان گرفته اند. البته، نمی توانیم رونق صنعت شیل را فراموش کنیم. در حالی که هزینه یک بشکه نفت بیش از 100 دلار بود، نفت شیل یک سرمایه گذاری بسیار جالب محسوب می شد. اما در حال حاضر که قیمت نفت به شدت کاهش یافته، برخی از تولیدکنندگان نفت بشکه های خود را زیر قیمت می فروشند و به عملیات نفتی خود ادامه می دهند تا بتوانند بهره های خود را بازپرداخت کنند.
6. فروپاشی قیمت نفت
با معامله 35 دلاری هر بشکه نفت خام، بهای نفت خام به پایین ترین سطح خود در طول 11 سال گذشته سقوط کرد. قیمت نفت از تابستان سال 2014 به بعد در یک روند نزولی مستمر به حدود 70٪ کاهش یافته بود. از منظر ما، عامل اصلی این کاهش "انقلاب" نفت شیل آمریکا است . این اتفاق یک انقلاب واقعی بود و رونق تولید نفت شیل به آمریکا اجازه داد تا از عربستان سعودی که بزرگترین تولید کننده نفت در جهان است، پیش بیفتد. ضمناً اوپک
موضع خود را تغییر نداده و اصرار دارد تا راهبرد خود برای افزایش سهم بازار را، حتی به قیمت کاهش قیمت نفت، حفظ کند.
اولاً، سقوط قیمت نفت، کالایی که به طور گسترده در صنعت استفاده می شود، همواره در طول تاریخ منادی رکود بوده است. به نظر من، قیمت نفت به وضوح نشان می دهد که اقتصاد آنگونه که رسانه های جریان اصلی به تصویر کشیده اند، سالم نیست. دوما، شکست مستمر شرکت های صنعت شیل پتانسیل ایجاد بحرانی را دارند که ممکن است از بحران مالی قبلی حتی بدتر نیز باشد. و در آخر، این پرسش مطرح است که چگونه صادرکنندگان نفت، مانند عربستان سعودی، کاهش بودجه ای خود را که به دلیل کاهش درآمدهای نفتی انبوه است جبران خواهند کرد، مخصوصاً اکنون که دیگر قادر به حق السکوت گرفتن از ملت خود با هدایا نیستند.
نویسنده: کلادیو گراس
مترجم: جواد مددی